غم های کودکانه ی یک نغمه
گفتوگو با كارگردان سریال رویای گنجشكها
راما قویدل كه كارگردانی سریالهایی همچون «گمشده»، بخشهای پایانی سری اول «عملیات 125»، «شب میگذرد»، چند اپیزود از مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» و... را در كارنامه دارد، این روزها سریال تلویزیونی «رویای گنجشكها» ساخته او از شبكه دو پخش میشود
این سریال به زندگی بچههای بیسرپرست و یتیم میپردازد. با راما قویدل درباره كارگردانی رویای گنجشكها به گفتوگو نشستیم.
شما سریال رویای گنجشكها را با موضوع بچههای بیسرپرست كارگردانی كردهاید، اما چرا در بخشهایی از این سریال حضور بزرگسالان پررنگتر از بچههاست؟
از ابتدا قرار نبود رویای گنجشكها سریال كودك و نوجوان باشد. این سریال درباره بچههاست و بچهها بهانه روایت قصه هستند بنابراین بعضی مواقع بچهها در قصه پررنگ میشوند و بعضی مواقع بزرگترها كه البته همه بزرگترهای سریال هم موضوع ذهنی و دغدغهشان بچههاست؛ موضوع ذهنی مهری، روجا، كیا و دوستعلی.
سریالسازی درباره كودكان و برای بچهها در تلویزیون محدود است بنابراین مخاطب انتظار دارد حالا كه اثری درباره بچهها میبیند، حضور آنها پررنگتر از خرده روایتهایی باشد كه زندگی پرفراز و نشیب بزرگترها را بازگو میكند؟
همانطور كه گفتم، به نظرم حضور بزرگترها بیشتر از بچهها نیست. از طرفی با توجه به این كه شبكه دو، شبكه كودك و خانواده نامگذاری شده، تلاش كردیم به صورت موازی به بزرگترها و بچهها بپردازیم، آن هم در ارتباط با یكدیگر و نه جدا از هم. اگر هم در قسمتی حضور بچهها كمرنگ شده در قسمت بعدی جبران شده تا قصه متعادل باشد و همه گروههای سنی با آن ارتباط برقرار كنند.
آیا از ابتدا داستان سریال تلفیقی از قصه كودكان و آدمبزرگها بود؟
فیلمنامه اولیه رویای گنجشكها بیشتر به سمت كودك و نوجوان متمایل بود، ولی براساس نظر مدیران قرار شد مخاطب سریال همه اقشار جامعه باشد.
وقتی حضور شما به عنوان كارگردان قطعی شد چه تغییراتی در قصه دادید؟
وقتی كارگردانی خودش فیلمنامه كارش را نمینویسد، باید متن را از آن خود كند تا بتواند آن را به تصویر بكشد بنابراین باید آنقدر به فیلمنامه نزدیك شود تا بتواند آن را به بهترین شكل به تصویر درآورد. پس طبیعی است كه متن تغییر خواهد كرد؛ گاهی جزئی و گاهی كلی. در رویای گنجشكها این كار توسط بازنویس فیلمنامه انجام گرفت.
چه مقدار در خلق خردهروایتها از جمله زندگی كیا و روجا، ماجرای فروش زمین دوستعلی و عزیز، اختلاف مهری با خانوادهاش و... دخل و تصرف داشتید؟
بخشی از این روایتها در فیلمنامه اولیه وجود داشت، اما به شكل كافی به آنها پرداخت نشده بود، چون محور قصه چیز دیگری بود. به همین دلیل در بازنویسی، این خرده روایتها بیشتر جان گرفت و به آنها پرداخت شد و خیلی از موارد بعدا اضافه شد كه در فیلمنامه اصلی وجود نداشت، مثل فرزند مرده مهری و زندگی كیا و روجا.
بازنویسی فیلمنامه رویای گنجشكها همزمان با تصویربرداری انجام میشد. با توجه به تغییراتی كه در فیلمنامه ایجاد شد، این كار شما را با مشكل مواجه نمیكرد؟
با توجه به زمان كمی كه در اختیار داشتیم، كار سادهای نبود، اما گروه دست به دست هم داد تا در راستای ساخت یك اثر سالم و خوب بكوشد. البته هنوز از بازخورد مخاطبان اطلاع دقیقی ندارم، اما امیدوارم رویای گنجشكها نظر مردم را جلب كرده باشد.
