تبیان، دستیار زندگی
حوزه علمیه به عنوان مروج مکتب اهل بیت(ع) باید در عرصه سیاست باشد همانطور که ائمه(ع) در طول حیات خویش، سیاست مدار ترین افراد در انتخاب مواضع بوده اند؛ امام رضا(ع) علی رغم رویارویی با شخصیت زیرکی چون مأمون مانع رسیدن وی به هدفش شدند تا وی به ناچار طرح شهادت
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسن رضائی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

الگوگیری حوزه از سیاست رضوی

حوزه

حوزه علمیه به عنوان مروج مکتب اهل بیت(ع) باید در عرصه سیاست باشد همانطور که ائمه(ع) در طول حیات خویش، سیاست مدار ترین افراد در انتخاب مواضع بوده اند؛ امام رضا(ع) علی رغم رویارویی با شخصیت زیرکی چون مأمون مانع رسیدن وی به هدفش شدند تا وی به ناچار طرح شهادت امام رضا(ع) را ریخت.

الگوگیری از سیاست رضوی

دین اسلام در همه عرصه ها حضور داشته و راه را از بیراه نشان داده است، شریعت اسلام هرگز مسلمین را از ورود به عرصه سیاست منع ننموده، بلکه آنها را از نیرنگ بازی بر حذر داشته است همانطور که علی(ع) فرمودند:

«وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی وَ لَكِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاس‏» (1)

به خدا قسم معاویه از من زیرک تر نیست ولی او نیرنگ می زند و فجور می کند و اگر نیرنگ و فجور را مکروه نمی داشتم هر آیینه سیاست باز ترین مردم بودم.

این تقابل سیاسی بین حق و باطل همواره وجود داشته است اما دوران امام رضا(ع) ویژگی خاصی داشت و آن این که امام(ع) با یک شخصیت فوق العاده روبرو بودند، شخصیتی که سیوطی او را این گونه وصف می نماید:

در کودکی از اساتید مختلف علم آموخت و در سنین بزگسالی به مطالعه فلسفه روی آورد، و در ادامه می نویسد:

وكان أفضل رجال بنی العبّاس حزماً وعزماً، وحلماً وعلماً، ورأیاً ودهاءً، وهیبةً وشجاعةً، وسۆدداً وسماحةً،... ولم یل الخلافة من بنی العبّاس أعلم منه، وكان فصیحاً مفوّها(2)

وی با فضیلت ترین مرد بنی العباس بود از نظر اراده، جدیت، حلم، آگاهی، دقت، تعقل، هیبت، شجاعت، شرف و کرم، و خلیفه ای عالم تر از او در بنی عباس نیامد،او فصیح و سخنران بوده است.

شهید مطهری نیز وی را این گونه توصیف می نماید:

مأمون عالم ترین خلفا و بلکه شاید عالم ترین سلاطین جهان است، در میان سلاطین جهان شاید عالم تر، دانشمند تر و دانش دوست تر از مأمون نتوان پیدا کرد. (3)

علاوه بر زیرکی خود مأمون، وی وزیری ایرانی داشت به نام فضل بن سهل که باهوش، زرنگ و تحصیل کرده بوده و مخصوصا از علم نجوم اطلاعاتی داشته است. (4)

اما مأمون علی رغم این فراست و زیرکی به هدفش نرسیده و در نهایت مجبور به مسموم نمودن امام رضا(ع) شد و این نشان دهنده بینش سیاسی عمیق امام(ع) است.

مقام معظم رهبری در پیامی به کنگره جهانی امام رضا(ع) به این سیاست ورزی امام(ع) اشاره نموده اند:

«امام ابتدا بدبینی خود به مأمون را با هر زبان ممکن به همه‌ی گوش‌ها رساند (تا چهره واقعی مأمون مخفی نماند). در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانواده‌اش هنگام خروج از مدینه، در طواف وداع  کعبه، با گفتار و رفتار، با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست.

هنگامی‌که پیشنهاد ولایت‌عهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد آن را نپذیرفتند این مطلب همه‌جا پیچید که علی‌بن‌موسی‌الرضا ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است. حتی فضل‌بن‌سهل در جمعی از کارگزاران و مأموران حکومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیده‌ام.

سپس با قبول ولیعهدی، دست به حرکتی می‌زند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بی‌نظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه‌ی امامت شیعی است.

تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه و به خصیصین و یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده از امکانات معمولی آن زمان که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه یک آن‌ها قرار نمی‌گرفت آن را به گوش همه رساند.

درحالی‌که مأمون امام را جدا از مردم می‌پسندید امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار می‌داد، با این‌که مأمون آگاهانه مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را به طرزی انتخاب کرده بود که شهرهای معروف به محبت اهل بیت مانند کوفه و قم در سر راه قرار نگیرند. امام در همان مسیر تعیین شده، از هر فرصتی برای ایجاد رابطه‌ی جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد.

در اهواز آیات امامت را نشان داد، در بصره خود را در معرض محبت دل‌هائی که با او نامهربان بودند قرار داد، در نیشابور حدیث سلسلةالذهب را برای همیشه به یادگار گذاشت و در مرو که سر منزل اصلی و اقامت‌گاه خلافت بود هم هرگاه فرصتی دست داد حصارهای دستگاه حکومت را برای حضور در انبوه جمعیت مردم شکافت.»(5)

شهادت امام رضا(ع) توسط مأمون نشان دهنده این است که وی در رویارویی و تقابل سیاسی از امام رضا(ع) شکست خورده و به هدفش نرسید.

امروز نیز سخن گفتن از سکولاریزم و جدایی دین از سیاست با هدف خارج نمودن جانشینان راستین ائمه(ع) از عرصه اجتماع و محصور نمودن دین در دایره فردی توطئه مأمون صفتانی است که مدافعان حقیقی دین را سد راه اهداف خویش می بینند. اما تاریخ گواهی می دهد که عالمان دین همیشه در این جبهه حضور داشته و از تمامیت دین دفاع کرده اند.

حوزه علمیه شیعه محل پرورش بزرگان است، مردانی که در سیره خویش امام رضا(ع) و دیگر ائمه را الگوی خویش قرار می دهند، بزرگانی چون امام خمینی(ره) که برای تأسیس حکومت شیعی، رنج 14 سال تبعید را به جان خریدند.

اگر امام خمینی(ره) با تأسی از افکار و سیره سیاسی ائمه(ع)، وارد عرصه سیاست نشده و موج بیداری را در بین مردم ایران به راه نینداخته بودند امروز هنوز مسلمانان ذلیلانه در تحت حکومت شاهنشاهی بیش از دو هزار ساله به سر می بردند و این موج بیداری امروز به دیگر کشورهای اسلامی نرسیده بود.

اگرچه قیام امام خمینی(ره) به ثمر نشست و حکومت اسلامی توسط رهبری ایشان شکل گرفت اما این مشی سیاسی مختص به امام خمینی(ره) نبوده و نیست بلکه بزرگان شیعه در طول تاریخ این آرزو و آرمان را در سر می پروراندند و سختی های آن را با جان و دل خریدند.

فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی و خودداری از ملاقات با ناصرالدین شاه، فتوای جهاد با روسیه توسط سید محمد مجاهد، تاسیس حوزه علمیه قم توسط آیت الله حاج شیخ عبدالکریم یزدی و.... که در همین راستا بوده است.

این تقابل سیاسی همیشه بین علمای شیعه و حکومت های شاهنشاهی مستبد بوده که شکست سیاسی حکام، آن مستبدان را به تبعید یا شهید نمودن بزرگان شیعه و محدود نمودن حوزه های علمیه مجبور نموده است.

مسمومیت سید جمال الدین اسد آبادی، اعدام شیخ فضل الله نوری، شهادت شیخ محمد خیابانی،تبعید و سپس شهادت سید حسن مدرس، تبعید آیت الله سید حسین قمی و... گواه شکست حکام مستبد در عرصه های سیاسی است.

آری، کسی که از جدایی دین از سیاست سخن بگوید نه اسلام را شناخته است و نه سیاست را، منشأ سکولاریزم در مسیحیت تحریف شده امروزیست که در باب اجتماع و حکومت حرفی برای گفتن ندارد، بر خلاف اسلامی که در همه عرصه ها سخن گفته است و ائمه(ع) که الگوهای این دین هستند بهترین سیاست را در پیش گرفته و از پیروی علما در زمان غیبت سخن گفته اند.

 این مطلبی است که  امام خمینی(ره) آن را فریاد می زدند:

«انزوا طلبان شکم پرست با مستمسک قرار دادن روایات ضعیف، تنبلی و سستی خود را توجیه می نمایند.... ملاحظه کنید با دو روایت  ضعیف چه بساطی به راه انداخته اند و آن را در مقابل قرآن قرار داده اند، قرآنی که جدیت دارد بر ضد سلاطین قیام کنید و موسی را به قیام علیه سلاطین وا می دارد.(6)


منابع:

1)     نهج البلاغه «صبحی صالح»، خطبه200، ص318

2)     تاریخ الخلفاء وأمراء المۆمنین‏، جلال الدین سیوطی، ص245و246

3)     مجموعه آثار، ج18، ص117و118

4)     همان، پاورقی ص120

5)     به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای(با تلخیص)

6)     اسلام مجسم، آیت الله نوری همدانی، ج1، ص457

تهیه و تولید : مسلم زمانیان ، گروه حوزه علمیه تبیان