حوزه و دفاع مقدس از منظر رهبری 4
در این مقاله به دو نقش دیگر روحانیت در دوران دفاع مقدس می پردازیم؛
4- تقویت ارزش های اخلاقی
اخلاق و ارزش های اخلاقی مسأله بسیار مهمی در نمودار دین و دینداری ست که در جامعه نسبت به شرعیات کم رنگ تر بوده و هست. رذایل اخلاقی قبل از انقلاب از آفات حکومت جور بود و پس از انقلاب هم یکی از دغدغه های مسئولان دلسوز نظام، رفع همین رذایل اخلاقی و استقرار فضایل اخلاقی بوده است.
ایام دفاع مقدس فرصتی برای جامعه بود تا خلأ اخلاق را پر کند و فضایل اخلاقی و اخلاق مداری را در بین مردم انتشار دهد.
ایثار و از خودگذشتگی موجود در جبهه، زمینه پذیرش اخلاق حسنه را در افراد آماده می کرد و روحانیت نیز باید از این فرصت کمال استفاده را می کردند. از این رو در جبهه های نبرد با بیان نصایح اخلاقی و روایات و احادیث اخلاقی در دستیابی به این هدف تلاش کردند.
مقام معظم رهبری با بیان فقدان اخلاق و ارزش های اخلاقی، دغدغه خویش را بیان می دارند و یکی از بهترین مکان ها و موقعیت های مناسب برای گسترش اخلاق مداری را جبهه ها معرفی می کنند؛
" مع الاسف ، ما ملت ایران ، قرنها در زیر حكومت سلاطین ، از اخلاق اسلامی دور ماندیم. اعتقادات اسلام در ما ماند؛ چون قائم به علماست و علما گفتند. احكام اسلامی ، هم علم و هم عملش در ما ماند؛ چون عمل به احکام قائم به بدن و جسم ، چندان مشكل نیست؛ اما اخلاق اسلامی، در ما ضعیف شد؛
چون اخلاق، علم نیست كه كسی بگوید و كسی یاد بگیرد. اخلاق ، علم قائم به جسم نیست كه انسان جسم خودش را وادار به عملی كند. اخلاق، قائم به نفس انسان است ... عمل نفسانی است و این، دشوارترین كارهاست.
ما ملت ایران، همین حالا هم ، با این كه انقلاب كردیم و مسیر فرهنگ جوامع اسلامی ـ نه فقط جامعهی خودمان ـ را عوض كردیم و این قابل انكار نیست؛ ولی از لحاظ اخلاق و عمل اخلاقی و خصلتها، هنوز تا آنچه كه باید باشیم، فاصلههایی داریم. به این نكته، توجه بكنید. سختتر از همه چیز هم، اخلاق است.
حالا ما اگر بخواهیم ملتمان را به اخلاق اسلامی عامل بكنیم و تخلق به اخلاق الله را در آنها پیاده نماییم ، یكی از بهترین جاها، جبههی جنگ است؛ چون اصل اولی و اساسی در باب اخلاق ، مجاهدت با نفس است و مجاهدت با نفس ، در جبههی جنگ وجود دارد؛
زیرا نفس انسان، راغب به رفاه و حیات و بقا و آسایش است و جبههی جنگ، ضد همهی اینهاست."[1]
و این چنین بود که جهاد اکبر با جهاد اصغر آمیخت و جبهه ها علاوه بر حفاظت از خاک میهن، حافظ دل های رزمندگان و اخلاق حسنه ایشان نیز بود.
محیط رزم بر علیه باطل و هم زاد پنداری با اصحاب اسلام و پا جای پا گذاشتن اصحاب سید الشهدا علیه السلام، یک حس معنوی در جبهه ها بوجود آورده بود و همین حس معنوی و خدایی، دل ها و قلوب رزمندگان را آماده پذیرش سخنان حق کرده بود و بسیاری از آن ها بدون هیچ موعظه ای رذایل اخلاقی را در این کلاس اخلاق عظیم، از خود دور کردند.
