تبیان، دستیار زندگی
نوزاد که بود، یک لحظه از مادرش جدا نمی شد، به قول قدیمی ها بغلی بود، پدر و مادرش نوبتی او را در آغوش می گرفتند، در آغوش دیگران گریه می کرد و فقط پدر و مادرش را می خواست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بگذارید روی پـای خودش بایستد

نوزاد که بود، یک لحظه از مادرش جدا نمی ‌شد، به قول قدیمی ‌ها «بغلی» بود، پدر و مادرش نوبتی او را در آغوش می‌

نوزادی

گرفتند، در آغوش دیگران گریه می‌کرد و فقط پدر و مادرش را می‌ خواست. کمی که بزرگ ‌تر شد، بدون آنها نه جایی قرار می ‌گرفت و نه بدون آنها جایی می ‌رفت. والدینش هم چندان ناراضی نبودند که فرزندشان فقط کنار آنها آرام و قرار می‌ گیرد.  مدرسه که شروع شد، روزهای اول به اکراه سر کلاس حاضر می‌ شد. تکالیفش را بدون کمک والدینش انجام نمی ‌داد. همین روند هم ادامه یافت تا مقاطع بالاتر که پدر و مادرش چندان نمی ‌توانستند از لحاظ درسی کمکش کنند، باید کنارش می‌ نشستند تا درس بخواند. انتخاب رشته تحصیلی، لباس و خورد و خوراک و حتی دوستانش را نیز با کمک والدینش انتخاب می‌ کرد. او حالا 24 ساله است، تحصیلاتش را در رشته مورد علاقه والدینش تمام کرده و هنوز نتوانسته کاری پیدا کند. هزینه ‌های زندگیش را آنها می ‌پردازند و هنوز در همه مسائل زندگی وابسته به خانواده ‌اش است. او حالا به جوانی تبدیل شده که نه تنها از خود، نظر، اعتقاد و فکری ندارد بلکه هنوز باید والدینش برای او تصمیم بگیرند. او هیچ استقلالی در زندگی ندارد.

آنچه که گفته شد تنها بخشی از زندگی کودکی است که وابسته به خانواده رشد یافته است. وابستگی معمولا از همان زمان کودکی آغاز می‌ شود، زمانی که والدین فکر می‌کنند باید جوری از فرزندشان مراقبت کنند که هیچ مشکلی بر سر راهش قرار نگیرد.

والدین می ‌خواهند به جای در نظر گرفتن ناتوانی ‌های کودک، خودشان امور را در دست بگیرند و به جای فرزندشان کارهای او را انجام دهند. حمایت آنها تا جایی پیش می‌رود که حتی در بازی‌ های کودکانه فرزندشان، همیشه نقش بازنده را بر عهده

عدم تمایل به غذا

می‌ گیرند تا کودکاشان به اعتماد به نفس کاذبی در خصوص رسیدن به همه خواسته ‌هایش برسد. در کودکان وابسته امور همه کارها را والدین بر عهده می ‌گیرند و کودک نه‌ تنها از خود اختیاری ندارد بلکه به تدریج بدون کمک آنها مسئولیت کاری را بر عهده نمی ‌گیرد. یکی از مهم‌ ترین موضوعاتی که تمام زندگی ما را تحت تاثیر قرار می ‌دهد مستقل بودن و داشتن استقلال است، کودکی که تازه به دنیا آمده، یک موجود کاملا وابسته به والدین است، اما هر چه بزرگ‌ تر می‌ شود، می ‌خواهد خودش دنیا را لمس و کشف کند. روان‌شناسان کودک معتقدند معمولا کودکان از دو سالگی دوست دارند استقلال را تجربه کنند و از سه تا پنج سالگی تلاش می‌ کنند مستقل باشند. لجبازی ‌هایی که کودکان در این سنین با والدین خود می‌ کنند برای کسب استقلال و هویت است. اما این روزها برخی والدین به اشتباه فکر می ‌کنند باید فرزندانشان را به خود وابسته کنند و باعث می ‌شوند تا فرزندانشان تا سنین بزرگسالی هم حس وابستگی داشته باشند. بر این اساس فرزند آنها تبدیل به یک فرد وابسته می ‌شود که قادر به مستقل بودن نیست.

کودک چگونه وابسته می ‌شود؟

وابستگی به والدین در کودکان تا حدود زیادی طبیعی به نظر می ‌رسد، این وابستگی وقتی شکل منفی به خودش می ‌گیرد که کودک بیش از حد به پدر و مادر وابسته شود تا جایی که این وابستگی، باعث ترس و آرام نبودن کودک می‌ شود، بر این اساس پدر و مادر باید راهکارهای لازم را برای از بین بردن این حالت به کار ببرند. وجود دلبستگی عاطفی نوزاد نسبت به مادر از بدو تولد تا شش ماهگی است. در واقع در بدو تولد کودک نیاز مبرم دارد که همواره نزدیک مادر باشد و حتی تماس بدنی و پوستی با وی داشته باشد که این حالت تا شش ماهگی ادامه دارد. این دلبستگی که نقش بسیار مهمی در پایه ‌ریزی روابط بین کودک و مادر دارد از نظر علمی اثبات شده است. بی ‌توجهی به این نیاز کودک تا شش ماهگی موجب بروز وابستگی ناایمن و اضطراب در کودک می ‌شود و این احساس را در او به وجود می ‌آورد که والدین به نیاز‌های وی بی ‌تفاوت هستند.

به اعتقاد روانپزشکان کودک، دلبستگی‌ای که نوزاد در پنج و شش ماهگی به مادر پیدا می‌ کند موجب می ‌شود در آینده امنیت روانی او تضمین شود و مطمئن باشد که مادر او را در مکان و شرایط نامناسبی نمی ‌گذارد، بنابراین در دو تا سه سالگی رفتارش عادی و طبیعی است. از نظر علمی مناسب ‌ترین سن برای جدا شدن کودک از والدین بین 2.5 تا سه سالگی عنوان می‌شود به طوری که کودک می ‌تواند در این سنین به مهد کودک برود یا پیش اقوام نزدیک بماند. برای از بین

کودکی

بردن حالت ترس و جدایی کودک، والدین و خصوصا مادر باید روحیه استقلال ‌طلبی را در کودکشان پرورش دهند، تا به مرور زمان ترس و وابستگی‌اش از بین برود. در همین راستا کودک باید همواره والدینش را شادمان و با اطمینان خاطر و آرام ببیند.

برای این‌ که فرزند مستقلی داشته باشید، ابتدا باید خودتان به عنوان والدین، استقلال کودک را در نظر بگیرید تا فرزندتان وابسته نباشد. ناگفته نماند که افراط در استقلال کودکان نیز می ‌تواند نتایج معکوس به دنبال داشته باشد به این معنا که کودکان، خودسر و خود رای پرورش پیدا کرده و در بزرگسالی با مشکلات زیادی رو به ‌رو خواهند شد. روان‌ شناسان کودک معتقدند بی ‌توجهی به کودک به این بهانه که مستقل پرورش یابد نیز اثرات منفی دارد. بروز دلبستگی ناایمن در کودکان که نتیجه این بی ‌توجهی ‌هاست اثر خود را بشدت در بزرگسالی نشان می ‌دهد. این بی ‌‌توجهی موجب عدم اطمینان کودک نسبت به والدین می‌ شود به طوری که خود را به صورت وابستگی شدید در سنین نوجوانی به والدین، نداشتن اعتماد به نفس، استقلال در انجام امور شخصی یا به صورت بی‌ توجهی و بی ‌محبتی کامل به والدین نشان می ‌دهد. وابستگی زیاد نیز سبب می ‌شود کودک نتواند برای خودش تصمیم بگیرد و بدون حضور والدین اعتماد به نفسی برای انجام امورش ندارد.

وابستگی را دور کنید

برای این که کودک مستقلی داشته باشید باید او را در همان مراحل اولیه زندگی، اجتماعی بار آورید. با فرزندتان به گردش بروید و اجازه دهید که با نظارت شما اما به شکل مستقل بازی کند. کودک را تشویق کنید و اجازه دهید با دوستانش و کودکان همسایه‌ ها رفت و آمد داشته باشد. در نوزادی اتاق کودک را به دور از وسایل خطرناک نگه دارید و اجازه دهید که کودکتان به طور مستقل در اتاقش بازی کند. اجازه ندهید دلواپسی و اضطراب شما در جدایی از کودک در او اثر بگذارد چرا که بر این اساس استقلالش تحت تاثیر قرار گرفته و نمی ‌تواند بدون وابستگی به شما ادامه دهد. سعی کنید برخی از کارها را فقط به کودکتان واگذار کنید مثلا اجازه دهید کودک خودش غذا بخورد. هر چه کودک امورش را تحت نظر افراد خانواده انجام دهد، وابسته ‌تر می‌شود. بر همین اساس توصیه می‌ شود که نظارت والدین غیر محسوس باشد تا بتواند مستقل پرورش یابد.

جدا بودن اتاق کودک موثرترین روش کاهش وابستگی

بسیاری از مادران به خاطر راحتی خود و تصور این که نباید نوزاد را از خود دور کنند معمولا اتاق کودک را جدا نمی ‌کنند، در صورتی که همین جدا نکردن کودک از خود، ریشه بسیاری از وابستگی ‌ها و ترس و اضطراب‌ هاست. جدا کردن اتاق کودک در ابتدای تولد یکی از راهکارهای اصلی برای کاهش ترس و اضطراب است و همچنین نقش موثری در وابسته نشدن کودک به مادر دارد.

برای این ‌که فرزندان مستقلی داشته باشید، باید به عنوان والدین، استقلال کودک را از ابتدا در نظر بگیرید.

با جدا کردن اتاق کودک در ابتدای تولد، کودک تصوری از ترس و اضطراب ندارد و بیقراری هم نخواهد کرد، اما در شش ماهگی ممکن است کودک بیقراری کند که مادر می ‌تواند با روشن کردن چراغ خواب، مانع از این ترس در کودک شود.

بازی کودکانه

کودکانی که حاضر به جدا شدن چند ساعته از والدین خود در زمان خواب نیستند، بیشتر در غذا خوردن، لباس پوشیدن و هنگام تنها شدن بهانه ‌جویی و بیقراری می ‌کنند، در صورتی که با جدا کردن اتاق کودک از همان ابتدا می‌ توان از ایجاد این وابستگی در او جلوگیری کرد. بازی‌ کردن و گذراندن وقت با همسالان یکی از روش‌های موثر در کاهش وابستگی کودک به مادر است،  مادران باید در زمان‌ هایی که کودک را همراه خود به پارک می ‌برند، خود در کناری بمانند و اجازه برقراری ارتباط با همسالان و بازی کردن با آنها را به کودک بدهند. کودکانی که در خانواده بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند یا این که دوره پیش دبستانی و مهد کودک نرفته‌اند، بیشتر از سایر کودکان به مادر وابسته می ‌شوند و با دور شدن از خانواده، وحشت و اضطراب در آنها پدید می ‌آید. جدا کردن اتاق کودک از همان ابتدای تولد، نقش موثری در کم کردن وابستگی کودک به مادر دارد و همین امر باعث می ‌شود کودک کمتر دچار ترس و بیقراری شود.

وقتی وابستگی دو طرفه می ‌شود

وابستگی نوجوان به والدین، سبب کاهش استقلال و اعتماد به نفس در او می ‌شود. این وابستگی به گونه‌ای است که ضمن وابستگی فرزند به خانواده، والدین نیز نسبت به فرزند وابسته می ‌شوند، بنابراین برای آنان نیز دشوار است که بر نگرانی ‌های خود غلبه کنند. در واقع این وابستگی ابتدا در کودک به وجود می‌آید یعنی والدین به"خاطر ناتوانی ‌های نوزاد سعی می ‌کنند " همه نیازهای او را برطرف کنند و حضور دائم آنها در کنار نوزاد سبب می ‌شود " به مرور زمان کودک خودش را کاملا به والدین وابسته ببیند. در حالی که بعد از گذراندن دوران نوزادی، ضروری است" والدین برخی از امور را به کودک واگذار کنند یا دست‌ کم فقط نظارت داشته باشند. هر چند این ضرورت را والدین احساس می ‌کنند، اما تغییر رفتار و اندیشه ‌ها، برای آنها دشوار است. علت نداشتن آمادگی لازم والدین بخصوص مادران برای واگذاری مسئولیت ‌ها به فرزندان، این است که از کودکی آنها را برای این دوران آماده نکرده‌ و کودکی وابسته تربیت کرده‌اند و به مرور زمان این وابستگی در نوجوانی بیشتر خودش را نشان می ‌دهد.

این در حالی است که روان ‌شناسان حوزه خانواده و مسائل تربیتی معتقدند پدر و مادر هوشمند باید فرزند خود را برای دنیای امروز آماده کنند، زیرا دغدغه مهم و اساسی آنها، باید استقلال و خودکفایی فرزندان در امور شخصی باشد. در واقع نوجوان کسی است که نه فقط از نظر جسم و سن از دوران کودکی خود گذر کرده، بلکه از نظر سلیقه، احساس، عقیده، رفتار و حالات نیز " از کودکی فاصله گرفته است. والدین باید به حوزه ‌های خصوصی فرزندان که شامل نوع درس خواندن، نوع ارتباط با دوستان و مسوولان مدرسه، خواب و بیداری، غذا خوردن، عبادت کردن، مرتب کردن وسائل شخصی و تصمیم‌ گیری است، احترام بگذارند. اما متاسفانه وابستگی زیاد کودکان به والدین به مرور زمان در والدین نیز نسبت به فرزندان وابستگی " و دردسر‌های بیشتری ایجاد می ‌کند.  پدر و مادر باید هوشیار باشند که مسوولیت حوزه ‌های خصوصی فرزندان را با اعتماد و احترام کامل به آنها واگذار کنند و در صورت خطا و اشتباه، مسوولیت جبران و پاسخگویی به عواقب مسوولیت ناپذیری را نیز به عهده خودشان بگذارند. والدین باید بدانند" دوره دشوار واگذاری مسئولیت شخصی به فرزند سپری خواهد شد و فرزندشان طعم شیرین استقلال را خواهد چشید.

استقلال به هر قیمتی؟ هرگز

برخی از والدین زمانی که تصمیم می ‌گیرند وابستگی کودکانشان را کم کنند، ممکن است دچار اشتباهاتی شوند که می ‌تواند نتایج بدی داشته باشد. به گفته روان‌شناسان، اشتباه والدین در رابطه با جدایی از کودک این است که در حالتی که کودک نمی ‌داند و از همه جا بی ‌خبر است، به طور مثال در هنگام خواب یا وقتی سرگرم بازی است، او را رها کرده و می ‌روند. این مساله موجب ایجاد یک ترس ناگهانی در کودک می‌شود و کودک ممکن است فکر کند " او را برای همیشه تنها گذاشته ‌اند. روان‌شناسان هشدار می ‌دهند احساس ناامنی ‌ای که در کودک ایجاد می ‌شود، براحتی قابل جبران نیست.

تنبیه

ترک کردن کودکان وقت خواب یا هنگام بازی، یک اشتباه بزرگ است، چرا که این کار باید با اطلاع کودک و همراه با توضیح والدین باشد. حتی در ابتدا وقتی کودک را ترک می‌ کنید، حتما تلاش کنید که در نقطه دید او باشید. در صورتی که والدین مجبورند کودک را نزد شخصی بگذارند، باید به کودک توضیح دهند که مجبور هستند او را برای مدت کوتاهی ترک کنند و بعد برمی‌ گردند. در این حالت ممکن است کودک دقیقا متوجه منظور آنها نشود و گریه کند، اما از این که ناگهانی متوجه نبود والدینش شود، بسیار مناسب ‌تر است. مدت زمان جدایی والدین و خصوصا مادر از کودک در ابتدا باید کوتاه باشد و سپس می ‌توان این زمان‌ ها را طولانی ‌تر کرد تا اضطراب جدایی کودک بتدریج از بین برود. مشکل اصلی در مورد جدایی کودک از والدین " زمانی است که کودک به سن دو سه سالگی رسیده است و حاضر نیست از مادر و پدر جدا شود، در این موارد والدین بهتر است کمی سنگدل باشند تا کودک برای زندگی آینده اعتماد به نفس پیدا کنند و بتواند وارد روابط اجتماعی شود. مادر کامل، لزوما مادر خوبی نیست و در مقابل این اصطلاح «مادر به اندازه کافی» وجود دارد و مادرانی که بیش از اندازه به کودک توجه می ‌کنند نمی‌ توان گفت مادر خوبی هستند، البته همه این مسائل به بعد از یک سالگی مربوط می ‌شود و تا قبل از یک سالی همه نیاز‌های کودک باید از سوی والدین برطرف شود.

مهد ‌کودک یا مهد استقلال

این روزها با وجود شاغل بودن والدین، رفتن کودکان به مهد کودک اجتناب ‌ناپذیر است. حتی در خانواده‌ هایی که مادر شاغل نیست نیز تمایل برای فرستادن کودک به مهد کودک وجود دارد. تقویت مهارت‌ های استدلالی و کمک به پرورش تفکر کودک یکی از بهترین راهکارها برای رشد کودکانی خلاق و برخوردار از بهداشت روانی و جسمانی است که در محیط‌ های آموزشی مانند مهد کودک‌ ها می ‌توان به وجود چنین فضایی امیدوار بود. در واقع والدین باید برای افزایش استقلال کودک، تعامل کودک با همسالان، آشنا شدن آنها با قوانین اجتماعی، ایجاد روابط اجتماعی، بازی‌ های گروهی و رشد توانایی ‌های فردی در مناسب ‌‌ترین زمان، فرزندان خود را به مهد کودک بفرستند. مهم‌ ترین تاثیر مهد کودک بر کودکان حضور در جمع

مهد کودک

همسالان و به دنبال آن جامعه ‌‌پذیری است. ناگفته نماند که در این خصوص استاندارد بودن و ارائه شیوه ‌های صحیح آموزشی از سوی مربی می ‌تواند در پرورش یا سرکوب خلاقیت کودکان بسیار موثر باشد. بر این اساس نخستین موردی که والدین در انتخاب مهد کودک باید به آن توجه کنند، تجربه و دانش مربیان است. نداشتن سابقه، تجربه و دانش کافی باعث لطمات جبران‌‌ ناپذیری به کودک می ‌شود. مربیانی که به دلیل علاقه نداشتن به کودک، مشغله و گرفتاری زیاد اقتصادی و اجتماعی تمایلی برای رسیدگی به نیازهای کودکان ندارند، به جای این که فضای مناسب برای رشد کودکان فراهم کنند، زمینه ‌های ناهنجاری را در کودک فراهم می ‌آورند و توانمندی ‌ها و قابلیت ‌های کودکان را محدود و حتی نابود می ‌کنند.  بنابراین اگر فرزندتان را به دلایلی نظیر تجربه استقلال، تعامل با همسالان و شکوفایی خلاقیت‌ ها به مهد کودک می‌ فرستید، حتما شرایط مهد کودک مورد نظر را بررسی کنید تا کودکتان واقعا در فضایی مستقل و خلاق قرار گیرد. مهد کودک استاندارد می ‌تواند برای فرزندتان تجربه مستقل بودن را از همان زمان کودکی مهیا کند. در واقع مهد کودک اولین تجربه دور از والدین بودن محسوب می ‌شود و حساسیت این تجربه به همان اندازه که می ‌تواند مثبت باشد، می ‌تواند تاثیر منفی نیز به دنبال داشته باشد، براین اساس والدین در انتخاب مهد کودک و مربی خوب باید حساسیت بیشتری به خرج دهند تا نتیجه همانی شود که اکثر روان‌ شناسان کودک به آن معتقدند.

 

منبع: روزنامه جام جم

تنظیم: گل محمدی

مرکز مشاوره