بایكوتگنهكاران
می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.
به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:
اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، تلاوت آیاتی از قرآن مجید است، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.
در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.
در این مقاله آیات صفحه 206، مورد بررسی قرار می گیرد...
پنج آیة 118 تا 122 سورة توبه از صفحة 206، توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.
شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.
جهت دریافت فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.
از پنج آیة 118 تا 122 سورة توبه از صفحة 206، «نخستینآیه، در مورد سه نفر از مسلمانان سخن میگوید كه از رفتن به میدان جنگ تبوك خودداری نمودند».
آنان با اینكه منافق نبودند، امّا تحت تأثیر وسوسههای منافقان قرارگرفته و از روی سستی و تنبلی، از شركت در جنگ تبوك و حركت همراه پیامبر(ص) سر باز زدند و هم چنان در مدینه ماندند.
هنگامیكه رسولاكرم(ص) و مجاهدان، از تبوك بازگشتند، اینسه نفر، ازكار خود پشیمان شده و برای عذرخواهی، خدمت پیامبر(ص) رسیدند. امّا رسولاكرم(ص) با بیاعتناییكامل، با آن ها برخورد نمود و حتّیكلمهای، باآنان سخن نگفت! مسلمانان نیز بهپاس احترام آنحضرت(ص) از آن ها رویگردانده و همگی، با چهرهایگرفته، با آنان روبهرو شدند!
اینجریان، در مدینه پخش شد وآنان در یك محاصرة عجیب اجتماعی قرارگرفتند تا آنجا كه حتّی زنان و فرزندانشان نزد پیامبر(ص) آمدند و اجازه خواستندكه ازآنان جدا شوند. پیامبر(ص) اجازة جدایی نداد، امّا دستور فرمود كه نزدیكشان نروید و به خود راهشان ندهید.
آن ها، سخت، در فشار افتاده و دیدند هیچ جا، راه ندارند؛ نه در خانه، جایی دارند و نه در بازار و خیابان و مسجد. در همهجا مورد تحقیر و بیاعتنایی قرارگرفتهبودند. «فضای مدینه با تمام وسعتش چنان برآن ها تنگ شدهبود» كه ناچار شدند برای نجات خود از اینخواری و رسوایی بزرگ، شهر را تركگفته و به اطراف مدینه پناه ببرند. بستگان آن ها، برایشان غذا میبردند، ولی حتّی یككلمه نیز با آنان سخن نمیگفتند. غذا را میگذاشتند و بر میگشتند.
پس از مدّتی با خودشانگفتند: ما مسلمانیم و باید از پیامبرمان پیروی كنیم. اگر او با ما حرف نمیزند، «ما هم باید از یكدیگر قطع رابطهكنیم» و از هم جدا شویم. درست است كه ما همه،گنهكاریم، ولی باید ازگناه یكدیگر خشنود نباشیم. لذا از هم جدا شدند و هركدام، بهگوشهای رفته و مشغول دعا و تضرّع و زاری شدند «تا خداوند، توبهشان را بپذیرد».
اینحال، ادامه داشت تا پس از پنجاه روز، آیة 118 نازل شد و «پذیرش توبة آنان، از جانب خداوند اعلامگردید».
نكتة قابل توجّه در اینواقعه، موضوع نهی از منكَر استكه پیامبراكرم(ص) در مورد متخلّفانِ از جِهاد بهطرز خاصّی عمل فرمود. چه مبارزة خوب و مۆثّری كه نه هزینهای دارد و نه دعوا و درد سری!
یك محاصرة اجتماعی علیه بدكاران كه هیچ چارهای جز بازگشتن ازكجروی نمییابند. اینروایت، از مولای متّقیان، علی(ع) نقل شدهكه:
رسول خدا، ما را امر فرمود كه با گناهكاران، با چهرهای در همكشیده برخورد نماییم.
بسیار جای تأسّف استكه این وظیفة مهمّ اسلامی امروز در میان ما پیروان پیامبر(ص) متروك است و اگر مشكلات اجتماعیِ دور و برمان را بهدقّت بنگریم، میتوانیم بگوییم كه اكثر مفاسد اجتماعی جامعة ما در اثر عمل نشدن به اینوظیفة بزرگ اسلامی است.
در روایتیآمدهاست:
اینبیان نیز از امیرمۆمنان، علی(ع) استكه فرمود:
امر به معروف و نهی از منكر را ترك نكنیدكه خداوند، بَدانِ شما را بر شما مسلّط میكند.آنگاه، هرچه دعا میكنید، دعایتان مستجاب نمیشود!
امام صادق(ع) نیز در حدیثی به یارانش فرمود:
وقتی شما میبینیدآدمی،كار بدی انجام میدهدكه مایة عیب ما، اهل بیت، در میان مردم میشود، چرا نزد او نمیروید تا او را مورد سرزنش قرار داده و نهیشكنید و زشتیكارش را بیان نمایید؟
یكی از یاران امام(ع) عرضكرد: اگر از ما قبول نكرد، چهكنیم؟
امام صادق(ع) فرمود:
دراینصورت، از او دوری جسته و قطع رابطهكنید؛ با او نشست و برخاست و معامله ننمایید.
دیگریگفت: خانوادهمان را چگونه نهی از منكر كنیم؟
امام(ع) فرمود:
احكام خدا را برایشان بگو.
یعنی، ما پیروان امام صادق(ع) نیز وقتی میبینیمكه افراد فامیل یا خانوادهمانگناه میكنند و مثلاً رعایت حجاب را نمینمایند، حدّاقل، باید بگوییم: دخترم یا عروسم، حجابت درست نیست. به افراد فامیل هم با كمال ادب بگوییم: تقاضا میكنم به خانة من بیحجاب یا بدحجاب نیایید.
بهراستی، چقدر اینمطلب، در میان ما ترك شده؟! اگر در تمام شۆون زندگی دقّتكنیم، میبینیم در اكثر موارد، نهی از منكر نمیكنیم. بههمینخاطر است كه مفاسد، پیشآمده، راهها نا امن،كسب وكارها حرام،آبادیها ویران، دشمنان، گستاخ و نابسامانیها بسیار شدهاند!!
البتّه، از اینمطلب غافل نشویمكه در اینجریان، نهی از منكر، بهصورت یك محاصرة عمومی علیه بدكاران انجام شد. اگر در مورد آن متخلّفان از جهاد، ده نفر توبیخ میكردند، امّا صد نفر، نه تنها، نتیجه حاصل نمیشد، بلكه نتیجة عكس نیز میداشت. امّا همینكه رسولاكرم(ص) بیاعتنایی فرمود، همه، بیاعتناییكردند. حتّی زنان و فرزندانشان نیز روی برگرداندند. آن ها هم كه دیدند نمیتوانند در میان مردم زندگیكنند، توبهكار شدند.
آیا اگر بدكاران جامعة ما نیز هر جا میرفتند، بیاعتنایی میدیدند و همهجا برایشان زندان میشد و نمیتوانستند زندگیكنند، طبعاً ناچار نمیشدند طبق دین عملكنند؟؟