تبیان، دستیار زندگی
در مقاله گذشته، به خوانش روی اول لوح پیروزی نارمر پرداختیم . اینک به تفسیر سمت دیگر لوح می پردازیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لوح پادشاه نارمر(2)


در مقاله گذشته، به خوانش روی اول لوح پیروزی نارمر پرداختیم . اینک به تفسیر سمت دیگر لوح می پردازیم.

لوح پادشاه نارمر(2)

گفتیم که لوح پیروزی نارمر (شکل1) را شاید بتوان کهن ترین  اثر هنری شناخته شده در تاریخ اعلام کرد. این لوح که به ثبت واقعه ای آیینی می پردازد، چگونگی غلبه نارمر، پادشاه مصر علیا را بر پادشاه مصر سفلی به صورتی نمادین نشان می دهد. در مقاله قبل، به شرح تاریخ پادشاهی نارمر و سپس نمادگشایی یک روی لوح پرداختیم . در این مقاله روی دیگر این لوح را بررسی و تفسیر خواهیم کرد.

خوانش روی دوم لوح

در طرف دیگر لوح(تصویر2) پادشاه نارمر با پاهای برهنه نشان داده می شود، اما این بار تاج مصر سفلی را بر سر دارد و کفشدار شاهی به دنبالش در حرکت است. پادشاه پشت سر گروهی از پرچم داران برای بازدید از سرهای از تن جدا شده ی اسیران به پیش می رود. در بخش پایینی صحنه ی پیروزی بار دیگر در سطحی نمادین به نمایش در می آید.(تصویر3) فرعون به صورت یک گاو نر زورمند دشمن را لگدکوب می کندو دژی را فرو می ریزد. (1)

لوح پادشاه نارمر(2)

فقط بخش میانی لوح فاقد یک معنی روشن است. دو جانور گردن دراز و رام کنندگان آن ها هیچ علامت متمایز کننده ندارند. لیکن جانورانی مشابه اینها در مهرهای استوانه ای بین النهرین(تصویر4) در زمان  پیدایش خط نیز دیده می شوند(2) و در اندک مدتی به عنوان شکلی هنری در مصر نیز رواج یافتند.(تصویر5) در اینجا خصوصیت ماده شیر یعنی الهه ی مادر را با مارهای جفت گیری کننده ای که بر خدای باروری دلالت دارند، تلفیق کرده اند. بدین ترتیب یک نماد باروری شکل می گیرد که در آن اصول مادگی و نرینگی در طبیعت به هم وصل می شوند.  این ها به احتمال زیاد به مصر علیا و مصر سفلی اشاره دارند.

در لوح نارمر هر معنایی که داشته باشند حضورشان نشانه ای از تماس بین دو تمدن در نخستین مراحل حساس تکاملشان است. به هر صورت این جانوران مجددا در هنر مصری ظاهر نمی شوند.

لوح پیروزی نارمر، یک منطق درونی روشن دارد که بسیار گویا است. آن چه پیش از هر چیزی توجه ما را به خود جلب می کند کمال نظم موجود در آن است. سطح لوح به چندین باریکه یا دفتر تقسیم شده است. هر پیکره روی خط یا باریکه ای که نماینده ی سطح زمین است قرار می گیرد. تنها موارد استثنا از این قاعد، عبارتند از رام کنندگان جانوران گردن دراز، که به نظر می رسد نقشی اساسا تزئینی داشته باشند.

لوح پادشاه نارمر(2)

علائم هیروگلیف که به سطح دیگری از واقعیت تعلق دارند و اجساد دشمن که از بالا دیده می شوند نه از پهلو. بدون تردید روش جدید بازنمایی هر صحنه به شکلی که در لحظه ای واحد در برابر ناظری واحد ظاهر می شود، برای هنرمندان مصری به همان اندازه بیگانه و نامانوس است که برای اسلاف نوسنگی آنها بیگانه و نامانوس بوده است. تلاش اینان در جهت رسیدن به وضوح بیان است نه توهم آفرینی است و به همین دلیل در هر مورد خاص، گویاترین دید یا چشم انداز را برمی گزینند.

