تبیان، دستیار زندگی
چند سال به عقب برمی گردیم و سپس پرسشی را مطرح می كنیم. به زمانی كه اولین و شاید موفق ترین سریال تاریخ اسلام در تلویزیون ایران به نام امام علی (ع) ساخته و پخش شد. سپس سریالی از سریال های تاریخ اسلام آغاز شد كه شاخص ترین آنها به زندگی امامان دوم و هشتم شیع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تاریخ را کارگردان ها روایت می کنند

داخل پرانتز: ضیاالدین دری


چند سال به عقب برمی گردیم و سپس پرسشی را مطرح می كنیم. به زمانی كه اولین و شاید موفق ترین سریال تاریخ اسلام در تلویزیون ایران به نام امام علی (ع) ساخته و پخش شد. سپس سریالی از سریال های تاریخ اسلام آغاز شد كه شاخص ترین آنها به زندگی امامان دوم و هشتم شیعیان می پرداختند.

کلاه پهلوی

همچنین سریال هایی كه حكایت های باستانی تاریخ ادیان مانند اصحاب كهف، ایوب پیامبر و نظایر آن را به نمایش می گذاشتند. اكنون پرسش كلیدی این است كه چرا دوباره سریالی مثلاً در مورد حضرت علی (ع) ساخته نمی شود و چرا اساساً این نیاز احساس نمی شود؟ چرا در ساخت و پخش سریال های تاریخی به ویژه با محوریت معصومان یا شخصیت های واقعی و مستند، به یك نسخه كفایت می شود؟

شاید در وهله نخست چنین به نظر برسد كه دلیل تكرار نشدن تولید چنین سریال هایی، سوژه های تولید نشده و در نوبت تولید است كه ابتدا باید آنها هم سهمی از نمایش ببرند تا در دوره بعد مجدداً نوبت به آنها برسد. اما حجم موضوعات و شخصیت های تاریخی اعم از تاریخ ادیان یا تاریخ اسلام به حدی زیاد است كه این تصور منطقی به نظر نمی رسد. پاسخ درست را باید در این واقعیت جست وجو كرد كه نگاه مولف به تاریخ در عرصه تولید فیلم و سریال در كشور ما به درستی تعریف و تبیین نشده است.

وقتی پازولینی فیلم "انجیل به روایت متی" (1964) را ساخت، بسیاری از منتقدان نگاه او به مسیحیت را نگرشی ماتریالیستی تحلیل كردند و آن فیلم را محصول برداشت شخصی مولف از عیسی (ع) قلمداد كردند. در حقیقت تماشاگر فیلم و سریال تاریخی در كشور ما، هنوز این عادت را پیدا نكرده است كه یك اثر تاریخی را محصول بینش و نگرش سازنده آن تعبیر كند، بلكه برعكس، رسانه های سمعی و بصری ما به گونه یی با موضوعات تاریخی برخورد كرده اند، كه مخاطب هر آنچه را می بیند، از نگاه راوی كل و روایتی مطلق و رسمی تلقی می كند و تفسیر شخصی هنرمند را مدنظر قرار نمی دهد. لذا طبیعی است كه این تلقی لغزش های فیلمساز را در انطباق تاریخی واقعه با صحنه سازی های فیلم برنتابد و در نتیجه نقد مضمون، فرصتی برای نقد ساختار باقی نگذارد.

از طرف دیگر طرح نگاه مولف نیز شرط و شروط خاص خود را دارد. به این معنا كه نباید تصور كرد فیلمساز اجازه دارد هر واقعه تاریخی را (به سیاق سریال چهل سرباز) هرطور كه دلش می خواهد تصویر كند و استدلال قانع كننده یی نیز برای این عمل خود ارائه ندهد. بلكه برعكس آنچه باید بر پیشانی فیلم های تاریخی با نگاه مولف بدرخشد، این پیام است كه مخاطب را آگاهانه به تماشای یك برداشت متفاوت و تفسیر خاص دعوت كند. به این ترتیب تماشاگر از همان ابتدا خود را در برابر یك تعبیر جدید از موضوعی تاریخی می بیند كه در پایان باید درباره آن قضاوت كند.

اما نه قضاوت در تطبیق تاریخی و مستند آن، بلكه قضاوت در میزان توفیق فیلمساز در تشریح و تبیین كامل و جامع نگاه خود تا امروز روایت های متعددی از زندگی و مرگ عیسی مسیح به تصویر درآمده كه هر یك حاوی نگرشی متفاوت است، در حالی كه موجبات نقض نمونه دیگر را فراهم نمی كنند. برای مخاطب در چنین ساختارهایی، مساله صحت یا عدم صحت مطرح نیست، زیرا اساساً هدف، تاریخ نگاری نیست، بلكه انعكاس ابعاد متنوع نوع انسان در نمونه ها و مصداق های تاریخی آن است. ابعادی كه روابط میان آدمیان، تعاریف آنها از نیكبختی و شوربختی، عدالت، ایمان، عشق ، نفرت و ده ها ویژگی بشری را شامل می شود و برش های تاریخی در فیلم های موفق، همانند لایه شناسی های علمی، بر نظریه پردازی های نو و فراگیر معطوف هستند ، نه شرح موضوعی و مقطعی رویدادها.

