تبیان، دستیار زندگی
مشخصه‌ی اصلی جریانات غیر عقلانی جمود و ظاهربینی است. در مقابل جریانات صرفا نص‌گرا، جریانات روشنفکری هم پدید آمده‌اند که آن‌ها نیز در لباس فکر اسلامی به فکر درمان مشکلات جهان اسلام افتاده‌اند؛ اما آنها نیز متأسفانه به جای بهره‌گیری صحیح از منابع، بیشتر به
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرورت اهتمام حوزه برعلوم عقلی(2)

حوزه

مشخصه‌ی اصلی جریانات غیر عقلانی جمود و ظاهربینی است. در مقابل جریانات صرفا نص‌گرا، جریانات روشنفکری هم پدید آمده‌اند که آن‌ها نیز در لباس فکر اسلامی به فکر درمان مشکلات جهان اسلام افتاده‌اند؛ اما آنها نیز متأسفانه به جای بهره‌گیری صحیح از منابع، بیشتر به سمت جریانات شبه عقلی غربی غلطیده‌اند. ترویج علوم عقلی اگر همراه با تعمق، تعقل و به دور از تقلید باشد می‌تواند راهی برای تضعیف جمود و تحجر در لباس اسلام و گامی اساسی در شکل‌دهی تمدن اسلامی باشد.

تحجر؛ مشخصه‌ی اصلی جریانات غیر عقلانی

مشخصه‌ی اصلی همه‌ی این جریانات، جمود و ظاهربینی است تا حدی که گاه –و بلکه اغلب- عنصری جزئی و فرعی، آنان را از اصول اساسی اسلام باز می‌دارد.

کم نبوده‌اند عالمانی که به خاطر عملی خلاف شرع که در گوشه‌ای از نظام اسلامی رخ داده، اصل نظام و همه‌ی ثمرات و برکات آن در احیای روح اسلامی در دوره‌ی معاصر را نادیده گرفتند و جامدانه اهمیت فرع را بر اصل به رخ کشیدند.

اینان اهمیت وحدت اسلامی و روح عملکرد امیرالمۆمنین و دیگر ائمه(علیهم السلام) را به دلیل همین نص‌گرایی محض، درک نکرده؛ لذا با طعنه و کنایه از رویکرد نظام اسلامی و رهبری انقلاب در ترویج تفکر وحدت میان مسلمین، یاد کرده و تا جایی که بتوانند با انتشار کتب یا برگزاری جلسات بر طبل تفرقه می‌کوبند و البته در خیال خود ترویج مکتب اهل بیت نموده و رضایت آن بزرگواران را به دست می‌آورند؛ غافل از اینکه در جهت خلاف مصالح اسلام و خواست آنان و اتفاقاً در مسیر مطلوب دشمنان قسم خورده‌ی اسلام گام برمی‌دارند.

این نکته که دولت‌های استعماری همواره از حربه‌ی تفرقه‌ی مذهبی در این قرون اخیر استفاده کرده‌اند، امری است که در متون نقلی شاید به صراحت نباشد و احتیاج به کمی تعقل در اوضاع زمانه و بررسی داشته‌باشد، کاری که متحجران نص‌گرا از آن عاجزند.

شبیه همین عملکرد را نیز سلفی‌های اهل سنت داشته و درک نمی‌کنند که تهدید، کشتار، بمب‌گذاری و ناامنی‌های حاصل از کارشان، مطلوب آمریکا و اسرائیل است.

بر همین مبنا است که در روایات ما صرف خوبی ظاهری و پرهیز از گناه، موجب اعتماد به شخص و کسب درجات عالی نیست.

روایتی به نقل از علامه تهرانی در ذیل می‌آید که ایشان از آن با عنوان شگفت انگیز و بسیار درس‌آموز یاد کرده‌است:

در این روایت امام سجاد(علیه‌السلام) ابتدا اشاره می‌کنند که اگر کسی را دیدید که روش و طریقه‌ی نیکویی دارد و ... دست نگاه دارید و مراقب باشید شما را فریب ندهد. امام در این روایت چندبار به شرایطی اشاره می‌کنند و تحذیر می‌دهند تا اینکه به اینجا می‌رسند:

باز شکیبا باشید! و در گرایش به او شتاب نکنید، که مبادا شما را گول زند! تا خوب بنگرید که گِره و بستگى عقلانى او چطور است و مرکز تصمیم‌گیرى فکری او چگونه است، چون بسیارى از مردم هستند که از روى آوردن به دنیا و ارتکاب محرمات و وصول به اموال حرام و[...] خوددارى نموده و عفّت به خرج می‌دهند، ولیکن داراى عقل متین و فکرى استوار نیستند و بنابراین مفسده‌ی کارهایى را که انجام می‌دهند، بیش از مصلحت آن است، چون بر پایه‌ی جهالتى که دارند، مفسده‌اى مى‏آفرینند بیشتر از مصلحتى که لازمه عقل و درایتشان است.