ولی یک قاعده خشک را نیز بر خود تحمیل می کنند. وقتی زاویه ی دید تغییر می کند مجبور می شوند نود درجه تغییر جهت دهند، طوری که گویی صحنه را از لبه های یک مکعب می بینند. بدین ترتیب، فقط سه دید یا چشم انداز ممکن می شود:

نمای تمام

نمای نیمرخ کامل

نمای عمودی از بالا

هرگونه حالت میانی اسباب دردسر می شود. مثلا به پیکره های لاستیک گونه دو دشمن فرو افتاده در پایین شکل 4 توجه کنید.

لوح پیروزی نارمر، یک منطق درونی روشن دارد که بسیار گویا است. آن چه پیش از هر چیزی توجه ما را به خود جلب می کند کمال نظم موجود در آن است. سطح لوح به چندین باریکه یا دفتر تقسیم شده است. هر پیکره روی خط یا باریکه ای که نماینده ی سطح زمین است قرار می گیرد. تنها موارد استثنا از این قاعد، عبارتند از رام کنندگان جانوران گردن دراز، که به نظر می رسد نقشی اساسا تزئینی داشته باشند.

گذشته از این به پیکره ی ایستاده ی انسان، یک نیمرخ تنهای اصلی ندارد، بلکه دو نیمرخ مختلف دارد، که محض دستیابی به وضوح باید با هم تلفیق شوند. چگونگی انجام گرفتن این تلفیق که تا 2500 سال بعد هیچ تغییری در آن راه نیافت، به روشنی در پیکره ی درشت نارمر در شکل اول نشان داده می شود:

چشم و شانه ها از دید روبرو، سر و پاها از دید نیمرخ.

لوح پادشاه نارمر(2)

ظاهرا این فرمول را بدان علت طراحی کرده بودند که بتوانند فرعون و تمام اشخاص مهم را به کامل ترین وجه ممکن نشان دهند و چون در این آثارصحنه هایی از آیین های رسمی و خارج از چهارچوب زمان مجسم می شوند هنرمند نیز نگران این موضوع نبود که این روش تجسم بخشیدن به بدن آدمی، تحقق هرگونه حرکت یا عملی را غیر ممکن می سازد. به بیان دقیق تر، حالت شق و رق تصویر، ظاهرا و مخصوصا با ماهیت خداگونه ی فرعون سازگاری دارد. انسان های فانی عمل می کنند، او صرفا هست.

هرگونه تجسم فعالتی جسمانی متضمن نوعی تلاش یا کوشش باشد هنرمند مصری تردیدی در کنار گذاشتن دید مرکب به خود راه نمی دهد زیرا چنین فعالتی همواره توسط زیردستانی انجام می شودکه مقام اجتماعی شان الزاما نباید رعایت شود. به همین دلیل در این لوح نیز دو مربی یا رام کننده ی جانوران گردن دراز و چهار پرچم دار به صورت نیمرخ کامل نشان داده شده اند. البته به استثنای چشمانشان.

لوح پادشاه نارمر(2)

دید مرکب ظاهرا فقط توسط هنرمندان آفریده شده است که در دربار کار می کردند و می خواستند عظمت پادشاه خداگونه را به بیننده انتقال دهند. این دید حتی در سده های بعد که اجبارا می بایست برای مقاصد دیگری به کار گرفته می شد، حال و هوای مذهبی خود را از دست نداد.

پی نوشت:

1- در هر دو تصویر نارمر، یک دم گاو از کمر پادشاه آویزان است که ظاهرا تا 3000 سال بعد هم چنان جزیی از جامه ی تشریفاتی فرعون به شمار می رفت.

2- حدود3300 تا 3200ق.م

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

تاریخ هنر جهان/ هورست وولدمار جنسن/ ترجمه محمد تقی فرامرزی

هنر در گذر جهان/ هلن گاردنر/ ترجمه محمد تقی فرامرزی