تبیان، دستیار زندگی
انسان به حكم فطرتش برای رسیدن به مقاصدش به تعلیم و تربیت، انذار و تبشیر، وعد و وعید، امر و نهی و امثال آن دست می¬زند و این خود روشن‏ترین دلیل است بر اینكه انسان بالفطرة خود را مجبور به یكی از دو سرنوشت سعادت و شقاوت نمی¬‏داند و احساس می¬كند كه انتخاب هر ی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شقاوت ذاتی است یا اختیاری؟!

دو کلید طلایی خوشبختی در زندگی زناشویی


گروهی از متفکران و عالمان اسلامی بر این اعتقادند که سعادت و شقاوت اموری ذاتی می‌باشند و خداوند متعال زمانی که انسان‌ها را آفرید به حکم خویش، گروهی را سعید و برخی را شقی قرار داد و سخن خویش را مستند به برخی آیات و روایات می‌سازد. این در حالی است که چنین پنداره‌ای سبب ایجاد این تفکر خواهد شد که آدمی بدون هیچ اراده‌ای به سوی بدی‌ها و نیكی‌ها كشانده می‌شود. در نتیجه تعلیم و تربیت لغو و بیهوده خواهد بود و آمدن پیامبران و نزول كتب آسمانی و نصیحت و اندرز و تشویق و توبیخ و سرزنش و ملامت و مۆاخذه و سۆال و بالاخره كیفر و پاداش همگی بی‌‏فایده یا ظالمانه محسوب می شوند. در پاسخ به اشکال فوق مشاهده و بررسی آیات و روایات مورد استناد این گروه ضروری است.


بررسی آیات و روایات

از جمله روایاتی که در این موضوع قابل مشاهده است عبارتند از:

ـ از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که آن جناب ذیل آیه‏ «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ فَرِیقاً هَدی‏ وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ» فرموده‏‌اند: «خداوند در همان زمانی كه بشر را خلق می‌كرد مۆمن و كافر و شقی و سعید خلق فرمود، و در روز قیامت نیز مهتدی و گمراه مبعوث می‌‏شوند».ـ از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که: «شقی آن كسی است كه در شكم مادرش شقی بوده و سعید آن كسی است كه در شكم مادرش سعید آفریده شده‏ است».

ـ از قول امام علی (علیه السلام) بیان شده است كه: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی در تشییع جنازه‏ای بودند، چوبی برداشتند و با نوك آن زمین را می‌خراشیدند. در همین حال فرمودند: هیچ یك از شما نیست مگر آنكه منزلش را معلوم كرده‌‏اند كه در بهشت است یا در دوزخ. پرسیدند: بنابراین آیا بر (اعمال خود) تكیه و اتكا نكنیم؟ فرمودند: عمل كنید، زیرا هر كس برای رسیدن به آنچه كه تقدیر برایش نوشته راه آسانی دارد و سپس این آیه را تلاوت فرمودند: فَأَمَّا مَنْ أَعْطی‏ وَ اتَّقی‏ ... ».

انسان به حكم فطرتش برای رسیدن به مقاصدش به تعلیم و تربیت، انذار و تبشیر، وعد و وعید، امر و نهی و امثال آن دست می‌زند و این خود روشن‏ترین دلیل است بر اینكه انسان بالفطرة خود را مجبور به یكی از دو سرنوشت سعادت و شقاوت نمی‌‏داند و احساس می‌كند كه انتخاب هر یك كه بخواهد در اختیار و قدرت اوست

چنین روایاتی در منابع شیعه و اهل سنت به دفعات آمده است و همگی در بیان این نکته که آخر خلقت به شکل اول خلقت است مشترک می‌باشند.

موافق این دسته از روایات آیاتی از قرآن كریم وجود دارد که در ذیل به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد:

ـ«هُوَ الَّذِی خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُۆْمِنٌ». (تغابن/2:اوست آن كسی كه شما را آفرید، پس بعضی از شما كافر و بعضی مۆمن هستید).

ـ«هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی».(نجم/32: خدا به حال شما بندگان آگاه‌تر است، زیرا او شما را از خاك زمین آفریده، و هنگامی را كه شما در شكم مادرها جنین بودید به یاد آرید و خودستایی مكنید، او كه آفریننده است به حال هر كه متقی است داناتر است).

ـ«كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ فَرِیقاً هَدی‏ وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ». (اعراف/29: همانطوری كه شما را در اول بیافرید به سویش بازگشت خواهید كرد، گروهی هدایت‌یافته، گروهی دیگر ضلالت بر او حتم شده است).

این همان ایراد معروف به «علم خدا» در مسأله جبر و اختیار است که در پاسخ آن گفته‌اند:

اگر ما افكار پیش‌ساخته خود را بر آیات تحمیل نكنیم مفاهیمشان روشن خواهد بود. چرا که گروهی، از این آیات و روایات نتیجه گرفته‌اند که:

اولاً آنان كه قلم برایشان بهشت و سعادت نوشته است، به طور حتم بهشتی هستند و دیگران به طور مسلم دوزخی‌اند، و دیگر سعی و عمل بیهوده است.

