حوزه و فرهنگ (3)
حوزه و فرهنگ 3
در مقالات پیشین با همین عنوان، رابطه فرهنگ و حوزه بیان شد و اهمیت این رابطه و نقش های فرهنگی روحانیت تبیین گردید.
در این قسمت به زمنیه ها و ابزار های این رابطه و ایفای نقش خواهیم پرداخت.
به عبارت دیگر حوزه برای ایفای نقش فرهنگی خویش در جامعه و حفظ و گسترش رابطه خود با فرهنگ، باید زمینه یابی و ابزار شناسی داشته باشد؛
1- موضوع شناسی
فرهنگ شناسان و سردمداران فرهنگ، باید چشم تیزبینی داشته باشند و با رصد دقیق فرهنگ جامعه، موضوعات فرهنگی را بیابند و برای آن ها برنامه ریزی کنند.
همیشه فرهنگ شناسان به موضوعاتی برخورد کرده اند که دیگران از آنها غافل بوده اند. شهید مطهری نمونه یکی از این تیزبینان است که موضوعات روز و مهم را به سرعت شناسایی می کردند.
"یكی از نقاط مثبت ایشان [ استاد شهید مطهری]، این بود كه ذهن آن بزرگوار، در جستن و یافتن موضوع مورد نیازی كه باید دنبالش رفت و تحدید حدود آن موضوع ، یك ذهن ممتاز و كمنظیر و یا بینظیری بود.
یعنی ایشان در مسایل اسلامی، قشنگ برش میزد و موضوعاتی را به طور ممتاز در میآورد و توجه میكرد كه این، یك موضوع است. به نظرم میرسد، كسانی كه در كارهای فكری هستند، باید به یك موضوع قابل بحث توجه كنند و به عمق آن بروند. این كار مهم، یك امتیاز است."[1]
مسائل مربوط به فرهنگ از مهم ترین مسائل فکری ست چراکه تبیین و تدوین یک برنامه فرهنگی مستلزم فکر عمیق می باشد و بنا بر فرمایش مقام معظم رهبری کسانی که در کارهای فکری هستند باید عمیقا موضوع را بررسی کنند و پیش از آن باید موضوع را شناسایی کرده باشند.
2- آینده نگری و دور اندیشی
در دست گرفتن فرهنگ، جهت دهی، حراست و به عبارتی انقلاب فرهنگی مستلزم نگاه دور اندیش و آینده نگر است.
کسانی که فقط جلوی چشمشان را می بینند و برای پرسش های روزگار خویش، پاسخ فراهم میکنند دیری نمی پاید که از غافله عقب مانده و فرمان فرهنگ را به دست دیگران خواهند سپرد.
سرعت پیشرفت و تکامل و تغییرات افکار بشر چنان سرعتی دارد که حتی فعالیت سریع روزانه، شما را به هدف نمی رساند چراکه تغییرات و تهاجمات سرعت بیشتری دارند.
تحول و توسعه فرهنگی در گرو نگاه به آینده و پیش بینی تحولات پیش روست. حوزه و روحانیت اگر بخواهد در انقلاب فرهنگ جامعه سهیم باشد و سهامدار اصلی این سرمایه گردد باید مانند یک اقتصاد دان سود آینده نزدیک و دور را در تصمیمات خود ببیند. در غیر اینصورت بازنده ای بیش در این رقابت نخواهد بود.
دشمن با سرعت زیاد در حال تهاجم است، شبانه روز برای فرهنگ این مرز و بوم نقشه می کشد و منتظر لحظه های بزنگاه است تا هجمه خود را عملی کند.
و گاهی این نقشه ها برای سالیان آینده است. دشمن با توجه به هدفی دارد و با توجه به اهمیت فرهنگ یک جامعه، عجله نمی کند و می داند که هر گاه به نقشه شوم خود در تسخیر فرهنگ ما برسد، برده است؛ پس اینده را می نگرد و کوتاه و موقت تصمیم گیری و برنامه ریزی نمی کند.
همانطور که رهبر عزیز می فرماید ما باید نگاه یه آینده داشته باشیم؛
"امروز، ما برای آیندهی جامعه، به مطالب دیگری نیاز داریم كه در قرآن و حدیث هست.... امروز، اگر ما ... خود را برای پنج یا ده سال دیگر آماده نكنیم، با مشكلات مواجه خواهیم شد."[2]
3- نواندیشی و نوگرایی
تحول همیشه با نواندیشی همراه است. افکار نو و جدید است که می تواند انقلاب کند. فرهنگ سازی یعنی خروج از کلیشه ها و فرهنگ های متداول، رسیدن به طرحی نو، فرهنگی جدید و البته با رعایت اصول و مسائل از پیش تصویب شده که اصل و زیربنای فرهنگ هستند.
یکی از رموز موفقیت نسبی دشمن، که اگر دیر بجنبیم مطلق خواهد شد، در تهاجم فرهنگی نو اندیشی و تجددگرایی است البته روش منفی آن.
دشمن با ایده هایی نو به میدان نبرد فرهنگی آمده و به طور مثال مد، مصداق بارز تجدد و نوگرایی است که یکی از مهمترین ابزار جنگی فرهنگی دشمنان است.
روحانیت نیز در تأثر گذاری فرهنگی دینی، باید به این نکته اهمیت دهد. باید همیشه طرح های نو و جدیدی را داشته باشد تا در مقابل طرحهای جدید دشمن با نمایش گذارد تا برق نوبودن فعالیت دشمن، چشمهای مردم را خیره نکند.
حوزه و روحانیت و محققان باید از کتاب خدا و سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و احادیث ائمه اطهار سلام الله علیها که برای همه نسل ها هدیه شده است، بهره کافی را ببرند و طرح های نو و جدید فرهنگی خویش را در جهت هدایت فرهنگ جامعه تدوین نمایند.
" حوزه علمیه، یك كارخانهی عظیم انسانی است كه باید دایم تولید كند. حوزه، باید كتاب و آدم و عالم و متدین وفكر و حرف تازه تولید كند. حرف تازه كه تمام نشده است. ما خودمان همیشه با همدیگر كه حرف میزنیم ، میگوییم هر وقت به قرآن مراجعه میكنیم، چیز جدیدی پیدا میكنیم.
بعضیها نگویند كه هرچه حرف تازه است، در دین وجود دارد؛ دیگر چه حرف تازهیی میخواهید؟ بله، ما همان دین را درست نشناختیم. حرفهای تازهی دین را باید دربیاوریم. یك عمر میتوان سخن از زلف یار گفت.
این طور نیست كه همهی حرفهای دین، همین چهار كلمه حرفی است كه من و شما در منبرهایمان، یا در كتاب علمیمان، یا در كتاب تبلیغیمان، یا در رسالهمان بیان كردهایم. نخیر، بیش از اینهاست. شما جلو برو، خدا به تو حرف جدید خواهد داد. بنابراین، حرف تازه زیاد است.
ما در باب علمیات هم نمیگوییم راه بسته است. در مسألهیی كه همهی فقها، قرنهاست آن را تنقیح كردهاند، شما یك مجتهد هستی، امیدواری كه شاید حرف تازهیی پیدا كنی.
آیا شما مسایل اجماعی ـ یعنی این كه همهی فقها، آن را قبول كرده باشند؛ نه آن اجماعی كه اجماع حجت و معتبر است ـ و مسایل مشهورهی بین فقها را دیگر مطالعه نمیكنید و میگویید كه آنها گفتهاند؟
نه، دنبالش میگردید ببینید، شاید واقعاً حرف جدیدی ـ غیر از حرف آنهایی كه گفتند ـ پیدا كردید. در مسایل استاندارد و فیكس ما، این طوری است. شما در مباحث اصولی، فكر و تأمل میكنید، شاید حرف جدیدی در آورید. در مباحث كلی دین و در فقه ـ به معنای اوسع و اشمل ـ این حرفها زیاد است. این قدر حرف هست كه ما هنوز بلد نیستیم.
ما بایستی مسایل اقتصادی و نظامی و سیاست خارجی و ارتباطات اخلاقیمان را از دین در بیاوریم. خیلی از مسایل فردیمان را باید بازنگری كنیم؛ تعارف كه نداریم."[3]
پی نوشت ها :
[1] سخنرانی در دیدار با اعضای ستاد برگداشت سالگرد استاد شهید مطهری، 3/2/1368.
[2] سخنرانی در دیدار با علما و روحانیون غرب تهران، 16/2/61.
[3] سخنرانی در دیدار با علما و مدرسان حوزه علمیه قم، 30/11/70.
منابع:
بیانات مقام معظم رهبری
تهیه و تولید : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان