تبیان، دستیار زندگی
اگرچه هنوز 4 روز تا زمان رأی گیری باقی مانده است ولی شاید امروز آخرین روز برای رسیدن به تصمیم نهایی باشد و از این پس نه فقط روزها بلكه ساعت ها نیز نباید با تردید سپری شود، چرا كه نامزدهای ریاست جمهوری در طول چند ماه گذشته...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقت تنگ است


اگرچه هنوز 4 روز تا زمان رأی گیری باقی مانده است ولی شاید امروز آخرین روز برای رسیدن به تصمیم نهایی باشد و از این پس نه فقط روزها بلكه ساعت ها نیز نباید با تردید سپری شود، چرا كه نامزدهای ریاست جمهوری در طول چند ماه گذشته و مخصوصاً طی هفته اخیر با حضور در برنامه های متعدد صدا و سیما تصویر تقریباً روشنی از ویژگی های شخصیتی و برنامه ای كه برای اداره كشور دارند، ارائه كرده اند. این تصویر اگرچه در مواردی با واقعیت فاصله دارد ولی می تواند اطلاعات و شناخت نسبتاً كافی و قابل استنادی برای قضاوت مردم درباره هریك از نامزدها و كشف میزان صلاحیت آنها باشد. به یقین از این به بعد نباید در انتظار دریافت شناخت و اطلاعات قابل توجه دیگری از سوی كاندیداها بود بنابراین، ادامه تردید در انتخاب گزینه نهایی قبل از آن كه نشانه دقت بیشتر باشد، نشانه «وسواس» است كه آفتی خطرناك و احتمالاً پشیمان كننده خواهد بود.

شواهد و قرائن موجود حكایت از آن دارند كه طرفداران آقایان معین و هاشمی رفسنجانی تقریباً تصمیم نهایی خود را گرفته اند، هرچند كه احتمال جابه جایی آرای هریك از این دو نامزد به نفع دیگری وجود دارد و رویكرد برخی از طرفداران معین به هاشمی و یا ریزش آرای هاشمی به نفع معین، دور از انتظار نیست، هرچند كه احتمال رویكرد طیف قابل توجهی از طرفداران آقای هاشمی به نامزدهای اصولگرا -مخصوصاً در پی برخی رخدادهای اخیر نظیر فیلم تلویزیونی شنبه شب ایشان- نیز بعید به نظر نمی رسد. چرا كه اینگونه رخدادها تعدادی از هواداران، به ویژه علمای مذهبی را در حمایت قبلی از آقای رفسنجانی با تردید روبرو خواهد كرد. مگر آن كه ایشان به صورت علنی و فراگیر -و نه در جلسات خصوصی و با كنایه و تلویح- از اینگونه مدعیان هواداری و چگونگی هواداری آنان اعلام برائت كند. كه انشاءالله چنین باشد.

و اما، متأسفانه در جبهه فراگیر و گسترده اصولگرایان به علت خودداری غیرقابل توجیه و سؤال برانگیز نامزدهای اصولگرا از وحدت و معرفی نامزد واحد، كماكان حالتی از تردید و بلاتكلیفی حاكم است و ضرورت اتفاق نظر هنوز از نگاه نامزدهای اصولگرا پوشیده مانده است!

آیا كار از كار گذشته است و باید دست روی دست گذاشت و نهال امیدآفرین اصولگرایی را به دست تندبادی كه در راه است، سپرد؟ به یقین، پاسخ منفی است و اصولگرایان هنوز هم می توانند آن گونه كه انتظار می رفت، كرسی ریاست جمهوری نهم رابه نفع مردم و برای خدمت بیشتر به آنان در اختیار بگیرند، اما این انتظار به یك تصمیم انقلابی و البته، منطقی و حساب شده نیاز دارد كه چنانچه با جسارت آغاز شود و در آغاز این تصمیم، باز هم برخی از «اما و اگر»های فرصت سوز و بی فایده به میان كشیده نشود، نه فقط عرصه انتخابات به نفع اصولگرایان متحول می شود، بلكه پاسخ دندان شكنی به عملیات تبلیغاتی- روانی چند ماه گذشته خواهد بود، كه جبهه اصولگرایان را با حال و روز كنونی روبرو كرده است... اما چگونه؟!

تعارف را كنار بگذاریم. شرایط حساس تر از آن است كه اندك فرصت باقی مانده به تعارف و رودربایستی با این یا آن كاندیدا و یا حلقه های اول اطرافیان آنها، از دست برود و درحالی كه حریف با تمام توان وارد عملیات شده است، اصولگرایان نمی توانند و نباید همچنان به جرّ و بحث های بی فایده مشغول باشند. باید هرچه زودتر تصمیم گرفت و مانند هر تصمیم سرنوشت ساز دیگر، درصد قابل قبولی از ریسك را پذیرفت... و اما...

1- اولین گام ضروری، ارزیابی منطقی و خداپسندانه 4 نامزد اصولگرا و رویكرد هماهنگ به سوی شایسته ترین آنهاست، بی آنكه شایستگی بقیه قابل تردید باشد. چرا كه نیاز كنونی اصولگرایان رویكرد واحد به شایسته ترین گزینه است و شایسته ها نیز بدون كمترین تردیدی برای همگان قابل احترام هستند.

