جمعِ سواد عالم
گزیده ای از داستان تَوَدُّد، کنیز هزار و یک شب
تَوَدُّد، کنیزی است که آقایش مثل همهی داستانهای شرقی، ثروت پدری را بر باد داده و به افلاس افتاده و به آقایش اصرار میکند که او را پیش هارون ببرد تا تواناییهای خود را عرضه کند و آقایش را از این وضع نجات بدهد. آقایش با اینکه توانایی خاصی در او نمیبیند جانش را در دست میگیرد و کنیز را پیشِ هارون میبرد. تَوَدُّد از هر قماش آدمی که در بساطِ خلافت هست، یکی را به مبارزه میطلبد، از قرآندان و مفسر و طبیب تا فیلسوف و نرّاد.
داستان کنیز یا غلامی که هوش و فراستش بیشتر از آقایش است یا داستان آقایی که به دست کنیز یا غلامش نجات پیدا میکند، کلانداستانهایی هستند که در ادبیات فارسی و خودِ هزارویک شب، بارها تکرار شدهاند. تودد به سوال حریفان جواب میدهد و خلعت و لباسِ کسی که نتواند به یک سوال او جواب بدهد، درمیآورد. جذابیت داستانِ تَوَدُّدِ کنیز، تنها در همهچیزدانیِ او یا طرح نجاتِ خاصِ آقایش نیست، در جمعکردنِ کلِ سوادِ دورهایست که داستان، تنها رسانهی آموزشی بوده. تودد، نمادی از حکیمِ همهچیزدانِ شرقی است، نمونهای کامل از آنچه در فرهنگ شرقی، آدمِ باسواد انگاشته میشده. تصویر تودد کنیز، در تمام داستانهای روایت شده از حکمای شرق، از عمرخیام تا ابنسینا تکرار شده است. آدمهایی که در جنگ، مردِ جنگ، در شکار، یکتا شکارگر و میان بحث، یگانه متکلم هستند. آدمهای همهچیزدانی که جمع سوادِ عالماند.
داستان که به اینجا رسید شهرزاد سپیدهدم را نزدیک دید و لب از گفتار فروچید و چون شب چهارصد و چهل و هفتم رسید گفت ای شهریار کامگار ...
کنیز پاسخ قرآنشناس را داد و گفت: «درمورد به نام خدای بخشندهی مهربان نظرهای گوناگونی میان عالمان دینی وجود دارد.» قرآنشناس گفت: «آفرین بر تو، اکنون به من بگو که چرا در آغاز سورهی توبه یا برائت به نام خدای بخشنده ی مهربان نیامده؟» کنیز جواب داد: «سورهی برائت، بهخاطر شکستن پیمانی که میان آن حضرت (ص) و دوگانهپرستان وجود داشت فرود آمد و پیامبر به هنگام فرود آمدنِ این سوره با علی (ع) پسر ابیطالب دیدار کرد و آن را برای او خواند و به نام خدای بخشندهی مهربان را نخواند.» قرآنشناس گفت: «از برتریهای به نام خدای بخشندهی مهربان و فرخندگی آن بگو.» کنیزک جواب داد: «از پیامبر (ص) آوردهاند که گفته است: من تا بهحال پیش نیامده که به نام خدای بخشندهی مهربان را بر چیزی بخوانم و فرخندگی نیابد. و همچنین از او نقل کردهاند که گفته است: پروردگار سربلند به سربلندی خویش سوگند میخورد که هر آینه به نام خدای بخشندهی مهربان بر بیماری خوانده شود از بیماری خویش بهبود مییابد و از حضرت نقل کرده و گفتهاند که چون خدا تختگاه (عرش) را ساخت، ولولهای بزرگ برخاست و تختگاه دچار ولوله شد و او بر آن نوشت: به نام خدای بخشندهی مهربان، ولولهی تختگاه آرام گرفت. و هنگامی که به نام خدای بخشندهی مهربان بر محمد (ص) فرو فرستاده شد، وی فرمود از سه چیز آسودهدل شدم: از به زمین فرو رفتن، به چهری دیگر دگرگون شدن و در آب غرقشدن. و این آیه فضیلتها و برکتهای زیادی دارد که ذکر آن به درازا میکشد. از حضرت پیامبر (ص) روایت شده که گفته است: روز رستاخیز مردی را برای سنجش کردههایش میآورند و در کردههای او کار نیکی نمییابند و فرمان میدهند که به دوزخ برود. بنده میگوید: «خدایا، دربارهی من به دادگری و سزاواری داوری نکردی.» خدای بزرگ و باشکوه پاسخ میدهد: «از چه رو؟» بنده میگوید: «پروردگارا، از آنجا که تو خود را بخشنده و مهربان نام نهادهای و میخواهی مرا در دوزخ به آتش عذاب بیفکنی.» خداوند که شکوهاش تابنده باد میگوید: «من خود را بخشنده و مهربان نامیدم پس ای بندهی من در پناه مهربانی به همراه بندگانم به بهشت درآی زیرا که من مهربانترین مهربانانم.» قرآنشناس به او گفت: «آفرین بر تو. بگو که به نام خداوند بخشندهی مهربان چگونه و چه وقت پدید آمد؟» کنیز جواب داد: «هنگامی که خداوند بزرگ قرآن را فرو فرستاد همه مینوشتند: بارخدایا به نام تو. وقتی این آیه فرستاده شد: بگو هر یک از نامهای خدای یگانه (الله) یا بخشاینده (رحمان) را بخوانند، نامهای زیبای اوست.)اسرا، 110) نوشتند: به نام یگانه خدای بخشاینده. هنگامی که آیهی: خدای شما خدای یگانه است، خدایی جز او نیست و او بخشایندهی مهربان است.(بقره، 163) فرو فرستاده شد، نوشتند: به نام یگانه خدای بخشندهی مهربان.» تفسیرگر با شنیدن گفتههای کنیز با خود اندیشید بسیار شگفتآور است، این کنیز دربارهی آغاز رواج و پیدایش بسمالله چه نیکو سخن گفت. چارهای جز این نیست که نیرنگی بزنم و چهبسا بر او چیره شوم.
* هزار و یک شب، جلد سوم/تحقیق و ترجمهی ابراهیم اقلیدی نشر مرکز/1390
بخش ادبیات تبیان
منبع: مجله داستان همشهری (شماره 15)