تبیان، دستیار زندگی
فرانتز کلاین از جمله نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی در امریکا بود که تابلوهایی عظیم با خطوط قدرتمند سیاه شاخصه ی آثار وی است .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انتزاع کنشی فرانتز کلاین


فرانتز کلاین از جمله نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی در امریکا بود که تابلوهایی عظیم با خطوط قدرتمند سیاه شاخصه ی آثار وی است .

انتزاع کنشی فرانتز کلاین

انتزاع کنشی به مفهوم خلق بوم های بزرگ و حالت گرا بر مبنای رفتارهای غریزی ، در کارهای یکی از نقاشان مهم اکسپرسیونیست انتزاعی به نام فرانتز کلاین(1) تجلی یافت. آثار او معمولا با خطوط بسیار ضخیم سیاه به روی زمینه سفید شناخته می شوند. خطوطی که با طراحی های نسبتا ساده ، کیفیتی بسیار جسورانه و تاثربرانگیز را بر روی بوم های بزرگ پدید می آورند. به همین لحاظ آثار وی گاه به عنوان طرح های کوچکی که با قلم موهای بزرگ اجرا شده اند، ارزیابی می شود. نیروی شگفت انگیز خطوط قدرتمند سیاه، انرژی فوق العاده ای در تابلوهای کلاین جاری می سازد که گاه فراتر از ظرفیت بوم های " پولاک" و " دکونینگ" بوده و در مواردی حتی عمیق تر و درون گراتر از آنهاست.

"فرانتز کلاین" گرچه تابلوهایی انتزاعی به روش نقاشی کنشی و رفتارگرا خلق می کند، لیکن از طرح موضوع نیز در کارش ابایی ندارد. بسیاری از کارهای به ظاهر انتزاعی او را شکل گرا نیز می توان خواند، چرا که فرم های آبستره ، گاه به بازنمایی اشکال عینی نزدیک می شوند. کلاین تا 1946 به شیوه ی فیگوراتیو نقاشی می کرد ، اما در کمتر از یک سال در چرخشی غریب به سمت نقاشی آبستره سوق پیدا کرد. او خود تصدیق می کند که بسیاری از فرم ها در تابلوهایش به اشکال عینی شباهت دارند. و البته هیچ اشکالی هم در این مورد نمی بیند. سپس تصریح می کند که حتی یک خط ممتد ساده هم می تواند یک جاده یا پل را تداعی کند. اما وی مشخص نمی کند این شباهت ها تا چه حدی می توانند تصادفی و یا ارادی باشند. قدر مسلم این است که کلاین نیز مانند دکونینگ، در مرز بین شکل گرایی و انتزاع حرکت می کند و البته به مراتب کمتر از او درصدد بازنمایی شکل ها و تحلیل اندام هاست.

"فرانتز کلاین" گرچه تابلوهایی انتزاعی به روش نقاشی کنشی و رفتارگرا خلق می کند، لیکن از طرح موضوع نیز در کارش ابایی ندارد. بسیاری از کارهای به ظاهر انتزاعی او را شکل گرا نیز می توان خواند، چرا که فرم های آبستره ، گاه به بازنمایی اشکال عینی نزدیک می شوند.

تابلوی " در روئین" (2) {تصویر شماره یک} که در سال 1961م ، یعنی یک سال قبل از خودکشی هنرمند نقاشی شد، نمونه ی شاخصی از کیفیات دوگانه ی مورد اشاره است. این اثر در کلیت خود ترکیبی است انتزاعی ، لیکن در نگاهی دقیق تر ، به دروازه ای عظیم با دو در شباهت دارد که یکی از آن ها باز است و مستطیلی نیز در آستانه ی در دیده می شود. این دو ویژگی بر کیفت معمارانه ی دروازه تاکید کرده و جنبه ی شکلی آن را تقویت می کند. حتی عنوان اثر نیز، هم به خود و هم به جنس آن از فلز روی اشاره دارد . با وجود این، همچنان می توانیم بدون هیچ گونه تردیدی این اثر را یک طراحی سیاه و سفید انتزاعی که در مقیاس عظیم یادمانی بر بوم تصویر شده است، قلمداد کنیم.

در تابلوی دیگر کلاین، با عنوان " نقاشی شماره ی دو" (3) { تصویر شماره دو} نیز با تاخت و تاز خطوط سیاه بر زمینه ای سفید و عاری از هرگونه رنگی، تمامی توجهات به انژی خطوط مقتدر و تاثیرگذار در شالوده ای ظاهرا معمارانه معطوف شده است. نیروی عظیم خطوط ناشی از ضربه قلم موهای سریع و پرانرژی ، به وضوح حرکت هیجانی هنرمند به هنگام خلق اثر حکایت می کند. از این لحا1 فرانتز کلاین به اندازه ی پولاک و دکونینگ در کسوت یک نقاش کنشی ظاهر می شود، با این تفاوت که او بسیار شیفته ی قدرت فوق العاده ی خطوط ضخیم افقی و مورب بوده و لذا خود را از لکه ها و ضربه قلمهای غیر شکلی ، مشابه آثار دو نقاش همتای خود ، بی نیاز می داند.

انتزاع کنشی فرانتز کلاین

فرانتز کلاین دوست و همپای دکونینگ بود و گفته می شود که روش بزرگ نمایی تصویر با استفاده از دستگاه جدید اُپک را هم از او یاد گرفت. او نیز مانند دکونینگ، شخصیت و ظاهری جذاب داشت و همان منش کولی وار و کردار بوهیمی را پیشه کرد. وی پیش از آنکه قدرت فوق العاده اش را در نقاشی انتزاعی و ثبت کنش های غریزی بر روی بوم های خیلی بزرگ به نمایش بگذارد، با کشیدن کاریکاتور در خیابان ها و فروش آن ها به مردم عادی ، دوران جوانی خود را سپری کرده بود.

بعدها در اواخر دهه ی 1940م همراه با دکونینگ، با خرید گالن های رنگ سیاه و سفید ارزان تجاری، بوم هایی بزرگ می ساخت. از سال 1956، بار دیگر رنگ در کارهایش ظاهر می شود، اما کیفیت طراحی گونه ی مبتنی بر خطوط ضخیم و پر انرژی ، کماکان به عنوان مشخصه ی کارش پابرجا می ماند.

پس از خودکشی کلاین در سال 1962، بیشتر مشخص شد که انرژی های طوفانی در بوم های بزرگ وی تا حد زیادی از بحران روحی او نشات گرفته بودند. این دریافت باعث شد منتقدین بیش از پیش او را به عنوان نقاشی حالت گرا بشناسند و بر رفتار و انگیزش های درون گرای او به هنگام کار به روی بوم وقوف یابند. فرانتز کلاین به خوبی نشان داد که نقاشی می تواند در نهایت سادگی، بسیار پیچیده ، عمیق و تاثیرگذار باشد.

پی نوشت:

1- Franz Kline (1910- 1962)

2- Zinc Door (1961)

3- Painting Number 2 (1954)

 سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

اوج و افول مدرنیسم/ دکتر علیرضا سمیع آذر/ انتشارات نشر نظر

Edwin Denby. “ The 1930s: Painting in New York”‌ Quoted in Dore A Shton, London,1957

Harold Rosenberg, “ The American Action Painters”‌ , Art News, December 1952

Davhd Hopkins,”‌ After Modern Art”‌, Oxford University Press, 2000