تبیان، دستیار زندگی
از گذشته گفتن اگر هم سودی داشته باشد ، ما سودهایش را برده ایم . سودهایش را برده ایم و بیش از آن که به کار امروزمان بیاید ، در باد غرورش مانده ایم . داشتن حافظ افتخار بزرگی است . کسی که در ستایش های اهل ادب ، نه برای دیروز که که شاعر هم عصر ما به حساب م
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حافظ در دیروز مانده است


از گذشته گفتن  اگر هم سودی داشته باشد ، ما سودهایش را برده ایم . سودهایش را برده ایم و  بیش از آن که به کار امروزمان بیاید ، در باد غرورش مانده ایم . داشتن حافظ افتخار بزرگی است . کسی که در ستایش های اهل ادب ، نه برای دیروز که که شاعر هم عصر ما به حساب می آید . اما باید قبول کنیم که تبعیت از حافظ ، از معماری کلامش و نه ریشه های اندیشه اش مارا در همان گذشته نگه می دارد.

حافظ شیرازی

دوره به خواب رفتن در باد غرور داشتن حافظ تمام شده است . هر قدر بگویند که حافظ طوری شعر سروده که انگار برای امروز هم بوده است ، فقط حس یک تبلیغ بی دلیل به شنونده و خواننده منتقل می شود. زبان حافظ هر قدر که جهانی باشد ، هر مقدار که به زوایای درونی بشر پرداخته باشد ، زبان و ادبیات قرن هشتم است . قطعا زبان حافظ دست نیافتنی است . حافظ شاعر بی نظیر تمام تاریخ ادب فارسی و ادب جهان است . شیفتگی که حافظ برای اندیشمندان همه ی اعصار و همه ی قومیت ها ایجاد کرده ، ناشی ار تاثیر یک تبلیغ رسانه ای نبوده است  که امروز برای رسیدن به همان افتخارات و یادآوری آن دست به دامان تبلیغ و رسانه می شویم. فارسی زبانان که از همان بچگی ، از همان دوران مدرسه و نقل های بزرگترهایشان حافظ را باطنی می پذیرند. پس تبلیغ خاموش دور همی به چه درد می خورد . برای ساختن حافظ دوباره ای است یا برای احقاق حق شعر و ادب فارسی است؟

اتفاقا امروز که مفهوم رسانه و تبلیغات منشعب از آن تعریف جدیدی پیدا کرده است ، اصلا قرار نیست از یک متفکر یا هنر مند شرقی سخنی به میان آید .

حتی اگر کدهای عرفانی و شاعرانه ی حافظ را در معنای تحت اللفظی آن تعبیر کنیم ، باز اخلاق گرایی بر همان اصطلاحات مناقشه بر انگیز غلبه دارد . جان مایه ی دینی حافظ و شعرش به بیان مستقیم در کلام او خلاصه نمی شود . اما باید بپذیریم که حافظ به زبان دوره ی خودش شعر سروده است . گنجینه ی واژگان حافظ با دایره ی لغات امروز فرق دارد و این نیازی به اثبات یا شاهد و قرینه آوردن ندارد .

حتی اگر کدهای عرفانی و شاعرانه ی حافظ را در معنای تحت اللفظی آن تعبیر کنیم ، باز اخلاق گرایی بر همان اصطلاحات مناقشه بر انگیز غلبه دارد . جان مایه ی دینی حافظ و شعرش به بیان مستقیم در کلام او خلاصه نمی شود . اما باید بپذیریم که حافظ به زبان دوره ی خودش شعر سروده است . گنجینه ی واژگان حافظ با دایره ی لغات امروز فرق دارد.

مثل حافظ بودن ، ادای شعر حافظ در آوردن نیست . حتی کلنگ زنی برای استخراج آرا و عقاید حافظ دردی را دوا نمی کند . حافظ قرائت خودش را از دین و معرفت شناسی آن دارد . علاوه براین ویژگی های شخصی و روحی حافظ و هم البته مناسبات اجتماعی و سیاسی زمانه ی حافظ ، در این نوع قرائت و استنتاج شخصی حافظ موثر است.

برای ساختن حافظی دیگر ، باید کسی را داشته باشیم که نه فقط زبان ادبی امروز را خوب بشناسد یا شاعرانگی روحش به همان رقص پروانه های ذهن و روان حافظ شباهت داشته باشد . قرائت حافظ از دین و معرفت شناسی اش حافظ را حافظ می کند.

ریخته شدن حافظ در تمام زمانه اش ، مردمش و فرهنگ نیاکانش او شعرش را به امروز رسانده و بنا به پیش بینی تقریبا همه ی اهل ادب ، برای فرداها هم خواهد بود.

حافظ شیرازی

برای داشتن یکی مثل حافظ باید رویکردی تلفیقی داشت. دنیایی میان سنت و مدرنیته . دنیایی که بر مبانی پست مدرنیسم هم شاید نباشد .

رجوع به سنتی  شبیه به حافظ ، در آن چه به استنباط از معرفت شناسی دینی مربوط باشد و رویکردی امروز ی که در بستر جریان زنده ی زبان ، شمایلی بدیع پیدا کند .هر چند که با وجود قابلیت های زبانی معاصر این امکان شاید میسر نباشد .

بحث بر سر این که شاعران ونویسندگان تغییر و زایش زبان شناسی را ایجاد می کنند و یا این که زبان شناسان باید آغاز گر دوره های جدید باشند ، هنوز به اجماع نظریه ها نرسیده است . شاید به این سبب که از سوی هیچ کدام از گروه ها (نویسندگان و شعرا- زبان شناسان ) اتفاق ویژه ای صورت نگرفته است .

ترکیب سازی هایی که فراموش شده است ، دایره ی لغات فقیری که بسیاری از مفاهیم تفکری در فرهنگ های دیگر را شامل نمی شود و خلاصه شدن در حوزه های انگشت شمار اندیشه های بشری ، رسیدن به درجه ای که در گذشته بارها تکرار شده است را دچار تردید می کند.

مجتبی شاعری

بخش ادبیات تبیان