تبیان، دستیار زندگی
مۆمن راضى نمى کند، پروردگارش را به مثل حلم و ناراحت نمى کند شیطان را به مثل سکوت، و احمق و نادان هم عقوبت نمى بینند به مثل سکوت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه حرص شیطان را در بیاوریم؟!


امام علی علیه السلام فرمود : آهسته قنبر، دشنام دهنده خود را از روى بى اعتنائى رها کن تا پروردگار را خشنود و شیطان را غضبناک کنى، و دشمنت را عقوبت (زیرا عقوبتى براى او بهتر از بى اعتنائى نیست) قسم به خدائى که دانه را شکافت، و انسانها را خلق کرد، مۆمن راضى نمى کند، پروردگارش را به مثل حلم و ناراحت نمى کند شیطان را به مثل سکوت، و احمق و نادان هم عقوبت نمى بینند به مثل سکوت 


خشم

حلم و فرو بردن خشم

خشم و عصبانیت، یکی از صفات انسان است که او را تبدیل به موجودی خطرناک می سازد. آدم عصبانی موجودی است که خطرناکتر از او را نمی‌توان سراغ گرفت. زیرا به هنگام عصبانیّت، آتش خشم و غضب از قلب انسان شعله ور گشته و در ظاهر او نمایان می گردد به گونه ای که تمام اعضاء بدنش تحت تأثیر این خشم قرار گرفته و او را تبدیل به ماری زخمی می نماید که در پی ریختن زهر مسموم و کشنده ی خویش است. انسان در برابر این خصیصه اخلاقی از ویژگی دیگری به نام حلم برخوردار است.

حلم چیست:

در مقابل خشم، صفت حلم قرار می گیرد، صفتی پسندیده که در اسلام بدان تأکید فراوانی شده است در تعریف این صفت باید گفت: براى «حلم» اهل لغت و اخلاق دو تفسیر ذکر کرده اند:

1ـ «الحِلمُ ضَبْطُ النّفس عَنْ هَیَجانِ الغَضَب»؛ «حلم کنترل کننده نفس از هیجان قوه غضب است».

2ـ «الحِلمُ هو التَثَّبُّت فى الاُمور»؛ «حلم ثابت بودن در امور است»

این تفسیر دوم نسبت به همه چیز است نه فقط غضب، یعنى اعتدال در امور که از اعتدال قواى نفس سرچشمه مى گیرد، ایستادن و حوصله کردن براى رسیدن به حقائق و عدم شتاب زدگى و از جمله استقامت در مقام غضب است (نه سست شوى و نه از کوره در بروى) حلم را فضیلت و صفت حمیده اى مى دانند، که حد وسط (مهانة) و (افراط در غضب) مى باشد، و این صفت از جنود عقل است، چنانکه مقابل این صفت(سفة) است که از جنود جهل است. در حدیثى از امام صادق(علیه‌السلام) در کافى آمده است: حلم نشانه عقل و عدم آن نشانه سفاهت و بیخردى است.

و از نشانه های پرهیزکاران این است که او را اینگونه می بینی در دینداری نیرومند، نرم خو و دور اندیش است ...با داشتن علم بردبار ... در سختی ها بردبار می باشد. نامه 69: خشم را فرو نشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش

نهج البلاغه و حلم و شکیبایی

در میان خطبه ها و حکمت های و نامه های آن حضرت جملاتی که به این خصیصه سفارش می کنند فراوان است که برای نمونه چند مورد از آنها را ذکر می کنیم:

(حکمت 82): و بر شما باد به شکیبایی، که شکیبایی، ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایی چونان بدن بی سر ارزشی ندارد. (حکمت 424) : بردباری پرده ای است پوشاننده و عقل شمشیری است برّان پس کمبودهای اخلاقی خود را با بردباری بپوشان و هوای نفس خود را با شمشیر عقل بکش.(خطبه 193): و از نشانه های پرهیزکاران این است که او را اینگونه می بینی در دینداری نیرومند، نرم خو و دور اندیش است ... با داشتن علم بردبار ... در سختی ها بردبار می‌باشد. (نامه 69): خشم را فرو نشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش.