اما رسالت حضور روحانیت در جبهه در این زمینه مهم بود و مقام معظم رهبری در جمع طلاب عازم جبهه بار دیگر به این رسالت قابل توجه، اشاره نمودند:
"جبههی جنگ، جای تربیت اخلاقی است. مردمان ، به جبههی جنگ ـ كه مثل یك كارخانهاست ـ سرازیر شدهاند. در آنجا، میشود مردم را ساخت. بهترین نوع ساختن ، ساختن با عمل است. پس ، روحانییی که در جبهه است، اگر بتواند با عمل خود، اخلاق را تعلیم بدهد و بیاموزاند، استكبار نمیتواند كاری بكند؛ چون فضا و محیط، مناسب و خوب است ...
بهترین جا برای ساختن اخلاقی مردم، آنجاست. صبر، ایثار، عدم اعتنا به شهوات، عدم تقید و پایبندی به شناخته شدن، اجتناب از خودنمایی و عجب و ریا و تكبر و حسد و بخل و حرص و زیادهخواهی بر دیگران، جای اصلیش آنجاست.
اگر اینها در انسان حاصل شد، قطعاً فلاح و نجاح واقعی، متعلق به این ملت است. آن وقت، دیگر دنیا و استكبار و ده برابر استكبار هم، قادر نخواهد بود کاری بكند. این، تضمین شده است."[2]
5- حفظ روحیه جامعه و مردم
همانطور که بیان شد، روحیه بسیار مهم است و یک سرباز بدون روحیه حتی با بهترین ادوات نظامی هم کاری از دستش بر نمی آید. اما روحیه در پشت جبهه نیز مهم است. در میان کسانی که سربازان را تغذیه مادی و معنوی می کنند.
در دوران دفاع مقدس علیرغم جنگ های روانی فراوان، دور بودن خانواده ها از فرزندانشان که در جبهه می جنگند، بمباران شهرها، کمبود امکانات و ده ها مشکل دیگر، باز هم مردم روحیه خود را حفظ کرده بودند و از هیچ کمکی به رزمندگان دریغ نمی کردند.
اما گاهی پیش می آمد که مشکلات بر برخی غلبه کرده و صحبت ها و سخن پراکنی ها از ادامه جنگ و موضوع صلح و مانند این مسائل، روحیه مردم را تضعیف می نمود.
اینجا باز هم نقش روحانیت و حوزه ها در تقویت روحیه جامعه بسیار ارزنده است. همانطور که روحانیون عازم جبهه، مسئول تقویت روحیه رزمندگان بودند، عده ای دیگر از طلاب در شهرها رسالت تقویت روحیه مردم جامعه را عهده دار بودند.
رهبر معظم انقلاب در ان روزها به اهمیت این رسالت و نقش روحانیت اشاره داشتند:
" هر فردی از افراد و احدی از آحاد اهل علم و معممان، از یك فقیه عالی مقام در یك حوزهی علمیه كه عدهیی شاگرد دارد و مباحثی را مطرح میكند، تا یك روحانی ملّای محترم فاضل یك شهر، تا یك مدرّس، تا یك منبری، تا یك طلبه، تا یك روضه خوان و یك مداح ، همه میتوانند در این صحنه و منطقهی دوم ـ كه عرض كردم ـ نقش داشته باشند؛ صحنهی امید بخشیدن ، روحیه دادن ، شاداب نگهداشتن و از خستگی و تعب مانع شدن.
در دعای ابوحمزه ثمالی آمده است : « اللْهم انّی اعوذبك من الكسل و الفشل و الهمّ والجبن والغفلة ...». پس، باید در مقابلهی با كسل و فشل و همّ و خوف و جبن و غفلت، مبارزه و ایستادگی كرد. این، وظیفهی ما عمامهییهاست."[3]
پی نوشت ها:
[1] سخرنای در جمع کثیری از طلاب عازم جبهه، 29/8/66.
[2] همان.
[3] سخنرانی در دیدار با علما و روحانیون دامغان، 15/4/67.
تهیه و فرآوری: احمد اولیایی، گروه حوزه علمیه تبیان