تبیان، دستیار زندگی
اگر آزادی‌ خواهان‌ در راه‌ استقلال‌ و رهایی‌ از ظلم‌ می‌جنگند، در سایه‌ همین‌آزادگی‌ است‌ که‌ ارمغان‌ عاشورا برای‌ همیشه‌ تاریخ‌است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

10درس اخلاقی عاشورا


سخنانی‌ که‌ از امام‌ حسین‌(علیه السلام) و اصحاب‌ آن‌ حضرت‌ نقل‌ شده‌ به‌طور واضح‌ و روشن‌، اهداف‌ و انگیزه‌های‌ این‌نهضت‌ پرشور و روحانی‌ را تبیین‌ می‌کند و درس‌ها و عبرت‌هایی‌ را که‌ انسان‌ها در طول ‌قرون‌ می‌توانند از آن‌ بهره‌ ببرند، آشکار می‌نماید و پیامها و آموزه های خود را به همگان نشان می دهد.

عاشورا

ما در این جواب به‌ گوشه‌ای‌ از درس‌ها و پیام‌های‌ عاشورا از زبان ‌کسانی‌ که‌ خود، این‌ نهضت‌ خونین‌ و حماسی‌ را آفریدند می پردایم :

پیام‌های‌ اخلاقی‌

1: آزادگی‌

نهضت‌ عاشورا، جلوه‌ بارزی‌ از آزادگی‌ در مورد امام‌ حسین‌(علیه السلام) و خاندان‌ و یارانش‌است‌ به‌عنوان‌ نمونه‌:

وقتی‌ می‌خواستند به‌ زور از آن‌ حضرت‌ برای‌ یزید بیعت‌ بگیرند با ردّ درخواست‌آن‌ها این‌گونه‌ فرمودند:

«نه‌ به‌ خدا سوگند نه‌ دست‌ ذلّت‌ به‌ آنان‌ می‌دهم‌ و نه‌ چون‌ بردگان‌ تسلیم‌ حکومت‌آن‌ها می‌شوم».

صحنه‌ کربلا نیز جلوه‌ دیگری‌ از این‌ آزادگی‌ بود، آن‌ حضرت‌ از میان‌ دو امر؛ یعنی ‌شمشیر یا ذلّت‌ مرگ‌ با افتخار را پذیرفت‌ و فرمود: «هیهات‌ منّا الذله‌».

اگر آزادی‌ خواهان‌ در راه‌ استقلال‌ و رهایی‌ از ظلم‌ می‌جنگند، در سایه‌ همین ‌آزادگی‌ است‌ که‌ ارمغان‌ عاشورا برای‌ همیشه‌ تاریخ‌ است‌.

2: ایثار

در صحنه‌ عاشورا نخستین‌ ایثارگر خود حضرت‌ بود که‌ حاضر شد جان‌ خود را فدای ‌دین‌ خدا کند و رضای‌ او را بر همه‌ چیز برگزیند، اصحاب‌ آن‌ حضرت‌ نیز هر کدام‌ ایثارگرانه‌ جان‌ خویش‌ را فدای‌ امام‌ خویش‌ کردند.

اظهارهای‌ یاران‌ امام‌ در شب‌ عاشورا مشهور است‌، یک‌ به‌ یک‌ برخاستند و آمادگی‌ خود را برای‌ جانبازی‌ و ایثار خود در راه‌ امام‌(علیه السلام) اظهار کردند؛ به ‌عنوان‌ نمونه‌، به ‌این‌ سخن‌ مسلم‌بن‌ عوسجه‌ اشاره‌ می‌کنیم‌ که‌ به‌ امام‌(علیه السلام) فرمود: «هرگز از تو جدا نخواهم‌ شد، اگر سلاحی‌ برای‌ جنگ‌ با آنان‌ نداشته‌ باشم‌ با سنگ ‌با آنان‌ خواهم‌ جنگید تا همراه‌ تو به‌ شهادت‌ برسم‌».

حضرت‌ وقتی‌ می‌خواست‌ از مکه‌ به‌سوی‌ کوفه‌ خارج‌ شود، در جواب‌ ابن‌ عباس‌ که‌او را از رفتن‌ به‌سوی‌ عراق‌ برحذر می‌داشت‌، فرمود:«با آن‌ که‌ می‌دانم‌ تو از روی‌ خیرخواهی‌ و شفقت‌ چنین‌ می‌گویی‌، اما من‌ تصمیم‌خود را گرفته‌ام‌»

3: توکل‌

امام‌ حسین‌(علیه السلام) در آغاز حرکت‌ خویش‌ از مدینه‌ تنها با توکل‌ بر خدا این‌ راه‌ را برگزید و در تمام‌ مسیر تنها تکیه‌گاهش‌ خدا بود، حتّی‌ توکلش‌ بر یاران‌ همراه‌ هم‌ نبود. از این‌ رو از آنان‌ خواست‌ که‌ هر کس‌ می‌خواهد برگردد و همین‌ توکل‌ باعث‌ شد هیچ ‌پیشامدی‌ نتواند در عزم‌ او خلل‌ وارد کند.

