تبیان، دستیار زندگی
حریت به معنای آزادی ، آزادگی ، آزادمردی ، آزادمنشی است و نقطه مقابل آن رقیّت یعنی بندگی و غلامی و بردگی است حریّت در مقابل اسارت است یعنی انسان به میزانی که از اسارت ها رها شود به همان میزان به آزادی دست می یابد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آزادگان چه کسانی هستند؟


حریت به معنای آزادی، آزادگی، آزادمردی ، آزادمنشی است و نقطه مقابل آن رقیّت یعنی بندگی و غلامی و بردگی است حریّت در مقابل اسارت  است یعنی انسان به میزانی که از اسارت ها رها شود به همان میزان به آزادی دست می یابد.


نفس

آزادی و آزادگی

آزادی و آزادگی دو واژه ای است که فراون در عصر ما از آن استفاده می شود مخصوصاً از نظر سیاسی و اجتماعی. هر انسانی خواهان آزادی است و معتقد است که در سایه آزادی است که انسان می تواند به اهداف خود برسد.

اگر آزادی نباشد چگونه ممکن است انسان دست به انتخاب بزند و آنچه برایش مفید باشد را برگزیند؟! باید توجه داشت که برای آزادی علاوه بر معنای سیاسی که بدان اختصاص داده اند و آن را در سایه سار سیاست درک می کنند ، می توان وجوه دیگری را نیز در نظر گرفت و آزادی را بدان معنا کرد.

معنای حریّت :

حریت به معنای آزادی ، آزادگی ، آزادمردی ، آزادمنشی است و نقطه مقابل آن رقیّت یعنی بندگی و غلامی و بردگی است حریّت در مقابل اسارت  است یعنی انسان به میزانی که از اسارت ها رها شود به همان میزان به آزادی دست می یابد.

مفهوم حریت و آزدای:

انسان به هر چیزی از عالم نسبت و رابطه پست و نفسانی بر قرار کند به نوعی اسارت گرفتار می شود و منظور از رابطه پست همان دنیای نکوهیده است ، دنیایی که اسارت بخش بوده و بازدارنده و نگهدارنده و نوعی غل و زنجیر بر دست و پای جان آدمی است که او را از رسیدن به هدف نهایی و غایت خلقت خویش باز می دارد و حریّت در اینجا در بردارنده این مفهوم والایش از همه اسارت هایی است که انسان از درون و به واسطه هوی و هوس خویش بدان روی می آورد. تعلق پست به هر چیزی ، چه امور مادی و چه معنوی ، امری دنیایی و اسارت آور است و حریت آزاد شدن از تعلق پست است.

غذاهای پس مانده لای دندان را لماظه می گویند. آنچه هم اکنون در دسترس ماست لماظه گذشتگانی است که اکنون زیر تلی از خاک آرمیده اند . آنان این غذا ها را مصرف کرده ، بهره برده اند و گذاشته اند و رفتند . انسان آزاده کسی است که به این پس مانده ها دل نبندد و برده لماظه نشود

آزادی و عبادت

آزادی و آزاد منشی از کمالاتی است که بهترین زمینه را برای کمالات دیگر فراهم می سازد و لازم است هر کس با توجه به توان خود ، مرتبه ایی از آن را  به دست آورد . حضرت علی (علیه السلام) فرموده است: مردمی خدا را به امید بخشش پرستیدند ، این پرستش بازرگانان است ، و گروهی او را از روی ترس عبادت کردند و این عبادت بردگان است و گروهی وی را برای سپاس پرستیدند و این پرستش آزادگان است. (نهج البلاغه ، حکمت 237)

امیر المومنان والاترین چهره عبادت را عبادت آزادگان معرفی می کند.

آزادگان چه کسانی هستند؟

بنده دیگری مباش که همانا خدا تو را آزاده آفریده (نهج البلاغه ، نامه 31) بنده همان هستی که به آن دلبسته و علاقه مند شدی و پیرو او گشتی ؛ خدا تو را آزاد آفریده ؛ کرامت آزادگی را از کف نده، نه بنده غرایز و امیال درونی باش و نه بنده زورمندان و زر اندوزان بیرونی نه در برابر زورمندان و ثروت اندوزان کرنش کن و تملّق بگو و نه در برابر امیال درونی خاضع باش . کرامت انسانی خود را حفظ کن.

غذاهای پس مانده لای دندان را لماظه می گویند. آنچه هم اکنون در دسترس ماست لماظه گذشتگانی است که اکنون زیر تلی از خاک آرمیده اند . آنان این غذا ها را مصرف کرده ، بهره برده اند و گذاشته اند و رفتند . انسان آزاده کسی است که به این پس مانده ها دل نبندد و برده لماظه نشود.

انسان به هر چیزی از عالم نسبت و رابطه پست و نفسانی بر قرار کند به نوعی اسارت گرفتار می شود و منظور از رابطه پست همان دنیای نکوهیده است ، دنیایی که اسارت بخش بوده و بازدارنده و نگهدارنده و نوعی غل و زنجیر بر دست و پای جان آدمی است که او را از رسیدن به هدف نهایی و غایت خلقت خویش باز می دارد و حریّت در اینجا در بردارنده این مفهوم والایش از همه اسارت هایی است که انسان از درون و به واسطه هوی و هوس خویش بدان روی می آورد

ریاست ها هم لماظه گذشتگان است زیرا نسل پیشین که ریاست داشتند آن را رها کرده و رفته اند. مقام، مال، جاه هر چه باشد پایدار و ماندگار نیست ،لماظه است. هرچه از کرامت انسان آزاده به دور است مانده ی لای دندان نسل پیش است.

غلام همت آنم که در زیر چرخ کبود      ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

آزادگان افرادی هستند که خود را از دنیا خریده اند، یعنی کالا را به دنیا داده و جانشان را رها ساخته اند ، چیزی بر آنها حکومت نمی کند و تحت تأثیر هیچ زرق و برق فریبنده ایی قرار نمی گیرد . وقتی انسان اسیر حوادث و وقایع نباشد ، آمد و رفت نعمت ها در انسان اثر گذار نباشد و او را به  خود مشغول نگرداند ، چنین انسانی زاهد است . نه با به دست آمدن نعمت ها دلداه و شیدا می شود چرا که خود را بزرگ تر از آنها دیده و به بزرگ تر  از این ها رغبت و کشش پیدا کرده ، به همین جهت او آزاد است و انسان با زهد در دنیا آزاد می شود.

مریم پناهنده      

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع:

1. نهج البلاغه ترجمه دشتی

2. علی و جاری حکمت، فلسفیان

3.طایر فرخ پی، مصطفی دلشاد تهرانی

4.حکمت نظری و عملی نهج البلاغه ، آیت الله جوادی آملی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.