یعنی با اطرافیانتان درباره سریال صحبت نكردهاید؟
اطرافیان معمولا از كارهای نزدیكانشان تعریف میكنند. ضمن این كه برای نظراتشان احترام زیادی قائل هستم، ولی خیلی نمیتوانم صحبتهای آنها را ملاك قرار دهم. امیدوارم موقعیتی فراهم شود تا نظر عموم مخاطبان را بدانم.
شما نگاه خاصی به مقوله مرگ و زندگی دارید و این نگاه در این سریال دیده میشود؛ مثل مرگ فرزند مهری (آزیتا حاجیان). چقدر این ذهنیت را هنگام بازنویسی فیلمنامه به كار منتقل كردهاید؟
هر كارگردانی نگاه خاص خودش را دارد و من هم فارغ از این مساله نیستم و هر چه قصه جلوتر برود، بیشتر این زاویه نگاه، خودش را نشان میدهد.
فضای رویای گنجشكها ضمن انعكاس واقعیتها، تلخ است، مثل صحنهای كه نیما به خانه داییاش میرود تا مانع ازدواج مجدد مادرش شود، اما دایی او را كتك میزند. آیا نشان دادن این تلخیها لازم بود؟
من فكر نمیكنم این سریال تلخ باشد، بلكه سعی كردهام تا جایی كه میشود تعادل را حفظ كنم. غم و شادی در رویای گنجشكها كنار هم قرار دارند و در تقابل با یكدیگر معنا پیدا میكنند. هر چقدر غم را خوب تصویر كنیم، شادی جذابیت بیشتری پیدا میكند و بالعكس.
تلاش كردهایم روزنههای امید در سریال دیده شود. البته باید بپذیریم موقعیت دراماتیك بچهها، موقعیت شادی نیست؛ چون یتیم هستند. ما كوشیدهایم از غم استفادهای اخلاقی كنیم تا به موقعیت بچههای یتیم نزدیك شویم و آنها را پیش چشم مردم جامعه قرار دهیم. استفاده از غم به نظرم چیز بدی نیست. اگر قرار باشد با یك اثر هنری غمانگیز بدون هیچ دلیل موجه و انسانی، حال مخاطب بد شود این كاملا غیراخلاقی و ناپسند است.
ریتم سریال رویای گنجشكها كند و ساختار و نمابندیها (دكوپاژ) هم ساده است. برای این كار دلیل خاصی داشتید؟
اگر تعریف درست ریتم را در نظر داشته باشیم، گمان نمیكنم ریتم كار، كُند باشد. البته این كار با كارهای من متفاوت است. موضوع، دكوپاژ و میزانسن تفاوت دارد، چون فرم در خدمت محتواست. نباید یك اثر معمایی را مانند ملودرام خانوادگی كارگردانی كرد. هر كدام از اینها ضرباهنگ خاص خود را دارند، وقتی درباره احساسات، عواطف و اخلاق حرف میزنیم، نباید ریتم كار تند باشد. طبعا در این سریال خیلی با حركتهای پیچیده دوربین مواجه نیستیم، چون نیازی به این نوع حركتها نداشتیم. در این سریال با فضای ساده، زلال و شفاف روبهرو هستیم و دوربین هم از این موضوع تبعیت میكند.
تعریف ریتم براساس سواد اندك من عبارت است از میزان ایده ارائه شده در واحد زمان. پس ریتم رویای گنجشكها از نظر من كند نیست، چون همواره در قصه اتفاقات تازه رخ میدهد. اگر هم در جاهایی از سریال نماها طولانی میشود و رتیم كند به نظر میرسد، تلاش كردیم مخاطب روی موضوع مورد نظر تامل كند. این نیتمان بوده است، اما نمیدانم چقدر موفق بودهایم.
قویدل: غم و شادی در رویای گنجشكها كنار هم قرار دارند و در تقابل با یكدیگر معنا پیدا میكنند. هر چقدر غم را خوب تصویر كنیم، شادی جذابیت بیشتری پیدا میكند و بالعكس. تلاش كردهایم روزنههای امید در سریال دیده شود
برخی پلانها به لحاظ بصری ارزش طولانی شدن داشت؛ چراكه معتقدم تماشاگر امروز از دیدن سیمان، خاك، آجر، آهن، آسفالت و... در آثار تلویزیونی خسته شده است. شاید بد نباشد كمی مناظر چشمنواز ببیند.
