ازدواج آسان در شبکه اجتماعی تبیان
مصاحبه اختصاصی باشگاه کاربران با آقای امامی
شنیدهاید که میگویند نباید خرج عروسی را سنگین گرفت تا جوانان به سمت ازدواج و زندگی مشترک تمایل داشته باشند؟ مطلبی در شبکه اجتماعی تبیان ثبت شده که کاربران با نظرات خود آن را داغ داغ نمودند. این مطلب باعث شد تا مصاحبه ای با نویسنده این مطلب داشته باشیم.
لطفاً خودتان را معرفی نمایید.
الهام ابراهیمی هستم. متولد 1366. در حال حاضر در جامعةالزهرا (س) قم مشغول تحصیل هستم.
حمید امامی هستم. متولد 1362 و در مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق مشغول تحصیل می باشم. کارمند قراردادی یکی از ادارات تابعه آموزش و پرورش هستم.
چگونه با همسرتان آشنا شدید و مدت آشنایی شما تا ازدواج چقدر بود؟
اولین جایی که خواستگاری رفتم، همین جا بود. از طریق یک آشنا، همسرم معرفی شد. به خانم ابراهیمی از طریق معرف پیام دادم که اگر امکان دارد قبل از خواستگاری برای آشنایی بیشتر، کمی صحبت کنیم. اما ایشان بسیار محکم جواب داده بودند خیر. هر صحبتی دارید باید از طریق خانواده باشد. از زمان معرفی شدن تا تاریخ عقد، حدود 6 ماه طول کشید.
مراسم عقد و عروسی داشتید؟ این مراسم چطور برگزار شد؟
دغدغه اصلی من این بود که مراسم عقد و عروسی دور از گناه برگزار شود و نوعی الگو نیز به شمار رود. با خانواده در مورد نوع مراسم صحبت کرده بودم. در مراسم بله برون سعی کردم در کنار سادگی، وسایلی که برای عروسی خانم تهیه میکنم اعتقاداتم را هم نشان دهد.
بنا به خواسته همسرم مراسم عقد نداشتیم. توفیق حاصل شد و حاج مرتضی آقا تهرانی (نماینده مجلس شورای اسلامی) عقد ما را جاری کردند.
یک روز خانم ابراهیمی به من گفتند در حوزه محل تحصیل ما، ثبت نام حج انجام میشود. موافق هستید نام نویسی کنم؟ گفتم شما که از شرایط مطلع هستید. برای سفر حج حدود یک و نیم تا دو میلیون هزینه نیاز است که در حال حاضر این هزینه را نداریم. ایشان گفتند: «خدا بزرگه، حالا بگذارید نام نویسی کنیم، در ضمن باید قرعه کشی نیز انجام شود». مدتی بعد خبر رسید که نام ما در قرعه کشی و در گروه اول در آمده است. از لطف و عنایت خدا، وامی که همسرم از محل تحصیل خود در خواست کرده بودند درست در همان هفته آماده شد. مابقی هزینه نیز از طریق وام ازدواج مهیا شد.
قرار بود بعد از سفر حج، سر خانه و زندگی مان برویم. دائم در این فکر بودم که ای کاش میتوانستم مراسمی بگیرم. این دغدغه را داشتم که دختر خانم هر چقدر که قانع باشند، باز هم تمایل به پوشیدن لباس عروس را دارد. نمیخواستم بعدها با دیدن ماشین عروس و ... خودم و همسرم، حسرت بخوریم. با یک تیر دو نشان زدیم و مراسم عروسی و ولیمه را یک جا گرفتیم.
یکی از دوستان به طور اتفاقی تماس گرفتند و گفتند: «من با بهترین تالار شهرمان صحبت میکنم و برای هزینهاش چک میدهم» پیش بینی ایشان بر این بود که هدایایی در این مراسم جمع میشود و میتوان هزینه تالار را پرداخت و نیازی به نگرانی در این زمینه نمیدیدند.
هماهنگی های لازم انجام شد و میهمانان که حدود 300 نفر بودند دعوت شدند. اجرای مراسم عروسی را به یکی از دوستان سپرده بودیم، به دور از هر گونه گناهی برگزار شد و تحسین حاضران را هم در پی داشت. بعد از مراسم از همراهان دو خواهش داشتم: اول اینکه وقتی به دنبال ماشین عروس حرکت میکنند، مسیر عبوری مردم را سد نکنند و دیگر اینکه، هر کجا رفتم، همراه من تا مقصد بیایند. هیچ فردی خبر نداشت که مقصد کجاست. در شهر ما دو شهید گمنام در یک بوستان به خاک سپرده شدهاند. در شب عروسی مهمان این دو شهید شدیم و فاتحهای را برای این شهیدان هدیه کردیم.