این گام دقیقاً همان انتظاری است كه اصولگرایان از 4 نامزد خود داشته و كنار كشیدن برخی از آنها به نفع یك كاندیدای واحد را دنبال كرده و می كنند و اكنون كه نامزدهای چهارگانه به این درخواست منطقی پاسخ نداده اند، طیف گسترده اصولگرایان می توانند و باید دست به كار شده و با اختصاص رأی خود به كاندیدای واحد وظیفه ای كه نامزدها بر عهده داشته -و انجام نداده اند- را خود به عهده گرفته و به انجام برسانند.

و اما، در میان 4نامزد اصولگرا دو تن از آنها علاوه بر آراء بالا در نظرسنجی ها، هریك از شرایط و خصوصیاتی برخوردارند كه مجموعه این ویژگی ها می توانند تكمیل كننده یكدیگر باشند.

یكی از آنها، سوابق درخشان و آزمون شده و طولانی در مدیریت های كلان و فرابخشی كشور دارد و از ذهن برنامه ریز در امور كلان با تكیه بر ارزش های اسلامی و انقلابی برخوردار است و دیگری، سابقه درخشانی در خدمت به مردم مستضعف داشته و قاطعیت و صراحت وی در مدیریت متكی بر مبانی و ارزش های دینی و انقلابی غیرقابل انكار است.

2-با توجه به نتیجه ای كه از گام اول به دست می آید، گام دوم را می توان طراحی و عملیاتی كرد. با این توضیح كه دو كاندیدای مورد اشاره در كنار هم اولا؛ تكمیل كننده یكدیگرند و ثانیا؛ رویكرد اصولگرایان و همه مردمی كه مدیریت شیرین اصولگرایان را تجربه كرده اند به هریك از این دو نفر- یا مجموعه آنها چنانكه توضیح داده خواهد شد- نتیجه انتخابات را به نفع اصولگرایان رقم می زند. چرا...؟!

فرض كنید كه جبهه اصولگرایان با 4نامزد كنونی وارد انتخابات شود و انتخابات نیز آنگونه كه از شواهد پیداست به دور دوم كشیده شود. در آن حالت، اگرچه مجموعه آرای اصولگرایان- مطابق نظرسنجی ها- از مجموع آرای هریك از نامزدهای دیگر بیشتر است ولی چنانچه آراء اصولگرایان شكسته شود- كه با این حالت می شود- فلان نامزد دیگر كه مجموعه آرای او بسیار كمتر از مجموعه آراء اصولگرایان است به دور دوم می رود و تمامی نامزدهای اصولگرا حذف خواهند شد! آیا این احتمال را قوی ارزیابی نمی كنید؟!

3-گام سوم پاسخ به این سؤال است كه چه باید كرد؟... به یقین هر دو نامزد مورد اشاره نمی توانند رئیس جمهور شوند. بنابراین، اكنون كه مجموعه این دو كاندیدا تكمیل كننده یكدیگر است تنها سه راه پیش روی باقی می ماند.

الف-با یك توافق منطقی و خداپسندانه این دو نامزد اصولگرا با یكدیگر كنار آمده و طی یك قرار قطعی و متعهدانه، یكی از آنها رئیس جمهور و دیگری معاون اول- تاكید می شود كه معاون اول- او باشد. یعنی یك ریاست جمهوری كامل و تمام عیار. و به خاطر رضای خدا و خشنودی خلق خدا، هركدام، ریاست جمهوری را به دیگری پیشنهاد كنند.

ب- اگر خدای نخواسته این دو نامزد به توافق نرسیدند طیف گسترده هواداران اصولگراها، با توافق میان خود- كه هرچند اندكی دشوار است ولی امكان پذیر خواهد بود- یكی از آن دو را برگزیده و آرای خود را به او اختصاص دهند و در همان حال بر معاون اول بودن نفر دیگر تاكید ورزند.

ج- و بالاخره راه سوم آن است كه خیل عظیم دوستداران اصولگرایان، آرای خود را به این دو نامزد اختصاص دهند. نتیجه این گزینه آن است كه آرای اصولگرایان تنها میان دو نامزد تقسیم می شود كه هرچند كاملا مطلوب نیست ولی حداقل، احتمال ورود یكی از آن دو به دور دوم را- در صورت دو مرحله ای شدن انتخابات- بیشتر می كند.

4-گام چهارم؛ آمادگی طیف گسترده هواداران هریك از 4كاندیدای اصولگرا برای اختصاص رأی خود به شایسته ترین گزینه است. دوستداران اصولگرایان باید بدون كمترین دغدغه و به دور از «اما و اگر»های بی فایده و فرصت سوز، تصمیم بگیرند كه آرای خود را به یك و یا دو نامزد مورد اشاره- در صورت عدم توافق آنها- اختصاص دهند. و اكنون كه 4 نامزد اصولگرا حاضر به تنازل نیستند و نامزد پنجمی هم در میان نیست، مردم، خود برای رسیدن به اجماع دست به تنازل بزنند و با تخفیف در سلیقه های خویش، وظیفه ای كه برعهده نامزدها بود- و تاكنون از انجام آن سرباز زده اند- را به انجام برسانند.

حسین شریعتمداری