اما محك فیلم های تاریخی با نگاه مولف چیست؟ چگونه می توان یك اثر نمایشی تاریخی را، نه تاریخ نگاری بلكه "تاریخ مداری" شناخت؟ در پاسخ می توان گفت بارزترین شاخصه چنین آثاری، ارتباط میان واقعه تاریخی و زمان حاضر است. به عبارتی یك فیلم تاریخی مولف، زمانی موفق خواهد بود كه واقعه تاریخی را در آینه زمان حال تصویر كند.

امروز، كماكان بی توجهی به نگاه مولف را در فیلم های تاریخی شاهدیم و گویی سه عنصر رسانه، تاریخ و فیلمساز را در محدوده های خشك و منفكی قرار داده و از آمیزش و تركیب های متنوع و باطراوت آنها در هراسیم و متاسفانه تولید مجموعه هایی همچون سریال چهل سرباز بر این بدبینی و هراس دامن زده اند.

سریال تاریخی یوسف (ع) كه در حال حاضر از شبكه اول سیما پخش می شود، فاقد نگاه مولف در ذات خود است (و به نظر می رسد سازنده آن نیز ادعای چنین نگاهی را نداشته باشد) لذا اگر در تاریخ نگاری خود دچار خطای كوچكی هم بشود، قابل بخشش نخواهد بود. تاریخ نگاری در تلویزیون و سینما، مستلزم صحت و امانت داری كامل در مستندات تاریخی است، زیرا اساساً هدفی را كه دنبال می كند جز روایت انعكاس تاریخ نیست.

امروز، كماكان بی توجهی به نگاه مولف را در فیلم های تاریخی شاهدیم و گویی سه عنصر رسانه، تاریخ و فیلمساز را در محدوده های خشك و منفكی قرار داده و از آمیزش و تركیب های متنوع و باطراوت آنها در هراسیم و متاسفانه تولید مجموعه هایی همچون سریال چهل سرباز بر این بدبینی و هراس دامن زده اند

اما فیلمساز تاریخی مولف، از ابتدا این قرارداد را با تماشاگر خود منعقد می كند كه آنچه روایت خواهد كرد نگاه خاص خود به منظور تبیین یك نگرش خاص است، لذا مخاطب نباید انتظار داشته باشد وقایع نعل به نعل با مستندات تاریخی منطبق باشند. البته چنین فیلم هایی برخلاف انتظار، آثاری به شدت پیچیده و چندلایه اند كه از عهده هر كارگردانی ساخته نیست. سینمای تاریخی مولف، به شدت خلاقانه و مبتنی بر طراحی های بدیع در مضمون و ساختار است. مخاطب این گونه فیلم ها باید احساس كند كه از دریچه تاریخ به جهان امروز و مسائل آن می نگرد و به دركی تازه از مضمون آن نائل شده است.

وقتی سازندگان سریالی چون یوسف (ع) ادعای تاریخ نگاری می كنند، طبعاً باید مسوولیت اشكالات و نقدهای تند تاریخدانان را به گردن بگیرند. در این شرایط است كه تماشاگر سریال، مانند ناظری خاموش و بی نظر، شاهد مجادله فیلمساز و تاریخدان خواهد شد در حالی كه از فرآیند تاریخ و هنر، "محصول سومی" عایدش نمی شود؛ محصولی كه می تواند تجلی یك دیدگاه متفاوت باشد یا حسی را برانگیزاند یا آنكه قیاسی در زمان و مكان بدهد یا نظریه یی را تبیین كند و...

سریال های یوسف و چهل سرباز، دو قطب افراطی و تفریطی در سریال سازی تاریخی اند كه متاسفانه هردوی آنها با بودجه هایی كلان تولید شده اند. تاریخ نگاری مطلق در یك سو و مولف مآبی لجام گسیخته در سوی دیگر، دو نكته ظریف را یادآور می شوند؛ اول آنكه تاریخ نه بازیچه است و نه مترسك، بلكه آینه امروز است كه در قاب هنر فیلم دیدنی و عبرت آموز می شود و دوم آنكه فیلم تاریخی نه در لباس و دكورهای گران قیمت و دیالوگ های ادیبانه است و نه مبتنی بر مطالعه صرف كتاب های تاریخی، بلكه نمایشی از یك حقیقت است كه لاجرم باید آن را در لایه های تاریخی جست وجو كرد و بیرون كشید.

لذا دكور، لباس، سیاهی لشكر و دیالوگ های پرطمطراق و امثال آن، دست و پای فیلم محسوب می شوند، نه صورت و چشم هایش، همان طور كه گفته می شود موسیقی هر فیلم زمانی در خدمت آن فیلم است كه شنیده نشود، پس می توان گفت عناصر بصری یك فیلم تاریخی نیز زمانی در خدمت اثر هستند كه دیده نشوند و به همین سیاق، استناد تاریخی این نوع فیلم ها نباید در معرض قضاوت قرار گیرند ... و این همه نشان می دهد كه "نمایش تاریخی" با "تاریخ نمایشی" دو مقوله متفاوت اند كه "هنر" آنها را از هم متمایز می سازد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:آوینی فیلم /جواد حسینی