تبیان، دستیار زندگی
پیامبران و امامان‏علیهم السلام داراى اراده بشرى می‏باشند و براى تحصیل هر چه بیشتر مقامات معنوى، به سعى و تلاش می‏پردازند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوا و... می‏باشند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نبوت اختیار یا اجبار ؟

نبوت

پذیرفتن مقام نبوت از سوى انبیا آیا اختیارى بوده و یا جبرى . اگر بگیم كه لیاقت داشتند تا به این مقام برسند این لیا قت را چه كسى به آنها داده و با توجه به اینكه در قرآن هست كه حضرت آدم بین آب و گل بود و حضرت محمد پیامبر بود چی؟

پاسخ:

باید دانست شكل گیرى انسان و رفتارهاى او فرایندى از مجموعه عوامل «ژنتیكى »،«محیطى» و« اختیار» و قابلیت هاى خود اوست و هیچ كدام از این سه عنصر را نمى توان نادیده گرفت. اما چه بسا نقش یكى كم رنگ تر و نقش دیگرى پر رنگ تر شود.

در آثار اسلامى و تجربیات بشرى نیز به این تفاوت ها اشاره شده است. به طور مثال اگر شراب خوار یا سیگارى و یا زناكار فرزند دار شود. به طور طبیعى با فرزند انسان وارسته و تحصیل كرده تفاوت دارد. اما این تمام علت نیست زیرا تأثیرپذیرى افراد حتى از نسل هاى گذشته خود ممكن است و حتى وضعیت كوتاه مدت پدر و مادر در هنگامه انعقاد نطفه مۆثر است و حتى زمان و غذا و... نیز مۆثر است. بنابراین چه بسا از فرد وارسته اى فرزند ناشایسته متولد شود وا ز یك فرد تبهكارى فرد شایسته اى متولد شود كه نمونه هاى آن نیز در تاریخ مشاهده شده است.

درباره پیامبران و امامان نیز به این نكته اشاره شده است كه ارحام مطهر انتقال پیدا كرده اند اما همان طور كه گفته شد این تنها عامل نیست بلكه مهم ترین عامل تأثیرگذار قابلیت و اختیار انسان است كه مى تواند نواقص گذشته از خود و پدر و مادر را جبران كند و یا وارستگى و تلاشهاى تربیتى آنان را  تباه سازد.

در هر صورت تفاوت براساس یك نظام هندسى مستحكم غیرقابل انكار است و این بر اساس حكمت خداوند و نظام احسن جهان است .اما«عدالت »خداوند اقتضا مى كند از هر كس به تناسب فرایند عوامل «ژنتیكى» و« محیطى »و «توانایى» او از او در دنیا انتظار داشته باشدو به همان نسبت در آخرت از او بازخواست كند. براى توضیح بیشتر در این باره توجه شما را به مطالب زیر جلب مى كنیم.

معصومین‏علیهم السلام به جهت «علم خدادادى »و اراده محكم و شخصى به مقام مصونیت كامل از گناه یعنى عصمت رسیده‏اند؛ البته اعطاى چنین موهبتى، علاوه بر پاداش به خود آنان، فراهم نمودن وسایل هدایت براى سایر انسانها نیز هست.

علم و عصمت موهبتى امامان، به جهت مسۆولیتى است كه براى هدایت جامعه بر عهده آنان گذاشته شده است و این یك اصل عمومى و یك سنت الهى است، بدون آنكه تبعیض ناروایى باشد كه رسیدن به مقام امامت همراه با دارا شدن برخى مقامات ویژه معنوى باشد

امام صادق‏علیه السلام در همین باره می‏فرمایند: «ان الله اختار من ولد آدم اناسا طهّر میلادهم، و طیب ابدانهم و حفظهم فى اصلاب الرجال و ارحام النساء، اخرج منهم الانبیاء و الرسل، فهم ازكى فروع آدم؛ ففعل ذلك لا لأمر استحقوه من الله عزوجلّ و لكن علم الله منهم حین ذرأهم انّهم یطیعونه و یعبدونه و لا یشركون به شیئا فهولاء بالطاعه نالو من الله الكرامه و المنزله الرفیعه عنده»(1)؛ «به درستى كه خداوند متعال، انسان‏هایى را از فرزندان آدم انتخاب كرد و تولد آنها را پاك و بدن‏هاى آنان را پاكیزه گردانید و آن‏ها را در پشت مردان و رحم زنان در حفظ خویش قرار داد، نه به جهت طلبى كه از خداوند داشته باشند؛ بلكه از آنجا كه خداوند، در هنگام خلقت می‏دانست كه از او فرمانبردارى می‏كنند و او را عبادت می‏نمایند و هیچ گونه شركى نسبت به او روا نمی‏دارند. پس اینان به واسطه فرمانبردارى از خداوند به این كرامت و منزلت والا در نزد خداوند، نایل شده‏اند».

روشن شد كه عصمت، نتیجه دو امر است 1. علم خدادادى 2. اراده قوى و محكم.

بنابراین صرف علم و شناخت و آگاهى خاص به ضرر و مفسده‏ى گناهان عامل عصمت نیست؛ زیرا علم، تنها واقعیت را آن طور كه هست، نشان می‏دهد؛ ولى تحقق یا عدم تحقق یك عمل ارادى از رهگذر اراده‏ى انسان انجام می‏گیرد. انسان با وجود میل شدیدى كه از نظر غرایز به انجام برخى محرمات دارد، گاه داراى اراده‏ى نیرومندى است كه مانع از انجام گناه می‏گردد، و گاه در نتیجه ضعف اراده، تسلیم تمایلات سركش می‏شود. شاهد بر این مطلب كه علم، حتى در بالاترین مراتب خود، علت تامه تحقق عمل نیست، داستان بلعم باعوراست كه در قرآن كریم آمده است: «واتل علیهم نبأ الذى ءاتیناه آیاتنا فانسلخ منها»(2)؛ «خبر آن كسى را كه آیات خود را به او داده بودیم امّا از آن عارى گشت (مرتكب گناه كبیره شد) براى آنان بخوان» .

با توجه به آنچه گفته شد براى پاسخ به پرسش شما باید به سه واقعیت مهم، معرفت پیدا كرد.

وحی

نخست آنكه پیامبران و امامان‏علیهم السلام داراى اراده بشرى می‏باشند و براى تحصیل هر چه بیشتر مقامات معنوى، به سعى و تلاش می‏پردازند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوا و... می‏باشند.

واقعیت نورانى دوم آنكه خداوند متعال به قابلیت پیامبران وامامان براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان براى عهده‏دارى مسۆولیت هدایت جامعه علم دارد و در حقیقت همان قابلیت و شایستگى آنان است كه موجب برگزیدگى آنان براى امامت شده است. آیات وروایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى می‏دهد كه به چند نمونه آن اشاره می‏شود.

«وجعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا و كانوا بایتنا یوقنون»(3)؛ «و چون شكیبایى كردند و به آیات ما یقین داشتند، برخیاز آنان را پیشوایانى قرار دادیم كه به فرمان ما [مردم را ]هدایت می‏كردند».

«الله اعلم حیث یجعل رسالته»(4)؛ «خداوند بهتر می‏داند رسالتش را كجا قرار دهد».

واقعیت سوم كه باید به آن توجه كرد آن است كه «سپردن هر مسۆولیتى همراه با دادن امكانات لازم است» و امامت جامعه از این قاعده مستثنى نیست. ازاین‏رو خداوند آنان را از علم لازم براى عهده‏دارى مسۆولیت امامت بهره‏مند می‏گرداند.

