تبیان، دستیار زندگی
ضرب المثل ها در زبان فارسی ، مثل یک استناداست . مثل حکم متقن . هر چند که در ده بیست سال گذشته ، ارجاعات در کلام مردم خالی از مثل ها شده است . رویکرد به ضرب المثل در کلام فارسی زبانان رویکردی دو گانه است ، تعبیری برای زیبایی کلام یا کنایه ای به مخاطب در مف
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مثل فارسی و سخن مردم


ضرب المثل ها در زبان فارسی ، مثل یک استناداست . مثل حکم متقن . هر چند که در ده بیست سال گذشته ، ارجاعات در کلام مردم خالی از مثل ها شده است . رویکرد به ضرب المثل در کلام فارسی زبانان رویکردی دو گانه است ، تعبیری برای زیبایی کلام یا کنایه ای به مخاطب در مفهوم طعن گونه اش

ضرب المثل فارسی

در مثل سه صفت مطلوب، که اختصار لفظ و صحت معنی و حسن تشبیه باشد ، مجتمع است.

ابوعبید قاسم بن سلام(م 223 ه )

در کلام قدیمی ترها ،  استفاده از کنایات و ضرب المثل بیشتر شنیده می شود. امروز درزبان رایج و معیار مردم کمتر استناد به ضرب المثل ها وجود دارد. این غلط مصطلح منطقی است که ضرب المثل محل استناد یک حرف باشد. ضرب المثل ها وجه عینی کلام نیستند ،تشبیهی از شرایطی است که گوینده برای تصویر سازی منطبق برادله از آن بهره می گیرد،  و گرنه ضرب المثل حکم متقن نیست. حتی شاهد و قرینه ی ساده ای برای اثباب اصل کلام محسوب نمی شود. اما فارسی زبانان عادت کرده اند در سنتی که استقراء یا استنتاج از فنی منطقی و فلسفی است،  برای اثبات گفته هایشان از ضرب المثل ها استفاده کنند.

این غلط در مفهوم زیباشناسی یا روند منطقی کلام در تعاریف مبنایی هم وارد شده است. کنایه در لفظ متداول به طعن تعبیر می شود و مقام معنایی و ادبی خود را از دست داده است. این را آموزگاران و اساتید صنایع ادبی و آرایه های معنوی به خوبی لمس کرده اند. برای کسانی که تحیت تعلیم قرار می گیرند درهمان ابتدای آموزش ها این خلط در تعاریف مبنایی روشن می شود این که آرایه ی کنایه به مفهوم طعن نیست .سرزنش غیر مستقیم به موضوع مورد بحث یا ذی نفعان آن تلقی نمی شود.

علاوه برهمه ی این ها سرتیز و طعم تند ضرب المثل های فارسی، بهره در کلام متین و مودب را دچار تردید می کند. مثال هایی که یک خط در میان در تشبیه شرایط تجسم شده در هر ضرب المثل، با حیوانات صورت می گیرد، برای کلام دانشی و محترم امروز جایگاهی ندارد.

این تفاوت تعبیر عامه و اصل معنی در ضرب المثل ها هم وجود دارد.

ضرب المثل برای اثبات یک کلام منطبق برمنطق نمی تواند مستفاد شود. ضرب المثل ها بیشتر مفهومی زیباشناسی در هندسه ی جملات یک عبارت است. نقشی شبیه دیگر ارکان زیبا شناسی لفظی و معنوی یک شعر یا نثر دارد . گزینش غلط گذشتگان از ضرب المثل ها ، رواجشان را در ادبیات فارسی امروز تبدیل به فضایی شبیه به واژه های مرده کرده است . گزینش غلط گذشتگان البته بیشتر به ادبیات دوره ی قاجارمربوط می شود . ادبیات دوره ی قاجار ادبیاتی تقلیدی است. ادبیاتی سنت گرا که با هویت زمانه پیش نرفته است و طبیعتا تأثیر زمانه برادبیات این دوره در تلفیق با شیوه ی قدما دچار تناقض می شود ، که یکی از این تناقض های برجسته تزریق ضرب المثل ها در کلام عوام جامعه است .کلامی که به جای سیر منطقی در مقدمه و ذیل و نتیجه گیری به استنادات شهودی و شعری و حکایتی تبدیل گشته است.

برای رد یک گزاره ی منطقی می شود از مثال استفاده کرد ولی برای اثبات ، تصور آمیخته بابلاهتی است که بشود از مثال و متل برای حکم بهره برد.

علاوه برهمه ی این ها سرتیز و طعم تند ضرب المثل های فارسی، بهره در کلام متین و مودب را دچار تردید می کند. مثال هایی که یک خط در میان در تشبیه شرایط تجسم شده در هر ضرب المثل، با حیوانات صورت می گیرد، برای کلام دانشی و محترم امروز جایگاهی ندارد.

شاید تغییر فرهنگی استنباط نمادین از هر غیرانسانی در ضرب المثل ها به خدشه شخصیتی مخاطب کمک کند. تشبیه به غیرانسانی مثل شیر یا ببر عقاب یا پرستو واجد ستایش و مدح باشد، اما در اکثر موارد نوعی توهین و تحقیر است .استفاده از ضرب المثل ها اگر بخواهد در پی رعایت ادب و سرکوب شخصیت در لحظه نباشد ،باید متوجه زمانی باشد که مخاطب تشبیه در زمان تولد کلام حضور ندارد که این خود رواج بی اخلاقی اجتماعی و فردی در ضدارزش پشت سرهم بدگویی خواهد بود.

مجتبی شاعری

 بخش ادبیات تبیان