تبیان، دستیار زندگی
روح موجودى است از «عالم امر» و ساختمانى مغایر با ساختمان مادّه دارد از افق زمان و مكان بیرون مى‏باشد و وجود آن دفعى است نه تدریجى و تغییرى در آن راه ندارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مراتب  آفرینش ارواح

پرواز روح


همواره علما و دانشمندان برای هر علمی موضوعی در نظر گرفته اند مثلاً برای علم هندسه رسم وخط وشکل وبرای علم طب بدن انسان و برای علم اخلاق روح بشر را موضوع قرار داده اند.حال این سۆال پیش می آید که این روحی که موضوع مهمترین بخش حیات آدمی واقع شده چیست؟آیا آفرینش آن مقدم بر آفرینش جسم آدمی بوده است؟


روح چیست؟

«روح» در لغت در اصل به معنى «نفس» و «دویدن» است، بعضى تصریح كرده‏اند كه روح و ریح هر دو از یك معنى مشتق شده‏اند همان طور كه در روایتى‏ (1)از امام صادق علیه السلام آمده است: كه اگر روح انسانى كه گوهر مستقل و مجردى است به این نام نامیده شده است به خاطر آن است كه از نظر تحرّك و حیات آفرینى و ناپیدا بودن همچون باد است.

خداوند در قرآن كریم در پاسخ بعضى از مشركان مى‏فرماید:«وَ یَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا» (2)

و از تو درباره روح مى‏پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است، و از دانش و علم جز اندكى به شما نداده‏اند.

چهارده قرن قبل قرآن كریم درباره روح سخن گفته، آن را از امور مربوط به خداوند معرّفى نموده است و صریحاً خاطر نشان ساخته است كه آگاهى و اطّلاع بشر نسبت به این راز نهفته و حقیقت ناشناخته و مجهول ، كم و ناچیز است. در دنیاى پیشرفته امروز نیز وضع دانشمندان از نظر شناخت عمق و ماهیت روح تغییر نكرده است و همه ‏آن را جزء مسائل پیچیده‏اى مى‏دانند كه هنوز حل نشده است.

اما نكاتى كه از قرآن و روایات در مورد روح استفاده مى‏شود این است كه:

1- آن چه كه ما را از حیوانات جدا مى‏سازد و مایه شرف ما است و تمام قدرت و فعّالیّت ما از آن سرچشمه مى‏گیرد و به كمك آن زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار مى‏دهیم و اسرار علوم را مى‏شكافیم همین روح عظیمى است كه در قرآن مطرح است.

خلقت روح انسانها مقدم بر خلقت حیوانات وسایر موجودات است ولی از نظر مادی وکالبد جسمانی،اول سایر موجودات خلق شده اند بعد انسان

2- روح موجودى است از «عالم امر» و ساختمانى مغایر با ساختمان مادّه دارد از افق زمان و مكان بیرون مى‏باشد و وجود آن دفعى است نه تدریجى و تغییرى در آن راه ندارد.

3- روح منسوب به حضرت حق است‏.(3)

حقیقت روح هرچه باشد و فلاسفه مادّى و الهى در نفى و اثبات آن با هر بیان سخن بگویند اثرى در جهان بینى مكتب پیامبران نمى‏گذارد و ایمان پیروان راستین آنان را متزلزل نمى‏كند؛ زیرا تمام انبیاى الهى در طول تاریخ به استناد وحى خداوند به مردم اعلام نموده‏اند كه، حیات بشر با مرگ پایان نمى‏یابد بلكه از عالمى به عالم دیگر منتقل مى‏گردد و روحش در عالم غیب كه ما نمى‏شناسیم باقى و جاودان است.

ناطقه ی مرا مگر روح قدس کند مدد

از امام صادق علیه السلام سۆال شد كه آیا روح پس از خروج از بدن متلاشى‏مى‏گردد یا باقى مى‏ماند حضرت فرمودند:«تا روزى كه در صور دمیده شود همچنان باقى و پایدار خواهد بود» (4)

تقدم خلقت ارواح

خلقت روح انسانها مقدم بر خلقت حیوانات و سایر موجودات است ولی از نظر مادی وکالبد جسمانی،اول سایر موجودات خلق شده اند بعد انسان.

در خلقت ارواح انسانها نیز اول انسان هایی که اشرفند خلق شده،یعنی تقدم در خلقت برحسب اشرفیت ارواح بوده است.بنابراین ارواح انسان ها در بدو خلقت ،خلق شده وتا مرحله ی دمیده شدن در کالبد مادی ،در عالم ارواح یا عالم ذر بوده وحیات مجرد داشته اند،نه این که در موقع چهارماهگی که روح در جنین دمیده می شود ،روح هر شخص همان هنگام خلق گردد.

روح موجودى است از «عالم امر» و ساختمانى مغایر با ساختمان مادّه دارد از افق زمان و مكان بیرون مى‏باشد و وجود آن دفعى است نه تدریجى و تغییرى در آن راه ندارد

پس خدای تعالی ارواح را که از مجرداتند ،سال ها پیش از ماده خلق کرده است.منتها وقتی ماده در مراحل تکاملی خود به مرتبه ای رسد که شایستگی تماس با روح را پیدا کند ،به امر پروردگار متعال ،روح که از مجردات است به آن افاضه می شود.به محض تماس روح با بدن ،تغییراتی ایجاد می شود که هیچ تغییری قابل قیاس با آن نیست.این خود دلیل بر قدرت لایتناهی او است که اضداد را با هم ، هم آغوش می کند.هرچند از روی دلایل علمی قابل قبول نباشد که روح و جسم که متضاد هستند با یکدیگر هم آغوش شوند.

کلام آخر:

بنابراین روح حقیقتى است مستقل از جسم، و بعد از متلاشى شدن جسم باقى مى‏ماند و همان طور كه گذشت از آیات قرآن تجرّد آن را مى‏توان استنباط كرد.همچنین خلقت ارواح برخلقت اجسام تقدم داشته است و در میان ارواح خلقت روح انسانها مقدم بر سایر موجودات بوده است.

در اندرون من خسته دل ندانم کیست                             که من خموشم و او در فغان و درغوغاست

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند                              فضای سینه ی حافظ هنوز پر ز صداست

پی نوشتها:

1- الكافى: ج1 ،ص 133.

2- اسراء ، آیه 85.

3- مریم ، آیه 17.

4- بحار الانوار ،ج6،ص 216.

فرآوری: زهرا انصاری نسب

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع:

1 - مبدأ ومعاد(ازلیت وابدیت)،علی اللهوردیخانی

2 - پرسشها وپاسخها ،استاد انصاریان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.