لازم به ذکر است در مقابل جریانات صرفا نص‌گرا، جریانات روشنفکری هم پدید آمده‌اند که آن‌ها نیز در لباس فکر اسلامی به فکر درمان مشکلات جهان اسلام افتاده‌اند؛ اما آنها نیز متأسفانه به جای بهره‌گیری صحیح از منابع، بیشتر به سمت جریانات شبه عقلی غربی غلطیده‌اند.

به هرصورت نکته‌ی مهم آنکه در سالیان قبل و بعد از انقلاب نیز این جریانات، تأثیرات نامطلوبی بر روند حرکت انقلاب داشته و دارند که شاید پیام امام خمینی(رحمه الله علیه) به حوزه های علمیه -منشور روحانیت- تا حدی عمق فاجعه را روشن کند.

فرازهایی از آن پیام بسیار خواندنی که در بالا تبیین شد، در ذیل می‌آید:

- در شروع مبارزات اسلامى اگر مى‏خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مى‏شنیدى که شاه شیعه است!

- خون دلى که پدر پیرتان از این دسته‌ی متحجر خورده‌است، هرگز از فشارها و سختی‌هاى دیگران نخورده‌است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد.

به زعم بعض افراد، روحانیت زمانى قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى‏ وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسه‏اى زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‏ها بود که هرکس کج راه مى‏رفت متدین تر بود. یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار مى‏رفت.

در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه‏اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مى‏گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى‏یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ها، وضع کلیساهاى قرون وسطى‏ مى‏شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‏ها را حفظ نمود.

- آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده‌است، از هیچ قشر دیگر نخورده‌است.

- دیروز مقدس نماهاى بی‌شعور مى‏گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مى‏گویند مسئولین نظام کمونیست شده‏اند! تا دیروز مشروب فروشى، فساد، فحشا، فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راه‌گشا مى‏دانستند، امروز از اینکه در گوشه‏اى خلاف شرعى که هرگز خواست مسئولین نیست، رخ مى‏دهد، فریاد «وا اسلاما» سر مى‏دهند!

دیروز «حجتیه‏اى»ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‌تر از انقلابیون شده‏اند! «ولایتى»هاى دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمین را ریخته‏اند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) را شکسته‏اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را مى‏خورند!

کلمات امام خمینی(رحمه‌الله علیه) به قدری گویا و روشن است که به خوبی خطر جریانات صرفا نص‌گرا و به دور از عقلانیت را روشن می‌کند.

ضرورت پرهیز علوم عقلی از تقلید

ترویج علوم عقلی اگر همراه با تعمق، تعقل و به دور از تقلید باشد – چنانچه لازمه‌ی این علوم است- می‌تواند راهی برای تضعیف جمود و تحجر در لباس اسلام و گامی اساسی در شکل‌دهی تمدن اسلامی باشد.

در واقع اشکال اساسی تمدن مدرن روی برگردادن از دو حجت الهی یعنی عقل و نقل بود. رویارویی با تمدن غربی و بلکه حرکت در صراط مستقیم و دور شدن از هر مسیر انحرافی –غربی یا غیر آن- در گرو بهره‌گیری منطقی و صحیح و کامل از هر دو منبع خدادادی است.

لازم به ذکر است در مقابل جریانات صرفا نص‌گرا، جریانات روشنفکری هم پدید آمده‌اند که آن‌ها نیز در لباس فکر اسلامی به فکر درمان مشکلات جهان اسلام افتاده‌اند؛ اما آنها نیز متأسفانه به جای بهره‌گیری صحیح از منابع، بیشتر به سمت جریانات شبه عقلی غربی غلتیده‌اند.

 اینان احکام ظنی و حدسی غربیان را به منزله‌ی احکام قطعی عقل گرفته و به تأویل و تفسیر متون نقلی اقدام کرده و دینی بی یال و دم ارائه می‌کنند.

مشخص است که ترویج فلسفه اسلامی که از دقت و عمق بی بدیل برخوردار است، می‌تواند در این جهت نیز دستیابی به راه صحیح اسلامی را تسهیل و هموار نماید و از افتادن در چاله غربزدگی برهاند.


منابع:

هادی بیات، تبیین بیانات رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی حوزه‌های علمیه؛ چرا باید به علوم عقلی اهتمام داشت، سایت پرسمان دانشجویی، دوشنبه, 06/20/1391

تهیه و تنظیم : وحید حق دوست ، گروه حوزه علمیه تبیان