ایمان

ثانیاً توهم كرده‌‏اند كه اسباب و مقدماتی كه به نظر رساننده به غایاتند، عیناً مانند خود غایات و مسببات از اختیار انسان بیرون هستند و تحت قضای حتمی می‌‏باشند، و با چنین وضعی دیگر اختیار و تلاش و اكتساب، معنایی ندارد. بدین معنا که چه انسان سعی کند و چه نكند تغییری حاصل نخواهد شد و جریان جهان بر طریقی که خدا خواسته است پیش خواهد رفت.

در حالی که نگاهی دقیق‌تر به این آیات و روایات نشان خواهد داد که در میان انسانی كه برایش بهشت نوشته شده و میان بهشتش راهی است كه هیچ چاره‌‏ای جز پیمودنش وجود ندارد. هم چنان كه میان انسانی كه برایش جهنم نوشته شده و بین جهنم راهی است كه او نیز باید بپیماید. بهشتی برای انسان نوشته شده است كه راه آن ایمان و تقوا است و چنین فردی نمی‌‏تواند فكر كند حال كه من اهل بهشتم چرا خود را مقید به ایمان و تقوا سازم و هم‌چنین آن كس كه آتش برایش نوشته شده آتشی برایش حتمی است كه راهش شرك و معصیت است نه آتش مطلق كه اگر راه شرك و گناه را هم نپیماید باز به آن برسد.

به همین جهت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بنا به روایت علی (علیه السلام) از جمله «كل میسر لما خلق له» استفاده می‌کنند و در ادامه، این آیات را تلاوت می‌فرمایند که: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطی‏ وَ اتَّقی‏ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی‏ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری‏ وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی‏ وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنی فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری». (لیل/5 تا 10: اما آنكه بخشش كرد و پرهیزكار بود و (كلمه) نیكو را تصدیق كرد پس به زودی طریق آسانی برای وی میسر كنیم و اما آنكه بخل ورزید و بی‌‏نیازی جست و (كلمه) نیكو را تكذیب كرد زود باشد كه طریق سختی پیش وی آوریم.).

بنابراین، كسی كه توقع دارد به یكی از این دو غایت برسد بدون اینكه راه آن غایت را پیموده باشد، مانند كسی خواهد بود كه توقع دارد نخورده سیر و نیاشامیده سیراب شود و بدون كم‌ترین حركتی از جایی به جای دیگر منتقل گردد. در حالی که خدای تعالی خود فرموده است: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی‏ وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری‏ ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفی‏». (نجم/39 و 40: برای آدمی جز آنچه به سعی خود انجام داده نخواهد بود البته سعی و پاداش عمل خود را خواهد دید سپس در آخرت به پاداش كامل‌تری خواهد رسید).

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی در تشییع جنازه‏ای بودند، چوبی برداشتند و با نوك آن زمین را می‌خراشیدند. در همین حال فرمودند: هیچ یك از شما نیست مگر آنكه منزلش را معلوم كرده‌‏اند كه در بهشت است یا در دوزخ. پرسیدند: بنابراین آیا بر (اعمال خود) تكیه و اتكا نكنیم؟ فرمودند: عمل كنید، زیرا هر كس برای رسیدن به آنچه كه تقدیر برایش نوشته راه آسانی دارد

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز با آوردن كلمه «میسر» به جواب اشاره فرموده‌اند زیرا این كلمه اسم مفعول از باب تفعیل و مشتق از «تیسیر» است و معنایش «تسهیل» می‌باشد، و امری كه برای رسیدنش تسهیل شده امری حتمی و ضروری نیست كه عدم آن محال باشد. اگر راه بهشت برای هر كس كه مقدر شده ضروری السلوك و حتمی القطع بدون قید و شرط بوده باشد دیگر برای تیسیر و تسهیل و آسان كردن سلوك آن معنایی نخواهد ماند.

نتیجه :

در نهایت می‌توان چنین بیان داشت که خداوند متعال عالم مطلق است و با علم قطعی خود می‌داند چه کسانی طریق سعادت در پیش می‌گیرند و چه افرادی راه شقاوت را طی می‌نمایند. لکن این امر به معنای سلب اختیار افراد و نفی تأثیر نقششان در سرنوشتشان نمی‌باشد.

انسان به حكم فطرتش برای رسیدن به مقاصدش به تعلیم و تربیت، انذار و تبشیر، وعد و وعید، امر و نهی و امثال آن دست می‌زند و این خود روشن‏ترین دلیل است بر اینكه انسان بالفطرة خود را مجبور به یكی از دو سرنوشت سعادت و شقاوت نمی‌‏داند و احساس می‌كند كه انتخاب هر یك كه بخواهد در اختیار و قدرت اوست، و نیز احساس می‌‏كند كه هر یك از آن دو را اختیار كند پاداشی مناسب آن خواهد داشت.‏

فرآوری: زینب مجلسی راد

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع:

1 - المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 8، ص 119 و ج 11، ص 46.

2 - یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، ناصر مکارم شیرازی، ص 544

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.