باغ چهارهزار تومانی آیت الله بروجردی
خاطرات و دیدگاه های آیت الله محمدباقر سلطانی طباطبایی پیرامون حضرت آیتالله العظمی بروجردی -4
بخش قبلی را اینجا ببینید
بخش چهارم گفتگوی آیت الله سلطانی طباطبایی پیرامون تلاش و کوشش آیت الله بروجردی جهت وحدت شیعه و سنی و رفع نیاز طلاب تقدیم مخاطبان میشود:
- آیت الله بروجردی کوششهای فراوانی برای وحدت مسلمین انجام دادند، لطفاً در این باره توضیح بدهید.
ایشان کوشش میکرد که بین شیعه و سنی وحدت برقرار کند. این کوششها را بیسروصدا انجام میداد. هدایا و نامههایی توسط حاج شیخ محمد تقی قمی، برای شیخ شلتوت فرستاد تا منجر به فتوای صحت پیروی از مذهب شیعه برای اهل سنت شد.
از آن زمان که در بروجرد تشریف داشتند تا آخر عمر، همواره در عمل و گفتار اهتمام کامل برای مسأله وحدت داشتند و عملاً راه رسیدن به آن را نیز نشان دادند.
مدارس علمیه و فرهنگی بسیاری توسط ایشان، بویژه در مازندران ساخته شد. مساجد و حسینیههای زیادی تأسیس گشت. چاپ کتاب قدما را بر چاپ تألیفات خودشان مقدم میداشتند و آنها را احیا میکردند. مقداری از این کتابها چاپ شده و اکنون در دسترس اهل تحقیق است. اعزام مبلغان به نقاط مختلف داخل و خارج، تشکیل لجنههای تحقیق، کوشش در راه وحدت امت مسلمان و مراقبت شدید از حیثیت اسلام و مسلمین و روحانیت از خدمات آن بزرگوار است. واقعاً با تلاش علمی و عملی آن بزرگوار، حوزه علمی قم از جهت علمی و تشکیلاتی احیا شد و دهها عالم و مجتهد در دامن خود پروراند.
خلاصه، ایشان در راه خدمت به بندگان خدا و اسلام آماده بود. هر گونه خدمتی که از دستش برمیآمد انجام میداد. در یکی از سالها، نان در نانواییهای بروجرد مقداری گران شد و کمبود پیدا کرد. آیت الله بروجردی عدهای از متمکنین را جمع کرد و فرمود: وظیفه شما کمک به فقراست.
مقداری اقداماتی شد ولی چون کمکها کافی نبود، خود آن بزرگوار با این که چندان امکاناتی نداشت، احساس وظیفه کرد. باغ ارثی خود را در حدود چهار هزارتومان فروخت و نان و گندم برای فقرا خرید. بعد که فامیل مطلع شدند حضرت ایشان را ملامت کردند که این باغ بیش از این ارزش داشته است. چرا به این قیمت فروختید ؟ به خریدار مراجعه کردند که معامله را بر گرداند، ولی چون خریدار معامله شیرینی کرده بود پس نداد. به هر حال ایشان فرد خیر و خدومی بود و از این قبیل قضایا زیاد داشت.
- شنیدهایم که آیت الله بروجردی به طلاب زحمت کش توجه فراوانی داشتند و به طور کلی برای رفع نیاز طلاب بسیار کوشیدند. در این باره اگر امکان دارد توضیح بفرمایید.
روزی آیت الله بروجردی به من فرمودند که مایل هستم اسامی آن عده از طلاب کوشا و زحمتکش و دارای سلامت نفس را برای من تهیه کنید تا نیازهایشان را برآورده کنم.
عرض کردم : تا حدی میتوانم وضع تحصیلی افراد را روشن سازم اما جهت تقوایی و اخلاقی را چون با آنان معاشرت ندارم نمیتوانم تعیین کنم. بهتر است هیأتی را برای این کار تعیین کنید تا این اطلاعات را برای شما تهیه کند. ایشان قبول کردند و بنا شد این کار انجام بپذیرد.
به هر حال طلاب درسخوان را خیلی دوست میداشت و آنان را تشویق میکرد. اگر کمکی هم به آنان میکرد خیلی میکوشید که مخفی باشد.
یادم هست روزی نامهای از دو نفر طلاب مدرسه حجتیه به دست ایشان رسید که پس از مطالعه، سخت ناراحت شد و نامه را پیش حاج آقا حسین انداخت. معلوم شد که آن دو نفر نیازمند بودند و برای امرار معاش در مضیقه قرار داشتند. به حاج آقا حسین فرمود: "مگر به شما نگفتم به اوضاع طلاب رسیدگی کنید و نیاز آنان را برآورید؟ این چیست که نوشتهاند؟" خلاصه بسیار عتاب کردند و دستور دادند این هر دو نفر مستقیماً به خود من مراجعه کنند.
بخش بعدی را اینجا ببینید
منبع:
1. پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
2. مجله حوزه،شماره 43-44، مصاحبه با آیت الله سید محمد باقر سلطانی طباطبایی (ره)،ص 27.
تهیه و تنظیم: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان