تبیان، دستیار زندگی
عاقل كسى است كه هر چیزى را، هر امرى را، در موضع مناسب خودش مى‏گذارد. در موضع مناسب خودش از لحاظ طبیعت و خلقت، از لحاظ شرع، از لحاظ عقل ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاخصه های عاقل و احمق در نهج البلاغه


عاقل كسى است كه هر چیزى را، هر امرى را، در موضع مناسب خودش مى‏گذارد. در موضع مناسب خودش از لحاظ طبیعت و خلقت، از لحاظ شرع، از لحاظ عقل ...

نهج البلاغه

در خطبه اول نهج البلاغه، امیر المۆمنین على (علیه السلام) در باره فلسفه آمدن پیغمبران مى‏فرماید: فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذكّروهم منسىّ نعمته و یحتّجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول؛ پیغمبران از جانب خدا آمدند تا مردم را به پیمان فطرى خدا باز آورند و نعمتهائى را كه مردم فراموش كرده‏اند به یاد آنها بیاورند و به واسطه تبلیغ و ارشادشان حجت را بر آنان تمام كنند و عقل آنها را شكوفا نمایند. مراد حضرت از شکوفای عقل در این جمله چیست؟

تعریف عقل

در حكمت 235 چنین آمده: قیل له صف لنا العاقل فقال: هو الّذى یضع الشّیئ مواضعه ثم قیل له: فصف لنا الجاهل فقال: قد فعلت، از امیر المۆمنین (علیه السلام) پرسیده شد، عاقل را براى ما تعریف كنید (آن حضرت یک تعریف فلسفى و جامع و مانع فرمود كه از این بهتر نمى‏شود.) فرمود: عاقل كسى است كه هر چیزى را، هر امرى را، در موضع مناسب خودش مى‏گذارد. در موضع مناسب خودش از لحاظ طبیعت و خلقت، از لحاظ شرع، از لحاظ عقل كه نا مناسب بودن مشروبات الكلى براى انسان یک نمونه است و میلیونها مثال دیگر مى‏توانید پیدا كنید كه این كلمه جامع امیر المۆمنین همه آنها را شامل مى‏شود. عاقل موقع شناس است، موضع شناس است، اهمیت‏ها و اولویت‏ها را مى‏شناسد. بعدا گفتند كه جاهل را براى ما تعریف كنید. فرمود: تعریف كردم. یعنى وقتى كه من مى‏گویم عاقل كسى است كه هر چیزى را در موضع خودش مى‏گذارد، معنى جاهل و احمق هم این مى‏شود كه او هر چیزى را در جاى خودش نمى‏گذارد عقل در زبان روایات در برابر جهل و حمق بكار مى‏آید.

امیر المۆمنین (علیه السلام) عقل را به دو قسمت تقسیم كرده‏اند: عقل ذاتى و فطرى، و عقل اكتسابى و تجربى. عقل ذاتى و فطرتى همان منبع دركى است كه خداوند رحمان در بنى آدم قرار داده است براى این كه از حیوانات و از جماد و نبات متمایز باشد. دیگرى، عقل اكتسابى و تجربى است. انسان در اثر رفت و آمد و معاشرت با مردم، تبادل افكار و مباحثه و انتقاد، عقل تجربى و اكتسابى پیدا مى‏كند

امام على علیه السلام مى‏فرماید: من الخرق المعاجلة قبل الامكان و لأناة بعد الفرضة:  از جمله علائم حماقت اینست كه انسان به امرى بشتابد، قبل از این كه وقت و فرصتش رسیده باشد و وقتى كه فرصت آن رسیده، سستى و تنبلى كند.

باز در نهج البلاغه در نامه سى و یكم مى‏فرماید: و العقل حفظ التّجارب.عقل، حفظ و نگهدارى تجربه‏هاست. تجربه‏ها و آزمایش‏هائى كه انسان مى‏كند از راهى مى‏رود، سعادتمند مى‏شود و از راهى مى‏رود ضرر مى‏بیند این را اگر حفظ كند و نگه دارد، عقل تجربى و اكتسابى پیدا مى‏كند به مضمون همان روایتى كه از پیغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: المۆمن لا یلدغ من حجر مرّتین .مۆمن و آدم عاقل، از ک سوراخ دو مرتبه گزیده نمى‏شود .یعنى وقتى در مرتبه اول تجربه را حفظ كند، بار دیگر این ضرر به او نمى‏رسد.

نشانه عاقل و احمق

امیر المۆمنین مى‏فرماید: لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه؛ آدم عاقل اول فكر میكند و بعد حرف مى‏زند و آدم احمق برعكس آن است. به تعبیر امیر المۆمنین، زبان عاقل پشت سر دلش است، اول دلش فكر مى‏كند، مى‏اندیشد و بعد زبانش به حركت در مى‏آید، ولى كار احمق برعكس است، دلش و قلبش و فكرش پشت سر زبانش قرار دارد.

جمله دوم: و من نظر فى عیوب النّاس فأنكرها، ثم رضیها لنفسه فذلك الأحمق بعینه ،كسى كه به عیوب مردم نگاه كند و آنها را نپسندد ولى خودش آن عیب‏ها را داشته باشد و هر صفت بدى را كه بر كسى ببیند، ایراد بگیرد، ولى خودش آن صفت را داشته باشد، او احمق است.

