تبیان، دستیار زندگی
سید رضى الدین ، على بن موسى بن جعفر بن طاووس ، از نوادگان امام حسن مجتبى و امام سجاد علیهماالسلام بود که در پانزدهم 589 ق. دیده به جهان گشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سید بن طاووس، ستاره ای از حله

سید ابن طاووس

سید رضى الدین ، على بن موسى بن جعفر بن طاووس ، از نوادگان امام حسن مجتبى و امام سجاد علیهماالسلام بود که در پانزدهم 589 ق. دیده به جهان گشود.

ولادت

سید رضى الدین ، على بن موسى بن جعفر بن طاووس ، از نوادگان امام حسن مجتبى و امام سجاد علیهماالسلام بود که  در پانزدهم 589 ق. تولد نوزادی خانه سعدالدین ابو ابراهیم موسی بن جعفر را از شادی و نشاط آکنده ساخت. ابوابراهیم نوزاد نیمه محرم را به یاد اجداد ارجمندش علی نامید. (1)

خاندان آل طاووس

جد هفتم ایشان ، محمد بن اسحاق ، كه به خاطر زیبایى و ملاحتش به طاووس مشهور شده بود از سادات بزرگوار مدینه محسوب مى شد.

پدر او، موسى بن جعفر نیز، از روات بزرگ حدیث است كه روایات خود را در اوراقى نوشته بود و بعد از او فرزندش آنها را جمع آورى نموده و با نام ((فرقة الناظر و بهجة الخاطر مما رواه والدی موسى بن جعفر)) آن را منتشر نمود.

مادر او نیز دختر ورام بن ابى فراس ، از بزرگان علماى امامیه بود. مادر پدرش ‍ نیز نوه شیخ طوسى مى باشد و به همین خاطر سید گاهى مى گوید:((جدی ورام بن أبی فراس)) و گاهى مى گوید: ((جدی الشیخ الطوسی)) .

برادرها و برادرزاده ها و فرزندان او نیز از علماى بزرگوار شیعه بوده اند.

همسر ابوابراهیم دختر ورّام بن ابی فراس دانشور شهره حله بود. (2) علی اندک اندک در محضر پدر بزرگی چون ورّام و پدری مانند سعدالدین ابوابراهیم با الفبای زندگی آشنا شد. ورّام برایش گفت که ابوابراهیم دختر زاده شیخ طوسی است(3). ورّام در دوم محرم 605 ق. دیده از جهان بست. (4).

هر چند همراهی این بزرگمرد با علی بن موسی، که رضی الدین شهرت داشت، دیری نپایید ولی همین زمان کوتاه کافی بود تا علی وی را بشناسد و همواره به عنوان الگو ستایشش کند. (5)

البته ستاره حلّه تنها بدین استادان بسنده نکرد. شیخ نجیب الدین بن نما، سید شمس الدین فخار بن معدالموسوی، سید صفی الدین الحسن الدربی، شیخ سدید الدین سالم بن محفوظ بن عزیزه السوراوی، سید ابو حامد محیی الدین محمد بن عبدالدین زهره الحلبی، شیخ نجیب الدین یحیی بن محمد السوراوی، شیخ ابوالسعادات اسعد بن عبد القاهر اصفهانی، سید کمال الدین حیدر بن محمد بن زید بن محمد بن عبدالله الحسینی و سید محب الدین محمد بن محمود مشهور به «ابن نجار بغدادی» از دیگر استادان وی شمرده می‌شدند. (6)

ناگفته پیداست که استفاده از همه این نامبردگان به شیوه معمول روزگار ما تحقق نیافته، بلکه بیشتر بهر‌ه‌وری ستاره حله از آنها درقالب قرائت روایت و اجازه نقل حدیث بوده است. شتاب وی در آموختن مطالب دقیق علمی شگفت‌انگیز بود.

آنچه دیگران در چند سال می‌آموختند او در یک سال فرا گرفت و پس از خواندن بخش نخست نهایه شیخ طوسی به چنان پیشرفتی دست یافت که ابن نما در پشت جلد اول نهایه اجازه‌ای به خط خویش برایش نگاشت. (7)

علی که همواره پند ورّام در گوش داشت و در هر رشته علمی که وارد می‌شد به چیزی جز تخصص نمی‌اندیشید(8) به اجازه استاد بسنده نکرده، بخش دوم نهایه را نیز خواند؛(9) آنگاه مبسوط را به پایان برده، بدین ترتیب پس از دو سال و نیم فقه آموزی، از استاد بی‌نیاز شد و از آن پس تنها برای نقل روایت در محضر استادان حضور یافت. (10)

شخصیت اجتماعى

سید ابن طاووس در بین علما و مردم زمان خویش از احترام خاصى برخوردار بود. او علاوه بر اینكه فقیهى نام آور بود ادیبى گرانقدر و شاعرى توانا شمرده مى شد، گرچه شهرت اصلى او در زهد و تقوى و عرفان اوست و اكثر تألیفات او در موضوع ادعیه و زیارات مى باشد.

سید كتابخانه بزرگ و بى نظیرى داشت كه از جدش به ارث برده بود و او به گفته خودش تمام آن كتابها را مطالعه كرده یا درس گرفته بود.

شاگردان

بسیاری از دانشوران حله و دیگر شهرهای عراق از محضر نورانی پژوهشگر فرزانه روزگار خویش ابوالقاسم رضی الدین علی بن موسی استفاده کرده‌اند.

در میان این جمع پارسا می‌توان از نامهای زیر به مثابه چهره‌های برجسته محافل علمی سید یاد کرد.