خانم ابراهیمی اینطور ادامه دادند: ما قرار نبود همزمان با سفر مکه، عروسی بگیریم. شرایط مالی ما مساعد نبود اما خیلی قناعت کردیم. برای لباس عروس، پوشیدهترین لباس عروس را با صرف کمترین هزینه کرایه کردیم و خرید زیادی نداشتیم.
سرمایه شما برای ازدواج چقدر بود؟
سال 89 و در زمان خواستگاری، حقوقم حدود 275 هزار تومان بود. زمانی که برای خواستگاری رفتم فقط 30 هزار تومان پول داشتم. 22 هزار تومان هزینه گل و 7 هزار تومان شیرینی خریدیم؛ و فقط هزار تومان برایم مانده بود.
با چه پشتوانه فکری قدم به میدان ازدواج گذاشتید؟
تا حدود سال 88 که تقریباً 25 ساله بودم، حتی جرئت فکر کردن به ازدواج را نداشتم. یکی از دلایلم مشکلات اقتصادی بود که خیلی از جوانان امروز نیز این مشکل را دارند.
مطالعات زیادی در زمینه ازدواج داشتم. مقالهها، کتابها، مجلات و ... اطلاعات خوبی در اختیارم گذاشتند. بعد از مدتی تفکر ازدواج در من شکل گرفت و متوجه شدم دنبال چه کسی میخواهم بروم. به این نتیجه رسیدم که بهتر است برای ازدواج اول خودم را بشناسم. حتی از خانواده و دوستان در مورد خودم نظرسنجی کردم. به همین روش شناختی مناسب از خود پیدا کردم و با کمک این شناخت، لیست خصوصیات همسر مورد نظرم را نیز آماده کردم.
یک بار با خدا اینطور صحبت کردم: «خدایا؛ پول ندارم و فرد مناسب سراغ ندارم. خودت گفتی توکل کنید، من، هم توکل و هم توسل می کنم»؛ و از لطف خدا حدود یک هفته بعد جریان معرفی شدن همسرم پیش آمد.
هنگامی که با این شرایط به خواستگاری رفتید، آیا نگرانی داشتید؟
شب خواستگاری به خدا گفتم: «خدایا دلها دست خود شماست، اگر قسمت به این کار هست خودت دلها را آماده کن»
خانم ابراهیمی این نکته را از قول پدرشان نقل کردندکه: پدرم میگفتند ایمان ایشان مهم است؛ و وقتی که هنگام عقد و مراسم دلهرهای داشتیم، پدرم میگفتند همه اینها را به ایمانش ببخشید.
خانم ابراهیمی نکته ظریف دیگری را هم این گونه بیان کردند که آقای ابراهیمی بسیار به مادرشان احترام میگذارند.
آیا خانواده همسرتان در جلسه خواستگاری از اینکه شما هیچ پشتوانه مالی نداشتید تعجب نکردند؟ چه عکسالعملی داشتند؟
مادر همسرم گفته بودند که اگر ایشان ایمان داشته باشد، همه چیز بعداً فراهم میشود. واقعاً هم از طرف خانواده ایشان سخت گیری نشد. در مدت آشنایی و خواستگاری، حتی یک بار هم سۆال دنیوی از من نشد. البته جلسه اول خواستگاری، از شغل و حقوق و تحصیلات پرسیده شد، ولی خیلی راحت با این موضوع کنار آمدند.
اگر برخورد مناسبی در جلسه خواستگاری با شما نمیشد، آیا تغییری در دیدگاه تان در زمینه ازدواج پیش میآمد؟
از اوایل جوانی اینطور خودم را ساختم که احترام به دیگران، نه به خاطر ثروت، زیبایی، مدرک، جایگاه و امثال اینها باشد و فقط به خاطر شخصیت و ایمان شان باشد.
در جلسه خواستگاری نیز دیدگاهم اینگونه بود. با خودم میگفتم اگر کسی من را به خاطر جایگاه، ثروت یا موارد مشابه بخواهد، این فرد گزینه مناسبی برای ازدواج نیست.
همسر خوب از نظر شما و همسرتان چه ویژگیهای دارد؟
خانم ابراهیمی: کسی که همه کارهایش به خاطر خدا باشد.
آقای امامی: همسر خوب همسری هست که دنبال بندگی خدا و جلب رضایت خدا باشد.
همسر من واقعاً در مقابل سختیها صبر کردند و هرگز من را تحت فشار قرار ندادند. زمانی که فرد وارد زندگی مشترک میشود، خدا درهای لطف و احسانش را برای او باز میکند.
خانم ابراهیمی هم اینطور ادامه دادند که: زندگی سختی دارد. خدا، انسان را در سختی قرار داده، زیرا همین سختیهاست که انسان را میسازد. اگر کسی واقعاً با خدا معامله کرده باشد، خدا هزار جای دیگر برایش جبران میکند.
در جلسه خواستگاری چه سۆالاتی، شما و همسرتان از یکدیگر پرسیدید؟
خانم ابراهیمی: یکی از دوستانم که به مشاوره علاقهمند بود، در این زمینه به من بسیار کمک کرد. سوال و جواب هایی را که می پرسیدم با دوست مشاورم مطرح و بررسی میکردم. ایشان کمک بسیاری در این زمینه به من داشتند.
آقای امامی: خوشبختانه 99 درصد سۆالات، اعتقادی و اخلاقی بود.
خانم ابراهیمی میزان مهریه شما چقدر است؟ میزان مهریه پیشنهادی از طرف خانواده شما چقدر بود؟
پیشنهاد خودم 14 سکه بود، اما برادرم 114 سکه را پیشنهاد کردند، ولی گفتند که اگر در زندگی متوجه شدید که همسرتان آدم خوبی است، مهریه را ببخشید.
چه راهکارهایی برای کاهش هزینه های ازدواج پیشنهاد میکنید؟
باید تفکرات مان را درباره ازدواج تغییر دهیم. در هزینههای ازدواج، اگر بخواهیم انصاف داشته باشیم، متوجه میشویم که برخی از این هزینهها یا برای چشم و همچشمی و یا برای این است که در جمع اطرافیان خجالت نکشیم.
فعالیت شما در سایت تبیان بیشتر در کدامیک از بخش های کاربری است؟
بیشتر در شبکه اجتماعی تبیان هستم.
شبکه اجتماعی تبیان را چگونه ارزیابی میکنید؟ دورنمای این شبکه را چگونه میبینید؟
به نظرم شبکه اجتماعی تبیان، هوشمندانه وارد شد. شاید فعلاً نقصهایی داشته باشد، اما همین که کاربران می دانند به دلیل نظارت مناسب، میتوانند در این شبکه فعالیت کنند و امکان طرح و ثبت هر مطلبی وجود ندارد، همین موضوع واقعاً برکتی است در فضای مجازی.
یک نظرسنجی در شبکه اجتماعی تبیان با عنوان «طرح همسرگزینی تبیانی»(با اطلاع خانوادههای کاربران) قرار گرفته است. نظر خود را نسبت به این طرح بفرمایید؟
مزیتی که فضای مجازی دارد این است که بعضی افراد با شخصیت واقعی خودشان وارد نمیشوند. اما اگر این موضوع به صورت کارشناسی پیگیری شود، به نظرم مفید خواهد بود. اما این کار مشابه یک تیغ جراحی است که باید به درستی استفاده شود تا اشتباهی رخ ندهد.
هدف شما از اینکه خواستگاری و ازدواج آسان را در شبکه اجتماعی تبیان مطرح کردید، چه بود؟ باز خورد این موضوع بین کاربران چطور بود؟
همانطور که قصد داشتم به اطرافیانم نشان دهم که اینگونه میتوان ازدواج کرد، همانطور نیز می خواستم به دوستانم در شبکه اجتماعی نشان دهم که میشود با توکل و توسل به خدا ازدواج کرد. در واقع هدفم ایجاد فکر و اندیشه بود. بازخورد کاربران هم نسبت به این موضوع جالب بود و حتی نزدیک به 400 پیام و نظر در همین رابطه داشتم.
باشگاه کاربران تبیان برای این زوج جوان و خوش آتیه، سربلندی و سعادت روزافزون را آرزو دارد و از خداوند منان برای سایر جوانان ایران اسلامی نیز مهیا شدن شرایط مناسب و آسان ازدواج را مسئلت مینماید.
باشگاه کاربران تبیان
صفحه شخصی آقای حمید امامی در شبکه اجتماعی تبیان
ازدواج آسان شعار نیست (لینک مطلب آقای حمید امامی در شبکه اجتماعی تبیان)
قابل توجه دوستان سخت گیر و مجرد (لینک مطلب آقای حمید امامی در شبکه اجتماعی تبیان)