بزرگ مرد کوچک

شهید علی بشیری

شهید علی بشیری فرزند صفر در سال 1347 در خانواده ای مذهبی در شهرستان گتوند چشم به جهان گشود بعد از تولد علی گویی تمام دنیا را به پدر و مادر وی اهداء كرده اند بسیار خوشحال بودند و برای تولد هیچ كدام از بچه هااینقدر خوشحال نبودند ، بله چون علی سرباز امام خمینی (ره) در سال 42 فرموده بود یاران من هنوز متولد نشده اند یا در گهواره اند علی دوران كودكی پرجنب و جوشی داشت ، در سن كودكی قبل از رفتن به دبستان به مكتبخانه رفت . خواندن قرآن را فرا گرفت و در همان اوان كودكی با قرآن و سیرة ائمه آشنا شد و با رسیدن به سن تحصیل ، از تحصیلات دوران ابتدائی در دبستان شهید استادیان فعلی بهره مند شد و برای ادامة تحصیل وارد مدرسة شهید نواب صفوی نامنویسی كرد .

از خصوصیات ایشان این بود كه در زندگی انسان ساده زیستی بود و علاقة وافری به امام خمینی (ره) و مجالس قرآن داشت و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تظاهرات بر ضد حكومت استبدادی شاه شركت می كرد و با نوشتن شعار بر ضد حكومت شاه خشم خود را از این نظام نشان می داد و با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی و تشكیل بسیج در پایگاههای مقاومت شهید عسكری و شهید بشیری شركت فعالانه داشت به طوری كه شاید در هفته دو یا الی سه روز از وقت خود را در پایگاه می گذارند و شور و شوق جنگ در سر داشت و كمتر سراغ درس را می گرفت از طرفی چون وی قبلاً درسش بسیار عالی بود . معلمانش علت ضعیف شدن درس وی را از پدرش جویا شدند و پدرش نیز این مسئله را با شهید علی مطرح كرد و او در جواب پدرش چنین پاسخ داد كه چگونه درس بخوانم در حالی كه دشمن به خاك مملكتم چنگ انداخته است و هر روز بسیاری از دوستانم شهید می شوند .

به همین دلیل بود كه تا   سال دوم راهنمایی را بیشتر نتوانست ادامة تحصیل بدهد و سرانجام در سن 14 سالگی برای اولین بار تصمیم به جبهه رفتن گرفت و از ترس اینكه خانوادة وی با رفتن وی به جبهه موافقت نكنند پس از بازگشت از مدرسه به همراه چند نفر از دوستانش به جبهه اعزام شد و در منطقه ای در 10 كیلومتری اهواز آموزش نظامی دید و در عملیات بیت المقدس شركت كرد و در طی مراحلی كه به جبهه اعزام شده بود چندین بار نیز زخمی شد و بلاخره در سال 61 بعد از عملیات رمضان كه به جبهه اعزام شده بود در جبهة كوشك در یك درگیری با تیر مستقیم دشمن شربت شهادت نوشید .

« روحش شاد و راهش مستدام باد »

وصیت نامه شهید علی بشیری

فلیقاتلون فی سبیله الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نۆتیه اجراًُ عظیماً . وما لكم تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین .

پس نبرد كنید در راه خدا و آنهایی كه زندگی دنیا را به آخرت می فروشند و كسانی   كه پیكار میكنند در راه خدا و در این راه كشته می شوند و یا پیروز می شوند به او اجری عظیم می دهیم  پس چرا شما جهاد در راه خدا و برای نجات محرومان پیكار    نمی كنید و اینــك كه ما میگوییم مسلمانیم اگر به احكام اسلام و قرآعمل نكنیم مسلمان نیستیم و مورد عذاب الهی قرار خواهیم گرفت . و حال كه محرومان و مسلمین از هر سو مورد تجاوز ظالمان قرار گرفته اند ، چه باید كرد ؟

باید به فرمان قرآن لبیك گفت و برای نجات محرومان بپا خواست . خداوندا ،من در زندگی آرزوی پیروزی اسلام را داشتم ولی در دنیا نتوانستم خدمتی به اسلام بكنم .   بار الها نا امید نیستم از الطاف و رحم بیكران تو كه شاید مورد لطف و رحم تو قرار    گیرم و با دادن توفیق شهادت و با ریختن خون خود حقی كه این انقلاب و اسلام به من دارد اداء كنم .

پدر و مادر میدانم شما مرا دوست دارید ولی چه باید كرد ، اسلام از همة چیزها برتر است ، زیرا كه دین خداست . ای كسانی كه با جمهوری اسلامی مخالفید اكنون شما راه شیطان را می روید ، پس به سوی الله باز گردید كه رستگار شوید . انشاءالله. والســــــلام

جبهــة كوشك  ـــ  علــی بشیـــری