تبیان، دستیار زندگی
به بهانه ی سالروز تولد مولانا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیمایی در آیینه


به بهانه ی سالروز  تولد مولانا


جلال الدین محمد بلخی

روان شناسی جلال الدین محمد بلخی ، در میان شاعران تاریخ ادب ایران و حتی در ادبیات جهان منحصر به فرد است . از این بابت مولوی بشری استثنایی است . نام مولوی در میان حکمت و عرفان و شعر گم می شود . شاید به همین سبب باشد که ، گروه های مختلف در تعلق مولوی به هر یک از جنبه های ذکر شده ، تعصب نشان می دهند. عده ای که مولوی را حکیم می دانند ، قائل به شاعر بودن یا مقام عرفانی مولوی نیستند. این دسته ، شاعرانگی در شعر مولوی را منوط به وجد های  مولوی در هم نفسی با یارانش می دانند ، خصیصه ای که  در برخی از غزلیات دیوان شمس مشاهده می شود. و الا مثنوی معنوی مولوی شورانگیزی شاعرانه ای را هدف قرار نمی دهد ، و قصدی حکمت آمیز در نظم کلامی آیینی به خود می گیرد .

اما غرض این چند سطر بررسی آرا گروه های مختلف در قائلیت های موضوعی و شانیت انسان شناسانه ی مولوی نیست.

حس روان شناسانه ی مولوی در پدید آوردن آثارش همیشه و بدون استثنا بستگی بی تردیدی به همراهانش دارد . جلال الدین هرچند که فرزند عالمی دینی بود و خود به عنوان یک عالم به مقام و مرتبه ای دست یافته بود ، اما این حس دینی در قالب هنری لفظی یا شعفی عارفانه نمود نیافته بود . این حرفی تکراری است ، که اگر شمس نبود ، شاید نامی از مولوی هم در تاریخ نبود . اما دسته ای به جهت شناخت شناسی از جلال الدین مقام شهرت مولوی را منوط به شمس نمی دانند .

این که مولوی در وجودش تمایل به هم بودی ویژه ای با آدمی های از جنس خودش داشته است . مولوی در پی یافتن هم نفس بوده است و اگر شمس نبود ، حکما کس دیگری بهانه ی  این بازتاب حکمی در شعر مولوی می شده است .

وهم البته ،آرامشی که در مثنوی از هم بودی با حسام الدین دارد ، نشانه ی سال های پایانی زندگی مولوی است.

تمام همراهی شمس و مولوی به چهار سال نمی رسد ، اما مولوی برای اغنای روح مراد ومرید گونه اش به همان چهار سال اقناع نمی کند . مولوی  مسیر سلوکش را چه عرفانی و چه در نوعی زندگی عالمانه ، بدون حضور همراه طی نمی کند . پس از ناپدید شدن یا از دنیا رفتن شمس ، صلاح الدین زرکوب را کشف می کند . صلاح الدین و شمس در یک ویژگی مشترکند . هر دو در ظاهر ، شمایل عالمانه ای از خود بروز نمی دهند . صلاح الدین که به وجه شغلش زرکوب نام گرفته ، از عوام به شمار می رفته و همان رشک ها و سعایت هایی که از طرف برخی در ارتباط شمس و مولوی تحمیل می شده درباره ی صلاح الدین هم بوده است . حتی فرزند مولوی سلطان ولد نیز در ابتدا مطاوعه پذیری آمیخته با تردید نسبت به صلاح الدین داشته است . بعد از وفات صلاح الدین ، حسام الدین چلپی هم نشین مولوی شد .

صدای قدم های شمس در ملاقات دوباره یشان از کلمات هر غزل به گوش می رسد ، یا بی تابی مولوی وقتی دوباره از مرشدش دور می شود.

هم نشینی که این بار از میان شاگردان مریدان انتخاب شده است و حاصل این هم نشینی مثنوی معنوی است . پیش از شمس تبریزی و صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلپی هم این سنت سلوک برای جلال الدین بوده است که  در بررسی احوالات مولوی به آن پرداخته می شود.

سید برهان الدین محقق ترمذی نخستین کسی بود که راه طریقت به مولوی نشان داد. برهان الدین از شاگردان و مریدان پدر مولوی بود. بعد از کوچ سلطان العلما به قونیه ، بسیاری از یارانش برای دیدار با معلم و مرادشان از بلخ به قونیه می آمدند.

اما برهان الدین زمانی به قونیه رسید که مرشدش ، سلطان العلما از دنیا رفته بود. برهان الدین در ملاقات با جلال الدین گفت که علومی از پدراو در سینه دارد . واین شد که اولین هم نفسی مرید گونه ی جلال الدین با برهان الدین آغاز می شود و نه سال طول می کشد تا برهان الدین از دنیا می رود .

این ویژگی جلال الدین نزد هیچ یک از شاعران ، حکما و یا عرفای مشرق زمین وجود ندارد . حتی آنانی که به مرید پروری معتقد بودند ، هم چون مولوی در هم نفسی با مرشد یا شاگرد به خلق حکمتی هنر آمیز دست نزده اند .

غزلیات دیوان کبیر یا قصه های مثنوی در سطح یا عمقشان این هم نفسی شاعرش را با دیگران نشان می دهد ، انگار که اصلا این اشعار را یک نفر نسروده اند . صدای قدم های شمس  در ملاقات دوباره یشان از کلمات هر غزل به گوش می رسد ، یا بی تابی مولوی وقتی دوباره از مرشدش دور می شود. و آرامشی که در مثنوی از هم بودی با حسام الدین دارد ، نشانه ی سال های پایانی زندگی مولوی است.

مجتبی شاعری

بخش ادبیات تبیان