تشویق غیر مادی بهترین نوع تشویق
بهترین نوع تشویق آن تشویقى است که به گفته روانشناسان از تأییدى درونى برخوردار بوده و طفل از انجام عملى قلباً احساس رضایت کند. این حالت شاید در سنین خردسالى براى کودک به دست آمدنى نباشد ولى از حدود سنین 7 سالگى به بعد که مسأله تفکر منطقى در کودک پدید آمده و رشد پیدا مىکند این امر حاصل شدنى است.
اساس مسأله این است که وجدان در کودک رشد کند، او حقیقت یک امر را بیابد و آن را درون خود لمس و احساس کند. از حدود سنین 7 سالگى مىتوانیم ارزش انجام وظیفه و قداست آن را در ذهنها مستقر سازیم و با تذکر و القاء، و با نشاندادن ارزش عملى امور را به وضع و حالتى برسانیم که قلباً از امرى اظهار رضایت کند.
ما چارهاى نداریم جز این که کودک را به فواید امور مورد ترغیب خود آگاه کنیم و نشان دهیم که آدمى باید وظیفه شناس باشد و لذت کار و کوشش جز در سایه وظیفه شناسى میسر نیست. نمونه ها و مصداق هاى بسیارى را در این زمینه مىتوان به کودک معرفى کرد طورى که در هر کار نمونهاى را عرضه کرده باشیم.
کودکان و بزرگترها اگر به حقیقت امرى دست یابند و بدانند که ارزشها در گرو وظیفهشناسىهاست دیگر نیاز به محرک و استارت ندارند.
تشویق غیر مادی
هم چنین از نکات مهم در تشویق این است که بکوشیم تا حدود امکان تشویقها کمتر صورت مادى پیدا کند. تکیه اساسى روى جنبههاى غیرمادى باشد. این امر بدان خاطر است که اگر بنا شود ما براى هر کار خوبى از کودک سرمایهگذارى مادى کنیم:
1. پول و ثروت ما قد نمىدهد از آن بابت که براى مۆثر واقع شدن تشویق ناگزیریم در هر مرحله تشویق مادى خود بیش از دفعات قبلى باشد. مثلاً اگر دفعه اول معادل 20 ریال سرمایهگذارى کنیم دفعات بعد باید بترتیب 25-30-40 و ... ریال باشد.
و گرنه تشویق ما از نوع تکرار مکرر خواهد بود که اثرش را از دست مىدهد.
2. کودک تدریجاً فردى مادى مسلک و مال دوست و در آن افراطى به عمل مىآید و در برابر هر کارى که انجام مىدهد انتظار مادى خواهد داشت در حالی که ما در حال و آینده نیاز داریم به افرادى که در مواردى لازم براى حفظ و سلامت حیات اجتماعى از جان و مال خود سرمایهگذارى کرده، توقعى هم از کسى نداشته باشند.
٣. در سایه چنین تشویقى عادت غلطى در کودک پدید مىآید که بعدها قابل تداوم و ادامه نیست. زیرا او دیر یا زود وارد اجتماع مىشود و همان توقعات را از اجتماع دارد و طبیعى است که اجتماع آن را برآورده نکند و این خود مایه ترک وظیفه به خاطر یأس و سرخوردگى است. مىدانیم که اجتماع حتى در تشویق کلامى مفت و بىمایه سهلانگار است تا چه رسد به آن چیزهائى که بار مالى به همراه دارد.
تشویق بیجا
در همین رابطه ضرورى است به این نکته متذکر شویم که شدت علاقه والدین و مربیان به کودک نباید سبب آن شود که دانش آموزی بیجا و بدون استحقاق مورد تشویق قرار گیرد و کارنکرده به اجر و مزدى برسد زیرا این امر ارزش تشویق را به عنوان وسیلهاى محرک و جهت دهنده از بین مىبرد.
تشویق یک وسیله و یک ابزار کمکى براى تربیت است. باید دید آن را در کجا و چگونه باید به کار برد. به هنگامى باید طفل را تشویق کرد که هدف ما این باشد اندیشه حساب شدهاى را در کودک تثبیت کرده، پایه استوارى را در تربیت او بگذاریم، آن هم در حد و میزانى که او پس از آن به راه افتد و با اطمینان خاطر و امیدوارى به پیش رود.
تشویق بیجا نوعى تصنع براى کودک به حساب مىآید و کودک در حد درک و شعور خود تصنع را مىتواند دریابد و این درک به زیان پرورش اوست. کودکان گاهى مىدانند والدین و مربیان به خاطر مقاصد خاصى امروز او را مورد تشویق قرار مىدهند تا فردائى برسد و از آن بهرهبردارى کنند.
آنجا که جاى استحقاق نباشد، طفل از هرچه که تشویق نام دارد گریزان است و بیزار. عطش او در طلب رشد و ارتقاء فرو نشانده نمىشود و انتظارى از او برآورده نخواهد شد.
پس زمانی تشویقش کنیم که طفل لااقل تا حدودى خود را مستحق آن بداند.
مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: بهمن رحمانی
گردآوری: ستاره نوربخش - تنظیم: مریم فروزان کیا