فرستادهای دلسوزتر و مهربانتر از پدر
به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:
اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، تلاوت آیاتی از قرآن مجید است، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.
در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.
در این مقاله آیات صفحه 207، مورد بررسی قرار می گیرد...
هفت آیة 123 تا 129 سورة برائت از صفحة 207 توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.
شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.
جهت دریافت فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.
از میان هفت آیة 123 تا 129 سورة برائت از صفحة 207 ، در پنج آیة نخست، نكاتی پیرامون كفّار، منافقان و مۆمنان ذكر شدهاست. دو آیة پایانی این صفحه كه آخِرین آیاتی است كه بر پیامبر(ص) نازل شده و با آن ها سورة توبه پایان مییابد، در واقع، اشارهای است به تمام مسائلیكه در این سوره گذشت. اینك، از بین این دو آیه، تنها، به آیة 128 میپردازیم كه در آن، در مقام بیان موقعیّت پیامبر اكرم(ص) در میان امّت، به چهار ویژگی ممتاز آن حضرت (ص) كه در تحریك عواطف مردم و جلب احساساتشان اثر عمیق دارد، اشاره شدهاست.
این آیه، روی سخن را به مردمكرده و میفرماید:
قرآن، در پاسخ میفرماید: رسولِ بشر، باید از جنس بشر باشد تا تمامی دردهای آن ها را درككرده و از مشكلاتشان آگاه باشد تا بتواند برای آدمیان الگو بوده و عملاً به آن ها بفهماند كه بشر با داشتن همة غرایز بشری میتواند تقوا پیشهكرده و ازگناهان بپرهیزد وگرنه، ملك كه دارای شهوت، غضب و دیگر غرایز نیست، چگونه میتواند درس تقوا و پرهیزگاری به بشر دهد؟ در امر تعلیم و تربیت، الگوی عملی بودن، عامل بسیار قوی و مۆثّری است و این از عهدة فرشته بر نمیآید.
او حتّی بهخاطر ابوجهلها و ابوسفیانها هم گریه میكرد كه چرا خود را جهنّمی میكنند و از خوشبختی ابدی محروم میشوند. اگر دستور قتل آن ها را هم میداد، باز از روی محبّت بودكه هم از درَكات جهنّمشان كم تر شود و هم جامعه از فَسادشان محفوظ بماند. آنچنان، غصّة كافِران را میخورْد كه خداوند، دلداریاش میداد و میفرمود: گویی كه میخواهی از غصّة این كه مردم، بهراه نمیآیند و ایمان به قرآن نمیآورند، خود را هلاك كنی!
در جنگ اُحد، هنگامی كه دندان مباركش شكسته، صورتش شكاف برداشته، حلقههای كلاهخود به پیشانیاش فرو رفته و خون به صورت و سینهاش ریختهبود، جمعی از اصحاب، عرضكردند: ای رسولخدا، حضرت نوح پیامبر، پس از آن كه مردم، بهراه نیامدند، نفرینشان كرد و گفت: خدایا، هیچكس از اینكافران را باقی نگذار، و طوفانآمد و همه را از بین بُرد. شما هم نفرینكنید.
پیامبر(ص) فرمود:من نیامدهام كه نفرین كنم و مردم را از بین ببرم. منآمدهام دعوت به توحیدكنم و بر مردم، رحمت باشم. سپس درهمان حال، دست بهآسمان برداشت و عرضكرد:
خدایا، این ها قوم من و از آنِ منند؛ هدایتشان كن و عذرشان این استكه نادانند! و راستی، این چه مهربانی عجیبی است كه نهتنها نفرینشان نمیكند، بلكه دعایشان نیز فرموده و از طرفآنان در نزد خدا عذرخواهی هم میكندكه نادانند!
دوستان، حالكه خداوند، اینچنین پیامبری را برای ما فرستاده، آیا بهجاستكه اطاعت از فرمانش نكنیم و او را با انواع نافرمانیها وگناهانمان، از خود برنجانیم؟