جهاد با نفس

4: جهاد با نفس‌

خود ساختگی‌ و جهاد با نفس‌ زیربنای‌ جهاد با دشمن‌ بیرونی‌ است‌ و بدون‌ آن‌، این ‌هم‌ بی‌ثمر است‌ و کربلا سرشار از این‌ مجاهدت‌هاست‌. نافع‌بن‌ هلال‌ همسری‌ داشت‌ که ‌نامزد بود و هنوز عروسی‌ نکرده‌ بود، در کربلا هنگامی‌ که‌ می‌خواست‌ برای‌ نبرد به‌ میدان ‌رود همسرش‌ دست‌ به‌ دامان‌ او شد و گریست‌. این‌ صحنه‌ کافی‌ بود که‌ هر جوانی‌ را متزلزل ‌کند و انگیزه‌ جهاد را از او سلب‌ نماید، ولی‌ او با آن ‌که‌ امام‌ نیز از او خواست‌ که‌ شادی ‌همسرش‌ را بر میدان‌ رفتن‌ ترجیح‌ دهد، بر این‌ محبت‌ دنیوی‌ و غریزی‌ غلبه‌ یافت ‌و گفت‌: «ای‌ پسر پیامبر! اگر امروز تو را یاری‌ نکنم‌، فردا جواب‌ پیامبر را چه‌ بدهم‌؟» جنگید تا شهید شد.

5: شجاعت‌

شجاعت‌ عاشوراییان‌، ریشه‌ در اعتقادشان‌ داشت‌، آنان‌ که‌ به‌ عشق‌ شهادت ‌می‌جنگیدند از مرگ‌ ترس‌ نداشتند تا در مقابله‌ با دشمن‌ سست‌ شوند و به‌ همین‌ دلیل ‌لشگریان‌ دشمن‌ پیوسته‌ از برابرشان‌ می‌گریختند و چون‌ توان‌ مبارزه‌ فردی‌ را با آنها نداشتند به ‌طور جمعی‌ حمله‌ کرده‌ و آنها را به‌ شهادت‌ می‌رساندند.

یکی‌ از راویان‌ِ حوادث‌ کربلا حمیدبن‌ مسلم‌ می‌گوید: «به ‌خدا سوگند! هیچ‌ محاصره‌ شده‌ای‌ در انبوه‌ مردم‌ ندیدم‌ که‌ فرزندان‌ و خاندان‌ و یارانش‌ کشته‌ شده‌ باشند و چون‌ حسین‌ بن‌ علی‌ قوی‌دل‌ و استوار و شجاع‌ باشد».

6: صبر و استقامت‌

حضرت‌ در یکی‌ از منزلگاه‌های‌ میان‌ راه‌ این‌گونه‌ فرمود: «صبر و مقاومت‌ کنید ای‌ بزرگ‌زادگان‌! چرا که‌ مرگ‌ شما را از رنج‌ و سختی‌ عبور می‌دهد و به ‌سوی‌ بهشت‌ گسترده‌ و نعمت‌های‌ همیشگی‌ می‌رساند».

شجاعت‌ عاشوراییان‌، ریشه‌ در اعتقادشان‌ داشت‌، آنان‌ که‌ به‌ عشق‌ شهادت‌می‌جنگیدند از مرگ‌ ترس‌ نداشتند تا در مقابله‌ با دشمن‌ سست‌ شوند و به‌ همین‌ دلیل‌لشگریان‌ دشمن‌ پیوسته‌ از برابرشان‌ می‌گریختند و چون‌ توان‌ مبارزه‌ فردی‌ را با آنها نداشتند به‌طور جمعی‌ حمله‌ کرده‌ و آنها را به‌ شهادت‌ می‌رساندند

7: عزّت‌ و افتخار

وقتی‌ والی‌ مدینه‌ بیعت‌ با یزید را به ‌حضرت‌ پیشنهاد کرد، حضرت‌ ضمن‌ ردّ آن‌، با ذلیلانه‌ شمردن‌ آن‌ این‌گونه‌ فرمود: «کسی‌ همچون‌ من‌ با شخصی‌ چون‌ او بیعت‌ نمی‌کند». در جای‌ دیگر با ردّ پیشنهاد تسلیم‌ شدن‌ فرمود: «همچون‌ ذلیلان‌ دست‌ بیعت‌ با شما نخواهم‌ داد».

8: عفاف‌ و حجاب‌

دختران‌ و خواهران‌ امام‌(علیه السلام) مواظب‌ بودند تا حریم‌ عفاف‌ اهل‌بیت‌ پیامبر تا آن ‌جا که‌ می‌شود، حفظ‌ و رعایت‌ شود. اُم‌کلثوم‌ به‌ مأمور اسیران‌ فرمود: «وقتی‌ ما را وارد شهر دمشق‌ می‌کنید از دری‌ وارد کنید که‌ تماشاچی‌ کمتری‌ داشته ‌باشد». و از آنان‌ درخواست‌ کرد که‌ سرهای‌ شهدا را از میان‌ کجاوه‌های‌ اهل‌بیت‌ فاصله ‌بدهند، تا نگاه‌ مردم‌ به‌ آنها باشد و حرم‌ رسول‌ خدا را تماشا نکنند .

9: عمل‌ به‌ تکلیف‌

حضرت‌ وقتی‌ می‌خواست‌ از مکه‌ به ‌سوی‌ کوفه‌ خارج‌ شود، در جواب‌ ابن‌ عباس‌ که ‌او را از رفتن‌ به ‌سوی‌ عراق‌ برحذر می‌داشت‌، فرمود: «با آن‌ که‌ می‌دانم‌ تو از روی‌ خیرخواهی‌ و شفقت‌ چنین‌ می‌گویی‌، اما من‌ تصمیم‌ خود را گرفته‌ام‌».

10: وفا

وقتی‌ به‌ صحنه‌ عاشورا می‌نگریم‌، مظاهر برجسته‌ای‌ از وفا را می‌بینیم‌. شب‌ عاشورا سیدالشهدا(علیه السلام) وقتی‌ با اصحاب‌ خود صحبت‌ می‌کند، وفای‌ آنان‌ را می‌ستاید و می‌فرماید: «من‌ با وفاتر و بهتر از اصحابم‌، اصحابی‌ نمی‌شناسم‌«.

 فرآوری : محمدی               

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : سایت پرسمان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.