تبیان، دستیار زندگی
درباره ی پیدایش هنر اسلامی از عناصر قبلی از قبیل منابع بیزانسی و ایرانی و هند و مغولی مطالب فراوان نگاشته شده است. لكن درباره نیرویی كه تمام این عناصر متباین را در تركیبی واحد جمع كرد، بسیار كم سخن رفته است. هیچ كس نمی تواند وحدت هنر اسلامی را منكر شود؛ چ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وحدت هنر اسلامی(1)


درباره ی پیدایش هنر اسلامی از عناصر قبلی از قبیل منابع بیزانسی و ایرانی و هند و مغولی مطالب فراوان نگاشته شده است. لكن درباره نیرویی كه تمام این عناصر متباین را در تركیبی واحد جمع كرد، بسیار كم سخن رفته است. هیچ كس نمی تواند وحدت هنر اسلامی را منكر شود؛ چه در زمان و چه در مكان؛ زیرا وجود این وحدت بس آشكار و بدیهی است.

وحدت هنر اسلامی(1)

چه انسان به مشاهده ی مسجد قرطبه بپردازد و چه در مدرسه ی بزرگ سمرقند تأمل کند، چه مزار عارفی را در مغرب ببیند و چه در تركستان چین، گویی یك نور فقط یك نور در تمام این آثار هنری متجلی است. پس باید پرسید خصلت و ماهیت این وحدت چیست؟

شریعت اسلام صور و سبك های خاصی از هنر را تجویز نمی كند، بلكه قلمروهای تجلیات هنر را معین می سازد و حدود تعینات فی نفسه خلاق نیست.

از سوی دیگر نسبت دادن این وحدت به یك «احساس دینی» چنانکه خیلی ها گفته اند؛ حداقل، گمراه كننده است. هر قدر احساس قوی باشد هرگز نمی تواند دنیایی از اشكال و صور را به صورتی هم آهنگ درآورد كه در عین حال غنی و وزین، مستغرق كننده و دقیق باشد. اتفاقی نیست كه وحدت و نظم هنر اسلامی یادآور قوانینی است كه بر جواهر و بلورها حكم فرماست. حقیقتی در بین است كه بدون شك مافوق صرف قوه ی احساس است، قوه ای كه مبهم و همواره در تغییر است.

این حقیقت را شهود عقلی كه ذاتاً در هنر اسلامی موجود است می نامیم و مقصود ما از «عقل» به معنای اصلی آن، یعنی نیرویی است بس وسیع تر از استدلال و فكر، نیروی كه مربوط به شهود حقایق ابدی است. معنای عقل در معارف اسلامی نیز همین است. ایمان، كامل نیست مگر اینكه، توسط عقل منور شده باشد، عقلی كه تنها قادر به درك معنی و نتایج توحید است به همین نحو زیبایی هنر اسلامی همواره از حكمت سرچشمه می گیرد.

از آنجا كه علم تاریخ هنر، هنر اسلامی را از طریق تجزیه و تحلیل و تقلیل دادن آن به شرایط و عوامل تاریخی بررسی می كند. آنچه در هنر جاویدان و مافوق زمان است از دسترس چنین روشی به دور است در حالیكه یك هنر دینی مانند هنر اسلامی، همواره شامل عاملی جاویدان و ابدی می باشد.

ممكن است برخی اعتراض كنند كه همه ی هنرها از اشكال و صور تركیب یافته و از آنجا كه صورت محدود است بالضروره محكوم به زمان است و مانند تمام پدیدارهای تاریخی، صور بوجود آمده و توسعه می یابد و سپس انحطاط یافته و می میرد.

این حقیقت را شهود عقلی كه ذاتاً در هنر اسلامی موجود است می نامیم و مقصود ما از «عقل» به معنای اصلی آن، یعنی نیرویی است بس وسیع تر از استدلال و فكر، نیروی كه مربوط به شهود حقایق ابدی است. معنای عقل در معارف اسلامی نیز همین است. ایمان، كامل نیست مگر اینكه، توسط عقل منور شده باشد، عقلی كه تنها قادر به درك معنی و نتایج توحید است به همین نحو زیبایی هنر اسلامی همواره از حكمت سرچشمه می گیرد.

این نظر فقط نیمی از حقیقت است. صورت گرچه محدود و در نتیجه محكوم به زمان است، ممكن است حاكی از حقیقتی مافوق زمان بوده و جاویدان باشد و از این جهت مافوق شرایط تاریخی قرار گیرد، نه تنها در تكوین خود كه تا حدی مربوط به ساحت معنوی است بلكه همچنین اقلاً تا حدی در حفظ و بقای آن، از آنجا كه فقط به علت ارزشهای جاویدان بعضی از صور و اشكال است علی رغم تمام تحولات و انقلاب های مادی و روانی یك عصر این اشكال باقی می ماند. معنای سنت درست همین است وجز این نیست.

از سوی دیگر علم تاریخ هنر، بیشتر معیارهای زیبایی شناسی خود را از هنر كلاسیك یونان و یا دوره ی بعد از قرون وسطای غرب اخذ كرده است. صرف نظر از تحولات اخیر آن، این علم همواره فرد را خالق واقعی هنر شناخته است و در نظر آن یک اثر «هنری» است، تا حدی كه نشانه خصوصیات یك فرد را منعكس سازد. حال باید توجه داشت كه از نظرگاه اسلامی زیبایی اساساً تجلی حقیقت كلی است.

پس عجیب نیست اگر علم جدید در مقابل هنر اسلامی عموماً نظری منفی ابراز می دارد چنین قضاوت های منفی در بسیار و حتی شاید بتوان گفت اكثر كتب عالمانه درباره ی هنر اسلامی دیده می شود. این قضاوت ها كم وبیش یكسان است گرچه دارای درجات گوناگون می باشد.

خیلی اوقات خوانده می شود كه هنر اسلامی فقط در این مراحل اولیه، هنگامی كه به وحدت بخشیدن به میراث های قبلی و تغییر دادن آن می پرداخت، خلاقیت داشت و سپس بیش از پیش به صورت تكراری اسلوب های عادی استحجار یافت. این امر ظاهراً آسان تر انجام شد ازآنجا كه هنر اسلامی به دلیل تحریم تصاویر مذهبی از یك ساحت حیاتی تر و عمیق تر محروم شده بود.

ما این قضاوت ها را به صورت افراطی آن تكریم كرده ایم با علم به اینكه كمتر دانشمند اروپایی تمام آنها را قابل قبول می داند، لكن بهتر است صریحاً با این قضاوت ها روبرو شویم زیرا نفس محدودیت این نظرها به ما كمك خواهد كرد تا حقیقتی را كه واقعاً مطابق با طبیعت و خصلت هنر اسلامی است بیابیم.

بخش هنری تبیان


منبع:

حوزه هنری