به مجموعه این سه واقعیت نورانى در اوایل دعاى ندبه اشاره شده است. آنجا كه درباره دلیل «برگزیدگى امامان» می‏خوانیم: «بعد ان شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لك ذلك و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قرّبتهم و قدمت لهم الذكر العلى والثناء الجلى واهبطت علیهم ملائكتك و كرمتهم بوحیك و رفدتهم بعلمك»؛ [آنان را برگزیدى...] بعد از آنكه بر آنها شرط كردى نسبت به دنیا و زینت زیورها زهد بورزند، آنان نیز این شرط را پذیرفتند و دانستى كه آنان به آن شرط وفا دارند. پس آنها را پذیرفتى و به خود نزدیك ساختى و یاد بلندو ستایش ارجمند را براى ایشان پیش فرستادى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و به وحى خود آنان گرامى داشتى و آنان را به بخشش علم خود میهمان كردى ...»

در پایان باید به نكته مهم معرفتى دیگر توجه داشت كه این «علم و عصمت موهبتى» به عنوان پایه و (Base) می‏باشد و معصومان با اراده خویش و با سعى و تلاش و عبادت و دعایى كه به درگاه خداوند دارند به مقامات عالی‏ترى از علم و عصمت دست می‏یابند. چنان كه درقرآن مجید از زبان پیامبرصلى الله علیه وآله می‏خوانیم: «و قل رب زدنى علما»(5)؛ «و بگو پروردگارا بردانشم بیفزایى».

پیامبران و امامان‏علیهم السلام داراى اراده بشرى می‏باشند و براى تحصیل هر چه بیشتر مقامات معنوى، به سعى و تلاش می‏پردازند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوا و... می‏باشند

و همین عبادت‏ها و صبر و جهادهاى بیشتر است كه با اختیار و اراده انجام می‏شود و موجب برترى برخى از پیامبران بر دیگر پیامبران می‏شود.

«تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض»؛(6) «برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم...».

بنا بر آن چه گفته شد علم و عصمت موهبتى امامان، به جهت مسۆولیتى است كه براى هدایت جامعه بر عهده آنان گذاشته شده است و این یك اصل عمومى و یك سنت الهى است، بدون آنكه تبعیض ناروایى باشد كه رسیدن به مقام امامت همراه با دارا شدن برخى مقامات ویژه معنوى باشد، چنان كه درباره هنگامه به امامت رسیدن امام هادی‏علیه السلام می‏خوانیم: «یكى از یاران ایشان به نام «هارون بن فضیل» در كنارشان بود كه ناگاه امام فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون» ابى جعفر [امام جوادعلیه السلام ]درگذشت. به حضرت عرض شد: از كجادانستنید؟ فرمودند: زیرا فروتنى و خضوعى نسبت به خدا در دلم افتاد كه برایم سابقه نداشت».(7)

این نشانه همان علم موهبتى ویژه است كه در زمان تصدى امامت ظهور بیشترى پیدا مى كند.

ناگفته نماند، دسترسى به مقام «عصمت» و راه‏یابى به مقامات «علمى و معنوى» اختصاصى به پیامبران و امامان ندارد؛ بلكه براى همگان میسر است. چنان كه حضرت زینب‏علیها السلام تا مرز عصمت پیش رفته بود و حضرت عباس‏علیه السلام به مقامات عالى معنوى دست یافته بود و درباره بسیارى از علما و اولیا به عنوان «تالى تلو معصوم» [نزدیكان به مرز عصمت ]از آنان یاد می‏شود.

بنابر آیه شریفه «الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خداوند بهتر مى داند رسالت خویش را در كجا قرار دهد.» (انعام، آیه 124)

و همچنین براساس متن اول دعاى ندبه و دیگر منابع روایى، خداوند از قبل مى داند كه پیامبران و امامان به اختیار خود تحمل مسۆولیت رهبرى جامعه را دارند و نسبت به دنیا، زهد دارند. لذا آنان را به عنوان پیامبر و امام برگزید. پس از به دنیا آمدن نیز آنان با اختیار خود این شایستگى را نشان دادند.

پى نوشت ها:

1) مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 10، ص 170.

2) اعراف (7)، آیه 175.

3) سجده (32)، آیه 24.

4) انعام (6)، آیه 124.

5) طه (20)، آیه 114.

6) بقره (2)، آیه 253.

7) كلینى، اصول كافى، ج 3، ص 218، ح 984.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع:  سایت آل البیت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.