عقل

باز مى‏فرماید: الحدّة ضرب من الجنون لانّ صاحبها یندم، فان لم یندم فجنونه مستحكم .

تندى و خشونت نوعى دیوانگى است، براى این كه كسى كه این كار را مى‏كند بعدا پشیمان مى‏شود و اگر پشیمان نشد دیوانگى‏اش مستحكم و پابرجا شده است.

جمله دیگر: فانّ العاقل یتّعظ بالاداب و البهائم لا تتّعظ الّا بالضّرب .

انسان عاقل با موعظه و نصیحت به راه مى‏آید و آن چهارپایان هستند كه باید با كتک خوردن به راه بیایند. جمله دیگر: و ایّاك و الاتّكال على المنى فانّها بضائع النّوكى .

پسر جان، بپرهیز از این كه تكیه كنى بر آرزوهاى پوچ و خیال‏هاى بى‏اساس كه تكیه‏كردن بر آرزوها سرمایه احمقان است.

كسى كه مى‏خواهد مال و ثروتى را به دست بیاورد، راهش كسب و تجارت و زراعت و فلاحت است اگر او در خانه بنشیند به فكر این كه روزى گنجى پیدا كند، این، تكیه كردن بر آرزوى پوچ است. كسى كه مى‏خواهد دانشمند بشود، راهش، رفتن به مدرسه و تحصیل و مطالعه است اگر خیال كند كه ممكن است یك روزى خدا بخواهد و من دانشمند بشوم، این، تكیه كردن بر آرزوهاى پوچ است، اگر جنگى بر مردم تحمیل شود راه پیروزى در آن، فداكارى است و دعاى تنها كافى نیست.

انواع عقل

امیر المۆمنین(علیه السلام) عقل را به دو قسمت تقسیم كرده‏اند: عقل ذاتى و فطرى، و عقل اكتسابى و تجربى. عقل ذاتى و فطرتى همان منبع دركى است كه خداوند رحمان در بنى آدم قرار داده است براى این كه از حیوانات و از جماد و نبات متمایز باشد. دیگرى، عقل اكتسابى و تجربى است. انسان در اثر رفت و آمد و معاشرت با مردم، تبادل افكار و مباحثه و انتقاد، عقل تجربى و اكتسابى پیدا مى‏كند.

كسى كه مى‏خواهد مال و ثروتى را به دست بیاورد، راهش كسب و تجارت و زراعت و فلاحت است اگر او در خانه بنشیند به فكر این كه روزى گنجى پیدا كند، این، تكیه كردن بر آرزوى پوچ است. كسى كه مى‏خواهد دانشمند بشود، راهش، رفتن به مدرسه و تحصیل و مطالعه است اگر خیال كند كه ممكن است یك روزى خدا بخواهد و من دانشمند بشوم، این، تكیه كردن بر آرزوهاى پوچ است، اگر جنگى بر مردم تحمیل شود راه پیروزى در آن، فداكارى است و دعاى تنها كافى نیست

عوامل زیان و خسران نفس

اما چیزهایى كه به عقل زیان مى‏رساند: و كم من عقل اسیر تحت هوى امیر.  بسا عقلى كه تحت سیطره هواى نفس حكومتگر اسیر مى‏شود. مثال مى‏زنم: «كم من اكلة منعت اكلات» انسان در حالى كه تب دارد سر سفره‏اى نشسته است بر روى سفره، هندوانه و انگور مى‏بیند، دلش مى‏خواهد مقدارى‏بخورد. امیر المۆمنین مى‏فرماید این لقمه‏اى است كه تو را از خوردنها و از خوردنى‏هاى زیاد محروم مى‏كند بعدا تب تو شدید مى‏شود و باید تا چند روز، میوه و غذایى نخورى.

جمله دیگر: اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع .بیشتر مواضعى كه عقل زمین مى‏خورد، در زیر برق طمع است.طمع، چشم دوختن به چیزى است كه در خور انسان نیست، مناسب شأن و لیاقت او نیست، اگر این كار را بكند و به حرف عقل گوش نكند، عقلش به زمین مى‏خورد.

مورد دیگر: و ترک شرب الخمر تحصینا للعقل .امیر المۆمنین (علیه السلام) در یك جمله، فلسفه احكام را بیان مى‏كند. مى‏فرماید خداوند براى این فرمود «ترك شرب خمر» بكنید كه عقلتان محفوظ بماند.

و این قوه ی انسانی نیازمند به شکوفایی است تا بدین وسیله بتواند رسالت خویش را به انجام رساند، و این همان عقلی است که بشر را از سایر جانداران متمایز ساخته و بدین وسیله او را بهترین مخلوق می سازد. در وادی عقل و عقلانیت است که انسان معنای انسانیّت را خواهد فهمید و به درک خالق خویش نائل خواهد آمد.

فرآوری: مریم پناهنده 

 بخش نهج البلاغه تبیان


منابع:

1. نهج البلاغه ترجمه دشتی

2. برگرفته از مقاله شكوفائى عقل در نهج البلاغه، حجة الاسلام سید جواد مصطفوى‏

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.