1. شیخ سدید الدین یوسف علی بن مطهر (پدر علامه حلی) ، 2. جمال الدین حسن بن یوسف، مشهور به علامه حلی، 3. شیخ جمال الدین یوسف بن حاتم شامی. 4. شیخ تقی الدین حسن بن داوود حلی. 5. شیخ محمد بن احمد بن صالح القسّینی. 6. شیخ ابراهیم بن محمد بن احمد القسینی.

7. شیخ جعفر بن محمد بن احمد القسینی. 8. شیخ علی بن محمد بن احمد القسینی. 9. سید غیاث الدین عبدالکریم بن احمد بن طاووس (فرزند برادرش). 10. سید احمد بن محمد علوی. 11. سید نجم الدین محمد بن الموسوی. 12. شیخ محمد بن بشیر. 13. صفی الدین محمد (فرزند سید). 14. رضی الدین محمد‌ (فرزند دیگر سید) (11)

آثار ماندگار

از عارف واصل حله نوشته‌های فراوان مانده است که به نام برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

الامان من اخطار الاسفار و الزمان، انوار الباهره فی انتصار العتره الطاهره، الاسرار المودعه فی ساعات اللیل و النهار، اسرار الصلوات و انوار الدعوات، البهجه لثمرات المهجه،

الدروع الوافیه، فلاح السائل و نجاح المسائل فی عمل الیوم و اللیل، فرج المهموم فی معرفه نهج الحلال و الحرام من علم النجوم، فرحه الناظر و بهجه الخواطر، اغاثه الداعی و اعانه الساعی،

الاحتساب علی الالباب، الاقبال بالاعمال الحسنه، جمال الاسبوع فی کمال العمل المشروع، کشفُ المحجه لثمره المهجه، الله وف علی قتلی الطفوف، المنامات الصادقات، کتابُ المزار،

مصباحُ الزائر و جناح المسافر، مهج الدعوات و منهج العنایات، محاسبه النفس، ربیع الالباب، روح الاسرار و روح الاسمار، الطرائف فی مذاهب الوائف، التشریف بتعریف وقت التکلیف، الیقین فی اختصاص مولانا علی بامره المۆمنین. (12)

پیشنهاد وزارت

در این روزگار مستنصر دامی تازه گسترده، به رضی الدین چنین پیشنهاد كرد: وزارت بپذیر و هر چه مصلحت می‌دانی انجام ده؛ من تا پایان راه كنارت خواهم ماند و در یاری‌ات از هیچ كوششی كوتاهی نخواهم كرد!

سید چون همیشه از پذیرفتن پیشنهاد سرباز زد، ولی خلیفه بر خواسته‌اش پای فشرد. سرور پارسایان حله گفت: اگر مراد از وزارت من آن است كه چون دیگر وزیران، بی‌توجه به آیین وحی به هر وسیله ممكن كارهای وزارتی را به فرجام رسانم پس نیازی به من نیست. وزیران كنونی چنین كرداری انجام می‌دهند.

و اگرمراد آن است كه به كتاب خدا و سنت رسولش عمل كنم بی‌تردید درباریان یعنی بستگان و خدمتگزاران بر آن گردن نمی‌نهند و تحمل نمی‌كنند.

 البته آنها تنها نخواهند بود، پادشاهان و بزرگان پیرامون كشور نیز زیر بار نمی‌روند. علاوه بر این اگر من به دادگری، انصاف و زهد رفتار كنم خواهند گفت علی بن طاووسِ علوی حسینی می‌خواهد به جهانیان نشان دهد كه اگر خلافت دست آنها بود چنین رفتار می‌كردند.

 بی‌تردید در این كار نوعی انتقاد و سرزنش بر پدرانت، كه خلفای پیشین بودند، نهفته است. با این كار، تو ناگزیر كمر به هلاكتم خواهی بست و مرا به بهانه‌های واهی هلاك خواهی ساخت.

اگر قرار است فرجام كارم به سبب اتهامی ساختگی به هلاكت انجامد پس اكنون كه در پیشگاهت حضور دارم، پیش از آنكه در ظاهر گناهی مرتكب شوم، هر چه می‌خواهی انجام ده؛ تو پادشاهی توانمندی و قدرت داری. (12)

هر چند این گفتار منطقی خلیفه را از پافشاری فزون‌تر بازداشت ولی روان آسمانی سید دیگر توان ماندن در سرزمین دامهای شیطانی را از دست داده بود. بنابراین، پس از پانزده سال، پایتخت را ترك گفت و به سمت زادگاهش رهسپار شد. (12)

و سرانجام در بامداد دوشنبه سال 664 روان الهی سید فقیهان عراق  به آسمان پركشید .


پی نوشت ها :

1-    فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص 158.

2-    روضات الجنات، خوانساری، ج 4، ص 325.

3-    روضات الجنات، ج 4، ص 337.

4-    فیض العلام، ص 143.

5-    مقدمه کشف المحجه لثمره المهجه، سید بن طاووس، سید محمد باقر شیهدی گلپایگانی، ص 7.

6-    همان.

7-    کشف المحجه لثمره المهجه، سید بن طاووس، فصل 143، نسخه کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی ره.

8-    همان.

9-    همان.

10-    همان.

11-     مقدمه برنامه سعادت، ص 8.

12-    کتابخانه ابن طاووس و …، ص 50 ـ 111.

13- كشف المهجه لثمره المهجه، فصل 131

14- همان.

منابع :

پایگاه اندیشه قم

پایگاه قدیر

روات حدیث

تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان