بزرگترین مبلُغ تاریخ
پیامبر اکرم(ص) بزرگترین مبلغ تاریخ بشریت است، شخصیت بزرگواری که با تحمل سختیها و مشقات فراوان عقبافتادهترین انسانها را از فلاکت هل و بدبختی نات داد و پیغام هانی خویش را از مکه به گوش همه رسانید.
چنین موفقیت بزرگی بدون برنامهریزی، تدبیر، و ویژگیهای خاص مبلغ آن به دست نمیآید، پس باید این بزرگترین الگوی مبلغان را شناخته و به قصد الگو برداری به حضرتش بنگریم.
قرآن کریم در آیات مختلفی به صفات و ویژگیهای پیامبر(ص) که در امر تبلیغ کارآمد هستند اشاره نموده است که ما به تعدادی از آنها میپردازیم:
دلسوزی به جای عناد و دشمنی
اگر مخالفین و گنهکاران در چشم یک مبلغ به عنوان کسانی باشند که جاهل یا بیمار بوده و نیاز به کمک دارند، دیگر نگاه به آنها به عنوان یک دشمن و از سر کینه و نفرت نخواهد بود، قرآن کریم پیامبر(ص) را اینگونه معرفی مینماید:
«لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْكُم» (1)
یقیناً پیامبرى از جنس خودتان به سویتان آمد كه به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدى به [هدایتِ] شما دارد.
و در جای دیگر میفرماید:
«لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ یَكُونُوا مُۆْمِنین» (2)
گویى مىخواهى خود را از شدّت اندوه هلاک کنی بخاطر اینكه آنها ایمان نمىآورند.
آری، پیامبر(ص) شخصیتی بود که به هنگامی که کفار و مشرکان بیشتر آزارش میدادند میفرمود: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِقَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُون» (3)
علم توأم با عمل و الگو بودن در رفتار
بسیار واضح است که عمل یک مبلغ به سخنانش بزرگترین مۆید وی به شمار میرود، همانطور که مطابق نبودن قول و عملش باعث بی اعتنای مردم به سخنانش خواهد شد؛ قرآن کریم از این صفت به شدت نهی مینماید:
« کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» (4)
نزد خدا به شدت موجب خشم است كه چیزى را بگویید كه خود عمل نمىكنید.
و در نقطه مقابل این ناهماهنگی قول و فعل، پیامبر(ص) را به عنوان الگوی رفتاری معرفی میفرماید:
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة» (5)
یقیناً براى شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوى نیكویى است.
حسن خلق و خوش اخلاقی
فطرت انسان ملائم با خوشرفتاری و حسن معاشرت است و تاریخ اثبات کرده است که دلهای پر از کینه و عناد نیز ناخواسته تسخیر انسان مهربان و خوشرو میشوند، همان دلهایی که از شدت قساوت دختران خود را زنده به گور میکردند روزی در مقابل رأفت این مرد الهی فروتن شده و به دور او گردآمدند و رمز این جذب را قرآن این گونه معرفی میکند:
«وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» (6)
آری کسی میتواند چنین جاذبه خارق العادهای داشته باشد که دارای خلق عظیم باشد:
«إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ» (7)
توقع نداشتن از مردم
اگر چه اشکالی ندارد که تبلیغ به عنوان یک منبع مالی برای طلاب دانسته شود اما نباید هدف تبلیغ قرار بگیرد و انسان در جایی که میداند به او محتاج هستند شرط مبلغ خاصی بگذارد، قرآن کریم در مورد حضرت نوح و حضرت هود بیان میفرماید که به مردم گفتند: ما از شما مزدی نمیخواهیم:
«لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ مالا» (8)
در مقابل آن (امر رسالت) از شما مالی طلب نمیکنم.
«لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً» (9)
در مقابل آن (امر رسالت) از شما مزدی نمیخواهم.
پیامبر اسلام(ص) هم اگر اجری طلب نمود:
«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» (10)
بگو: از شما در برابر آن (ابلاغ رسالتم) هیچ پاداشى جز مودّت نزدیكان (یعنى اهل بیتم) را نمىخواهم.
این اجر، اولا از جانب خداوند بود و ثانیا نفع آن به خود مردم بازمیگشت و کلید هدایت آنها بود.
تواضع و فروتنی
بدیهی است انسانها اگر بدانند کسی از سر برتری جویی و تکبر آنها را به امری ولو حق، فرا میخواند هرگز از وی تبعیت نخواهند کرد زیرا طبع انسانی نمیپذیرد وی را کوچک بشمارند.
قرآن کریم نیز به پیامبر(ص) میفرماید:
«واخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُۆْمِنینَ» (11)
وپر و بال [لطف و مهربانىِ] خود را براى مۆمنان فرو گیر.
از نکات دیگری که از این آیه برداشت میشود این است که احترام بیشتر به مومنین در امر تبلیغ موجب تشویق مومنان و ترغیب دیگران میشود.
عدم تسامح در دین
پیامبر اکرم(ص) علی رغم فروتنی و گذشت در امور شخصی، هرگز در امور دینی تسامحی برخورد نمیکردند، در سیره ایشان از موارد بروز این صفت حضرت بسیار دیده میشود، کسانی که شروطی برای ایمان آوردن میگذاشتن مثل نماز نخواندن، یا اجازه برای پرستیدن یک ساله بتها و... اما پیامبر(ص) با اینکه به زیاد شدن معیت مسلمانان نیاز مبرم داشتند این شروط را نمی پذیرفتند. (12)
امروز هم اسلام نیازمند مبلغانی دلسوز و مجاهد است که مانند مقتدای خود همه سختیها را به جان بخرند و اهداف اسلام را پیش ببرند؛
مقام معظم رهبری که امروز در جایگاه پیامبر(ص) در امر ولایت نشستهاند دائما از نیاز به چنین مبلغانی سخن گفتهاند:
«از كشورهاى مختلف مىآیند و از ما مبلّغ مىخواهند؛ اما نداریم! از داخل شهرهاى ایران مىآیند و از ما مبلّغ و امام جمعه مىخواهند؛ اما نداریم؛ خیلى عجیب است! ... مگر ما گفتیم به جنگلهای آمازون بروید و تبلیغ كنید؟!
آقایان نمىروند؛ مىگوییم چرا نمىروید، مىگویند مىخواهیم درس بخوانیم! برادران!... من واللَّه این را الهى نمىدانم! چند نفرتان بیایید از مرجعیت و از ریاست و از مدرّسى و از فضل و سوادِ در آن حد بگذرید؛ حوزه را طورى راه بیندازید كه بعداً هزار نفر مثل خودتان را بهوجود بیاورید. (13)
منابع:
1- توبه-128.
2- شعراء-3.
3- مجموعه ورام،مسعود بن عیسی ورام، ج1، ص99.
4- صف-3.
5- احزاب-21.
6- آل عمران-159.
7- قلم-4.
8- هود- 29.
9- هود-51.
10- شوری-23.
11- حجر-88.
12- سیره ابن هشام، ج1، ص424، به نقل از بحار الانوار، ج28،ص273.
13- در دیدار جمعی از فضلاى حوزهى علمیهى قم؛ 30/11/1370، دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنهای.
تهیه و تولید: مسلم زمانیان، گروه حوزه علمیه تبیان