اجماع به لحاظ کیفیت بیان و فعلیت
اجماع به لحاظ کیفیت بیان
اجماع عملی ( اصول فقه ) :
اتفاق مجتهدان در عمل به مسئله اصولی
اجماع عملی، مقابل اجماع قولی است و عبارت است از اتفاق مجتهدان در عمل به مسئلهای از مسائل اصولی و استناد به آن؛ به این معنا که در مقام استنباط، به آن استناد و در مقام فتوا بر آن اعتماد میکنند،
مانند: اتفاق عملی مجتهدان بر تمسک به اصل استصحاب در ابواب فقه، چه اتفاق قولی بر فتوای به حجیت استصحاب داشته باشند و چه نداشته باشند.
در صورتی که اجماع بر حجیت استصحاب نباشد، بلکه فقط اتفاق بر عمل به آن و استناد به آن در مقام استنباط باشد، اجماع عملی است؛ اما اگر علاوه بر اجماع بر عمل و استناد به آن، اجماع بر حجیت استصحاب نیز باشد، اجماع عملی و قولی، هر دو، است.
بنابراین، اجماع عملی فقط در آن دسته از مسائل اصولی جریان دارد که در طریق استنباط حکم شرعی قرار میگیرند و معنایی برای اجماع عملی در مسائل فرعی (فقهی) وجود ندارد، زیرا عمل به مسائل فرعی فقهی، بین مجتهد و مقلد مشترک است.
مرحوم " نایینی " اجماع عملی را غیر از سیره مسلمین و بنای عقلا میداند؛ در حالی که ظاهر کلام مرحوم " مظفر " این است که اجماع عملی همان سیره متشرعه است.
مرحوم " نایینی " اعتقاد دارد سیره مسلمانان همان کارهای مسلمانان است که به احکام شرعی پای بند هستند و بنای عقلا استمرار عمل عقلا " بما هم عقلا " است؛ اما اجماع عملی، اتفاق مجتهدان " بماهم مجتهدون "، بر عمل به مسئلهای از مسائل اصولی میباشد.
در کتاب " کفایة الاصول " آمده است:
" ثانیهما: دعوی اتفاق العلماء عملا بل کافة المسلمین علی العمل بالخبر الواحد فی امورهم الشرعیة کما یظهر من اخذ فتاوی المجتهدین من الناقلین لنا؛ اجماع عملی علما بلکه همه مسلمین بر آن است که در امور شرعی خود به خبر واحد عمل مینمایند، همانند فراگرفتن فتوای مرجع تقلید به واسطه خبر واحد. "
اجماع قولی ( اصول فقه) :
اتفاق اقوال فقها در مسئلهای دینی
اجماع قولی، مقابل اجماع عملی و به معنای اتفاق نظر فقها و مجتهدان بر فتوای به حکمی فقهی (فرعی) یا اصولی است. راه احراز این اجماع تتبع در کتابها و رسالههای آنها است.
اجماع به لحاظ فعلیت
اجماع تحقیقی :
اتفاق نظرِ بالفعلِ عالمان دینی
اجماع تحقیقی، مقابل اجماع تقدیری است و منظور، آن است که اتفاق علما ـ بدون هیچ گونه فرض و تقدیری ـ بالفعل محقق باشد. بیشتر اجماعها از این نوع است.
اجماع تقدیری :
ادعای حصول اجماع در فرض تحقّق مورد اجماع
اجماع تقدیری، مقابل اجماع تحقیقی و به معنای اتفاق فرضی (تقدیری) علما در امری از امور دینی میباشد؛ یعنی اتفاق علما در مسئلهای خاص به صورت بالفعل محقق نیست، بلکه به صورت فرضی است.
در مسئلهای که ادعای اجماع تقدیری شده، مدعی اجماع میپذیرد که علما اجماع فعلی و تحقیقی ندارند، ولی میگوید: در صورت تحقق فلان فرض، به طور قطع آن مسئله مورد اتفاق آنها خواهد بود و عدم فعلیت اتفاق و اجماع، به دلیل عدم تحقق آن فرض است.
مصادیقی که علمای اصولی برای اجماع تقدیری ذکر کردهاند، تا حد زیادی متفاوت است؛ برای مثال، یکی از وجوهی که در توجیه یکی از مقدمات دلیل انسداد - عدم جواز اهمال - ارائه شده، آن است که عدم جواز اهمال، اجماعی است.
در این جا این سۆال مطرح میشود که چگونه میتوان بر عدم جواز اهمال که یکی از مقدمات انسداد است، ادعای اجماع نمود، در حالی که اکثر علما انفتاحی هستند در پاسخ گفتهاند: اجماع ادعا شده، اجماع تقدیری است؛ یعنی اگر تمام علما، انسداد باب علم را میپذیرفتند، هیچ یک مخالفتی در عدم جواز اهمال نداشتند.
از بررسی اسناد چنین استفاده میشود که برخی، اجماع تقدیری را معتبر میدانند و برای مثال، در مسئله عدم جواز اهمال به عنوان یکی از مقدمات انسداد، میگویند اگر چه اجماع فعلی در این مورد وجود ندارد، اما اجماع تقدیری، هست و همین کافی است.
بعضی هم اجماع تقدیری را نمیپذیرند؛ برای مثال، میگویند بر عدم جواز اهمال، اجماع قائم است، ولی این اجماع، اجماع تقدیری نیست تا اشکال شود که اجماع تقدیری حجت نیست، بلکه تقدیر در مُجمعٌ علیه است.
منابع :
منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة جلد 4 : صفحه 511
فوائدالاصول جلد 4 : صفحه 191
فوائدالاصول جلد 3 : صفحه 230
اصول الفقه جلد 2 : صفحه 161
علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید : صفحه 228
فرهنگ نامه اصول فقه
علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید : صفحه 228
منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة جلد 4 : صفحه 511
اجودالتقریرات جلد 2 : صفحه 114
فرهنگ نامه اصول فقه
تهیه و تنظیم : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان