تبیان، دستیار زندگی
نور» روشنایى است و از ویژگى هاى ذاتى آن این است كه هم خودش روشن است و هم روشنى بخش دیگران است. و تاریكى ها و ظلمت ها را از بین مى برد. «ظاهرٌ فى نفسه و مظهرٌ لغیره به همین جهت از خداوند متعال كه روشنى بخش نظام هستى است و از قرآن، پیامبران و امامان كه هدای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام حسین(علیه السلام) مظهر نور خدا


نور» روشنایى است و از ویژگى هاى ذاتى آن این است كه هم خودش روشن است و هم روشنى بخش دیگران است. و تاریكى ها و ظلمت ها را از بین مى برد. «ظاهرٌ فى نفسه و مظهرٌ لغیره به همین جهت از خداوند متعال كه روشنى بخش نظام هستى است و از قرآن، پیامبران و امامان كه هدایت گر جامعه بشریت و روشنى بخش دل هاى مۆمنانند به «نور» تعبیر شده است.


امام حسین

نور خدا چیست؟ چه ارتباطی می تواند بین امام حسین(علیه السلام) و نور خدا باشد؟

«یُرِیدُونَ لِیُطْفُِواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»؛ (صف، آیه 8)

«مى خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش كنند در حالى كه خدا كامل كننده نور خود است، گرچه كافران خوش نداشته باشند».

«نور» روشنایى است و از ویژگى هاى ذاتى آن این است كه هم خودش روشن است و هم روشنى بخش دیگران است. و تاریكى ها و ظلمت ها را از بین مى برد. «ظاهرٌ فى نفسه و مظهرٌ لغیره به همین جهت از خداوند متعال كه روشنى بخش نظام هستى است و از قرآن، پیامبران و امامان كه هدایت گر جامعه بشریت و روشنى بخش دل هاى مۆمنانند به «نور» تعبیر شده است. در مقابل از دشمنان بدخواه و گمراهى ها، به تاریكى و «ظلمات» تعبیر شده است كه هم خودشان تاریكند و هم در پى خاموش كردن نورند.

در این میان برخى از مراتب و مظاهر نور، تمامى طول و عرض تاریخ را تحت الشعاع قرار داده و چراغ هدایت جامعه بشریتند كه شخصیت امام حسین علیه السلام داراى چنین مقامى است. در مقابل برخى از ظالمان و تاریكى ها لكه ننگى در طول تاریخند كه یزید و لشكریان او چهره رسواى آنند.

روایات تفسیرى

عن الحسن بن محبوب، عن محمّدبن عن الفضیل، عن أبی الحسن علیه السلام قال: سألته عن قول اللّه - تبارك و تعالى -: یُرِیدُونَ لِیُطْفِۆُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ. قال: یریدون لیطفئوا ولایة أمیر المۆمنین بأفواههم ؛ اصول كافى، باب: «أن الائمةعلیه السلام نور اللَّه عزوجل»..

الْقَاسِمِ عَنْ صَالِحِ بن سَهْلٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فَاطِمَةُ ع فِیها مِصْباحٌ الْحَسَنُ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الْحُسَیْنُ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّیٌّ فَاطِمَةُ كَوْكَبٌ دُرِّیٌّ بَیْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْیَا یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ إِبْرَاهِیمُ ع زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ لاَ یَهُودِیَّةٍ وَ لاَ نَصْرَانِیَّةٍ یَكادُ زَیْتُها یُضِی ءُ یَكَادُ الْعِلْمُ یَنْفَجِرُ بِهَا وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَامٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ یَهْدِی اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مَنْ یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ قُلْتُ أَوْ كَظُلُماتٍ قَالَ الْأَوَّلُ وَ صَاحِبُهُ یَغْشاهُ مَوْجٌ الثَّالِثُ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ ظُلُمَاتٌ الثَّانِی بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ مُعَاوِیَةُ وَ فِتَنُ بَنِی أُمَیَّةَ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ الْمُۆْمِنُ فِی ظُلْمَةِ فِتْنَتِهِمْ لَمْ یَكَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ ع فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قَالَ فِی قَوْلِهِ یَسْعى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ أَئِمَّةُ الْمُۆْمِنِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَسْعَى بَیْنَ یَدَیِ الْمُۆْمِنِینَ وَ بِأَیْمَانِهِمْ حَتَّى یُنْزِلُوهُمْ مَنَازِلَ أَهْلِ الْجَنَّةِ.