فضای شمال چه ویژگیای دارد كه باعث میشود، فضای سریالهایی كه در آنجا ساخته میشود، جذاب شود؟ سریالهایی چون «بچههای مدرسه همت»، «دنیای شیرین دریا» و... در این خطه ساخته شدهاند كه هر دو از آثار خوب تلویزیونی هستند.
به نظرم این سوال را میتوان جور دیگری مطرح كرد. بهتر است در مورد فضای شمال و شناخت كارگردان در این باره سوال شود. من رگ و ریشه شمالی دارم. در شمال كشور رشد كرده و مدتی در شمال به مدرسه رفتهام، البته درست مثل كوهیار در آن مقطع شاگرد اول كلاس بودم! این فرهنگ را خوب میشناسم. گاهی فكر میكنم اگر قرار باشد درباره فرهنگ جنوب اثری بسازم، این فضا را خوب نمیشناسم و با تحقیق صرف نمیتوان مسائل پیچیده فرهنگی را درك كرد، بلكه باید در آن فضا زندگی كرد تا متوجه نكات ریز فرهنگش شد. مادرم متولد فومن و مرحوم پدرم سالها در این منطقه فیلم ساخته است.
با اینكه شما خودتان شمالی هستند، اما لهجه گلاره عباسی خوب در نیامده است.
در مورد خانم عباسی، گفتار ایشان یك لحن دارد و نه لهجه كه به نظرم بد نیست. فقط كافی بود تهرانی به نظر نرسد. لهجه گیلكی مثل آذری اگر درست صحبت نشود، به ورطه سخره میافتد. در این سریال به همین دلیل برای بازیگران تهرانی قصه طوری طراحی شد كه اصالتا گیلك نباشند تا با لهجه صحبت نكنند. در مورد گلاره عباسی كوشیدیم یك دختر شهرستانی به نظر برسد كه این را لحناش مشخص میكند. به هر حال من به نظر شما احترام میگذارم، ولی برخی هم برخلاف شما از این لحن خوششان آمده است.
در این سریال از بازیگرانی استفاده كردهاید كه در كارهای قبلیتان هم با آنها همكاری كردهاید. آیا بهتر نبود از بازیگران دیگری استفاده میكردید؟
در هر كاری ما به دنبال بهترین گزینه میگردیم و بازیگران براساس توانمندیهایشان انتخاب میشوند نه براساس جدید یا قدیمی بودنشان. با تعدادی از این بازیگران كار كرده بودم و با بعضی از آنها افتخار همكاری نداشتم، اما توانمندیشان را میشناختم. رویای گنجشكها قرار بود ماه رمضان پخش شود، بنابراین شرایط طوری نبود كه ریسك بكنیم و با بازیگری كار كنیم كه از او شناختی نداشتیم یا به عبارت بهتر به شكل آزمون و خطا پیش برویم.
الان كه سریال را میبینید فكر نمیكنید اگر زمان بیشتری در اختیار داشتید، كار بهتر میشد؟
من سریال را دوست دارم. شاید اگر فرصتم بیشتر بود، كمی نتیجه بهتر میشد، اما زیر و رو نمیشد. فكر میكنم نباید دنبال بهانه برای توجیه خودمان باشیم و انگشت اتهام را به سمت زمان كم، بودجه نامناسب و... ببریم و غرولند كنیم. به نظرم در هر شرایطی میتوان یك اثر خوب ساخت.
یكی از امتیازات سریال رویای گنجشكها موسیقی تیتراژ پایانی است كه یك بچه آواز پایانی را میخواند. چنین مسالهای قبلا تجربه نشده بود. این پیشنهاد شما بود؟
در قسمت دوم، قاسم (نوید خانجانی) این ترانه قدیمی را در نمایی میخواند. پس از گرفتن این صحنه متوجه شدم بچههای گروه، ترانه را زمزمه میكنند و این نشانی از تاثیرگذاری ترانه داشت. در اصل پیشنهاد مدیر محترم فیلم و سریال شبكه دو بود كه این ترانه به عنوان ترانه عنوانبندی پایانی انتخاب شود كه به نظرم پیشنهاد درخشانی بود و تا به حال تجربه نشده بود. این پسر صدای بكر و دلنشینی دارد.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع:جام جم