صبر

چگونگی رفتار هنگام عصبانیت

گفته اند در حال عصبانیت نه تصمیم، نه تنبیه، نه اقدام، که بعداً پشیمانى دارد زیرا این سه در حال عصبانیت بى حساب است، و بدانید بعد کفاره آن را پس مى دهید. در حال عصبانیت عقل درست کار نمى کند، و تحت تأثیر غضب قرار مى گیرد و تصمیم گیرى براى آن مشکل است، باید صبر کرد تا از حوزه عصبانیت خارج شد و سپس تصمیم گرفت. در حدیثى از امام على(علیه السلام) آمده است که قنبر غلام حضرت روزى از طرف نادانى مورد اهانت واقع شد، قنبر ناراحت شد، آمد جواب دهد، مولى علی(علیه السلام)  فرمودند: «مَهلا یا قَنْبَر دَع شاتِمک مِهاناً ترضَ الرحمن و تسخَط الشیطان و تعاقب عدوَک فَوَ الذّى فَلَقَ الحبَّةَ وَ بَرءَ النَّسَمَة ما اَرْضَى المۆمِنُ رَبَّه بمِثْل الحلم و لا اَسْخَط الشیطان بمثل الصمت و لا عوقب الاحمق بمثل السکوت»: «آهسته قنبر، دشنام دهنده خود را از روى بى اعتنائى رها کن تا پروردگار را خشنود و شیطان را غضبناک کنى، و دشمنت را عقوبت (زیرا عقوبتى براى او بهتر از بى اعتنائى نیست) قسم به خدائى که دانه را شکافت، و انسانها را خلق کرد، مۆمن راضى نمى کند، پروردگارش را به مثل حلم و ناراحت نمى کند شیطان را به مثل سکوت، و احمق و نادان هم عقوبت نمى بینند به مثل سکوت».

حال اگر کسی بردبار و حلیم نباشد، بلکه عجول و بداخلاق و تند و بد زبان باشد اگر بتواند با اصرار و فشار این صفت را بر خود تحمیل کند، مخصوصاً در مواردی که غضبناک می شود خود را کنترل کند و به تعبیر دیگر حلم را بر خود تحمیل کند کم کم دارای صفت حلم می شود، این گونه افراد که حلیم نیستند، ولی با زور و فشار حلم را بر خود تحمیل می کند و کم کم صفت حلم در آنان ایجاد می شود

این افتخار نیست که بگوئى فلانى یک فحش داد، من 10 تا روى آن گذاشته و به او پس دادم. فلانى که از او قرض مى خاستم و به من نداد، امروز که بیچاره شده مقابله به مثل کردم. بسیار اشتباه کردى! این که هنر نیست! همه جا نمى توان قانون مقابله به مثل را جارى کرد، نمى توان به طور کلى گفت: «مردم را جز با زور نمى توان اصلاح کرد ـ خون را با خون باید شست، ترحم بر پلنگ تیزدندان ستمکارى بود بر گوسفندان» و مانند اینها.

پاداش حلم :

در مناجاتهاى حضرت موسى(علیه السلام) نوشته اند، سۆال کرد: «اِلهى ما جَزاءُ مَنْ صَبَر عَلَى اَذَى النّاسِ وَ شَتْمِهِم فیک قال اَعینُه على اهوال یوم القیامة»؛ «خدایا، جزاء کسى که صبر مى کند بر اذیت و دشنام مردم در راه تو چیست؟ فرمود او را در وقت هراس و وحشت قیامت یارى مى کنم».

چگونه می توانی بردبار بود؟

حال اگر کسی بردبار و حلیم نباشد، بلکه عجول و بداخلاق و تند و بد زبان باشد اگر بتواند با اصرار و فشار این صفت را بر خود تحمیل کند، مخصوصاً در مواردی که غضبناک می شود خود را کنترل کند و به تعبیر دیگر حلم را بر خود تحمیل کند کم کم دارای صفت حلم می شود، این گونه افراد که حلیم نیستند، ولی با زور و فشار حلم را بر خود تحمیل می کند و کم کم صفت حلم در آنان ایجاد می شود و برای آنان حلم و بردباری عادی می شود، لذا آن حضرت فرمود:"اگر حلیم نیستی خود را به حلم وادار کن؛ زیرا کسی که خود را شبیه به قومی کند کم کم مانند آنان می شود."

فرآوری : مریم پناهنده 

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع :

1. نهج البلاغه ترجمه دشتی

2. اخلاق اسلامی در نهج البلاغه/ اکبر خادم الذاکرین

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.