نور عام؛ این مرتبه از نور، شامل تمامى موجودات جهان هستى مى شود، و هر آنچه پیدا است از نور خداوند بهره اى دارد و به عبارتى از این مرتبه نور عام، به هدایت تكوینى همه موجودات نیز یاد مى شود و مى تواند از مصادیق آیه شریفه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؛ باشد

تفسیر آیه

«اطفاء» مصدر فعل «یطفئوا»: به معناى خاموش كردن نور، و از بین بردن تابش آن است.

«یریدون» دلالت بر استمرار دارد و نشان از آن دارد كه دشمنان و بدخواهان فعالیت مستمر براى خاموش كردن نور الهى در طول تاریخ دارند.

«لیُطفۆا» دلالت بر تأكید و شدت لجاجت و كینه بدخواهان و دشمنان دارد.

«بافواههم» خاموش كردن نور با دهان، مى تواند به دو معنا باشد:

1. دشمنان به دلیل غرور بسیار و مغرور شدن به تجهیزات فراوانشان چنین احساسى دارند كه پیروان حق را با یك فوت دهان مى توانند از بین ببرند و نور خدا را خاموش كنند.

2. دشمنان و بدخواهان سعى مى كنند با تبلیغات مسموم خودشان و از طریق دهان و زبان، حق را كتمان كنند و با شایعات شخصیت اولیاى الهى را مخدوش كنند و با انحراف افكار عمومى، مردم را گمراه كنند.

ولى علیرغم توطئه دشمنان، خدا ایشان را از رسیدن به مقصدشان باز مى دارد. بلكه نور خود را تمام و دین خود را بر همه ادیان غلبه مى دهد.

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛ توبه (9)، آیه 32..

تاریخ اسلام سند زنده اى است بر تحقق عینى این پیشگویى بزرگ قرآن، چرا كه از نخستین روز ظهور اسلام توطئه هاى گوناگون براى نابودى آن چیده شد:

گاه از طریق استهزاء و آزار؛

گاه از طریق محاصره اقتصادى و اجتماعى؛

گاه از طریق تحمیل جنگهاى گوناگون در میدان هاى احد و احزاب و حنین و...؛

گاه از طریق توطئه هاى داخلى منافقان؛

گاه از طریق ایجاد اختلاف در میان صفوف مسلمین؛

گاه از طریق نشر فحشا و وسائل فساد اخلاق و انحراف عقیده در میان قشرهاى جوان؛

و گاه از راه هاى دیگر ...

ولى همانگونه كه خداوند اراده كرده است؛ این نور الهى روزبه روز در حال گسترش است و دامنه اسلام، در هر زمان نسبت به گذشته وسیع تر مى شود، و آمارها نشان مى دهد كه جمعیت مسلمانان جهان على رغم تلاش هاى مشترك «صهیونیست ها» و «صلیبى ها» و «ماتریالیست هاى شرق» رو به افزایش است، آرى آنها پیوسته مى خواهند كه نور خدا را خاموش سازند ولى خداوند اراده كرده است نور هدایت قرآن در سراسر جهان تجلى یابد و این یك معجزه جاودانى قرآن است.

خدا

مراتب و تجلیات نور خدا

1. نور عام؛ این مرتبه از نور، شامل تمامى موجودات جهان هستى مى شود، و هر آنچه پیدا است از نور خداوند بهره اى دارد و به عبارتى از این مرتبه نور عام، به هدایت تكوینى همه موجودات نیز یاد مى شود و مى تواند از مصادیق آیه شریفه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؛ نور (24)، آیه 35. باشد.

2. نور خاص؛ این مرتبه اختصاص به نوع بشر دارد كه شامل بعثت پیامبران و نزول كتاب هاى آسمانى مى شود و از آن به هدایت تشریعى یاد مى شود «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِینٌ»؛ مائده (5)، آیه 15..

3. نور أخص؛ این مرتبه از نور اختصاص به مۆمنان دارد و از آن به نور ایمان و تقوا و به عنوان هدایت تكوینى پاداشى یاد مى شود. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُۆْتِكُمْ كِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛ حدید (57)، آیه 27.؛ «اى كسانى كه ایمان آورده اید، تقواى الهى را پیشه كنید و به پیامبرش ایمان آورید (-(خداوند)-) دو دستى از رحمتش بر شما فرو مى ریزد و براى شما نورى قرار مى دهد كه راه خود را با آن بیابید و شما را مى آمرزد و (-(بدانید)-) خداوند آمرزنده مهربان است».

4. نور خاص الأخص؛ این مرتبه از نور، مظهر تمام و كمال نور الهى در عالم هستى است و مَثَل اعلى نور خداوند است كه از آن به نور حقه محمدیه یاد مى شود و مصادیق آن پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیه السلام مى باشند. «مثلُ نوره كمشكاةٍ».

چه بسا بتوان گفت بدخواهان و مفسدان در پى خاموش كردن نور الهى در مراتب مختلف آن هستند؛ از آن جهت كه به طغیان، اسراف و فزون طلبى مى پردازند در حقیقت نور عام را هدف گیرى كردند و در پى آنند كه رشد و آرامش طبیعت را به خاموشى كشانند.

دشمنان و بدخواهان سعى مى كنند با تبلیغات مسموم خودشان و از طریق دهان و زبان، حق را كتمان كنند و با شایعات شخصیت اولیاى الهى را مخدوش كنند و با انحراف افكار عمومى، مردم را گمراه كنند

و از آن جهت كه با «زر و زور و تزویر» از رسیدن وحى و شكوفایى فطرت جلوگیرى مى كنند، در پى آنند كه نور خاص الهى را خاموش سازند.

و در نهایت از جهتى كه در صدد لطمه زدن به شخصیت امامان و به شهادت رساندن اهل بیتند به دنبال خاموش كردن نور خاص الاخص هستند.

مقدمه ذكر مصیبت

در سرزمین كربلا و در روز عاشورا، از یك سو تابناك ترین نور الهى تجلى كرد و از سوى دیگر شدیدترین قساوت تاریك صفتان، چهره خودش را نشان داد.

یزیدیان، فكر كردند جبهه حق بسیار اندكند و اگر مردان آنها را بكشند و خاندان آنها را به اسارت بگیرند و از شهرى به شهر دیگر حركت دهند ترس و وحشت همه حق طلبان را خواهد گرفت و علاوه بر چنین جنایتى، با تبلیغات مسموم آنها را خارجى معرفى كردند تا افكار مردم منحرف شود. این همان توطئه دشمنان تاریك دل بود كه مى خواستند با یك فوت و در یك روز نور حق را خاموش كنند.

مدعى خواست از بیخ كند ریشه ما

غافل از آن كه خدا هست در اندیشه ما

اما به اراده الهى، نور حق هم چنان روشن ماند و با تمام و كمال ظاهر مى شود و خواهد شد.

بهترین قضاوت را خود تاریخ به نمایش گذاشته است كه محل دفن یزید در كشور تحت حكومت او، اكنون زباله دان است در حالى كه مقبره مباركه زینب كبرى و طفل سه ساله با چند صحن و سرا، زیارتگاه دوست داران نه تنها شیعیان، كه بسیارى از اهل سنت و حتى مسیحیان آن دیار است.

بخش قرآن تبیان


منبع : سایت پرسمان