تبیان، دستیار زندگی
جعفر ابراهیمی شاعر و نویسنده‌ای است که آرزوی روی سقف راه رفتن را در دوران نوجوانی‌ خود محقق کرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جعفر ابراهیمی روی سقف کلاس!

زنگ مدرسه با نویسندگان کودکان و نوجوانان


جعفر ابراهیمی شاعر و نویسنده‌ای است که آرزوی روی سقف راه رفتن را در دوران نوجوانی‌ خود محقق کرده است.

جعفر ابراهیمی

این شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان ‌ گفت: من در دبستان و دوره راهنمایی شاگرد شلوغی بودم. انضباطم پیوسته از یک و دو فراتر نمی‌رفت، به طوری که در کلاس دوم به شدت با مشکل ثبت‌نام مواجه شدم. از مدرسه اخراج شدم و هیچ مدرسه‌ای حاضر به پذیرش من نبود. کار به نامه‌نگاری به وزیر رسید و علی‌رغم دستور وزیر نتوانستم در هیچ مدرسه‌ دولتی ثبت نام کنم و بالأخره بعد از 17 روز علافی، روز 17 مهر با پادرمیانی بزرگان وارد یکی از مدارس ملی (خصوصی) شدم.

او در ادامه گفت: در دوره راهنمایی متأثر از داستان‌هایی که درباره آبراهام لینکلن می‌شنیدم و می‌خواندم، آرزو می‌کردم شیرین‌کاری‌های او را تقلید کنم. در یکی از این داستان‌ها آمده بود که آبراهام لینکلن فرد قدبلندی بود که برادر کوچکش را بغل می‌کرد و او را وادار می‌کرد تا پاهایش را به سقف بکوبد. یک روز در حالی که کفش‌هایم به شدت گلی بود، با کمک قرار دادن چند نیمکت روی هم خود را به سقف کلاس رساندم. جثه‌ام کوچک بود، پس نمی‌توانستم از روش آبراهام استفاده کنم. به ناچار کفش‌هایم را درآوردم و دست‌هایم را داخل آن فرو کردم و با کوباندن آن‌ها به سقف آروزی دیرینه‌ام را محقق کردم. گرچه آن روز همه به من خندیدند، اما رییس مدرسه آن‌چنان بلایی سرم آورد که برای هفت پشتم کافی بود.

ابراهیمی اظهار کرد: در زمان نوجوانی شروع مدرسه بهترین روز زندگی ما بود. روز کلاس‌بندی. در آن روز ما بهترین لباس‌های خود را می‌پوشیدیم و با اطمینان از این‌که نه سۆال و نه جوابی در کار است، به دیدار دوستان خود می‌رفتیم، در مکانی مطمئن. روزها و روزها گذشت تا این‌که در کلاس نهم یک‌باره احساس کردم نیاز شدیدی به خواندن کتاب دارم. خواندم و باز هم خواندم. آن‌چنان در خواندن افراط کردم که در این دوره به خاطر خواندن‌های زیادم تأدیب می‌شدم! من در این دوره هر کتابی را که دوست داشتم، خواندم و چون هیچ‌یک از این کتاب‌ها، کتاب‌های درسی‌ام نبودند، در سرنوشت تحصیلم تأثیری نداشتند.

این شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان گفت: در کلاس دوازدهم عضو کتابخانه پارک شهر شدم. در آن دوره یکی از آرزوهای بزرگ من این بود که عضو جاویدان این کتابخانه شوم. قانون عضو جاوید شدن کتابخانه این بود که سه سال به طور مداوم کتاب بخوانی و کتاب‌ها را به موقع به کتابخانه تحویل دهی. من این کار را کردم و کارت عضویت عضو جاوید کتابخانه پارک شهر را گرفتم. مدتی بعد به عضویت کتابخانه ملی درآمدم، در حالی که در آن زمان تنها دانشجویان مقاطع کارشناسی می‌توانستند به عضویت این کتابخانه درآیند. مقاله‌ای برای ایرج افشار نوشتم با عنوان نقد شعرها و غزلیات دامغانی و این‌گونه بود که گام به گام به عالم نویسندگی نزدیک و نزدیک‌تر شدم.

در دوره راهنمایی متأثر از داستان‌هایی که درباره آبراهام لینکلن می‌شنیدم و می‌خواندم، آرزو می‌کردم شیرین‌کاری‌های او را تقلید کنم. در یکی از این داستان‌ها آمده بود که آبراهام لینکلن فرد قدبلندی بود که برادر کوچکش را بغل می‌کرد و او را وادار می‌کرد تا پاهایش را به سقف بکوبد. یک روز در حالی که کفش‌هایم به شدت گلی بود، با کمک قرار دادن چند نیمکت روی هم خود را به سقف کلاس رساندم.

جعفر ابراهیمی. نام مستعار:شاهد.

وی در سال 1330 در روستای حور اردبیل چشم به جهان گشود و تا ده سالگی در همان جا به سر برد سپس به تهران سفر کرد و در همان جا ساکن شد و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته ریاضی ادامه داد. او مدت ده سال نویسنده برنامه‌های رادیویی بوده و مسئولیتهای مختلفی را نیز برعهده داشته است. از جمله: مسئول شورای شعر کانون پرورش فکری (از سال 1360 تا هنگام بازنشستگی در سال 1380)، سردبیر جنگ ادبی آیش، شش دوره دبیر جشنواره مطبوعات، دو دوره دبیر جشنواره کتاب کانون پرورش فکری و چند دوره داوری کتاب سال و با موسسه کیهان، صدا و سیما، حوزه‌ هنری و انتشارات امیرکبیر نیز همکاری دارد و حدود 100 کتاب برای گروه‌های سنی مختلف به رشته تحریر درآورده است.

وی همچنین جوایز و موفقیتهای بسیاری را در زمینه آثار ادبی به خود اختصاص داده است که از بین آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

«یک سنگ و یک دوست» کتاب سال 67 / «آواز پوپک» کتاب سال 72 / «آسمان ابری نیست» برنده جایزه بزرگ کانون در سال 74 / «آب مثل سلام» برنده جایزه بزرگ کانون / «خورشیدی اینجا خورشیدی آنجا» کتاب برگزیده شورای کودک/ «بوی گنجشک» کتاب برگزیده سروش نوجوان/ «در کوچه‌های خیس» برنده دیپلم افتخار به جشنواره کانون/ «پلی به‌سوی شعر» (فصل خون مهتاب) کتاب سال و برنده جایزه اول جشنواره کانون.

از آثار او میتوان نام برد: وقتی سایه‌ها سنگ می‌شوند (نقد شعر)، پلی به‌سوی شعر (زندگی‌نامه پیامبر (ص))، زندگی‌نامه حضرت علی (ع)، حکایت اردیبهشت (زندگی‌نامه حضرت فاطمه (س)) بازنویسی قصه‌های شیرین مثنوی (3 جلد)، بیست و هشت قصه از مصیبت‌نامه عطار، پروین (زندگی‌نامه پروین اعتصامی) و ... .

هم چنین شایان ذکر است که او آثار بسیاری در زمینه ی ادبیات کودک و نوجوان از خود به ثبت رسانده است.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سوره مهر