تبیان، دستیار زندگی
معامله با خدا یعنی کاری را برای خدا انجام دهیم ودر مقابل توقع داشته باشیم که خدای متعال هم به ما در مقابل آن چیزی بدهد یا حاجتی را روا نماید و مانند آن. از نظر اخلاقی به طور کلی معامله با خدا اشکال ندارد، ولی درست نیست...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خدا اینگونه معامله می کند!


معامله با خدا یعنی کاری را برای خدا انجام دهیم و در مقابل توقع داشته باشیم که خدای متعال هم به ما در مقابل آن چیزی بدهد یا حاجتی را روا نماید و مانند آن. از نظر اخلاقی به طور کلی معامله با خدا اشکال ندارد، ولی درست نیست...
رحمت های الهی

انسان در حوزه واجبات وظیفه دینی یا مثلا ترک گناه خود را مشروط به این کند که مثلا خداوند فلان حاجت مادی شما را برآورد، زیرا در هر صورت انجام واجبات وظیفه است و گناه کردن حرام است و توبه کردن در هر شرایطی واجب شرعی است و نمی شود گفت من وظیفه واجب خود را بشرطی انجام می دهم که تو هم فلان کار را برای من انجام دهی. اگر خداوند هیچ حاجتی را هم روا نکند ما باید از گناه خود توبه کنیم چون در غیر این صورت گرفتار عوارض و عقوبت آن خواهیم شد. در حوزه مستحبات هم معامله با خدا اشکالی ندارد ولی مرتبه نازلی از عبادت است که توضیح آن خواهد آمد.

در آیات و روایات اسلامی نمونه های فراوانی از معامله با خدا ذکر شده است. به طور نمونه امام صادق علیه السلام : هرکس گرفتاری مومنی را که در سختی افتاده رفع کند ، خدا حوائج دنیا و آخرتش را آسان کند. (اصول کافی ، ج 3)

یک حکایت

آورده اند که مردی پارسا، از نیک مردان روزگار ، روزی تنها پول موجود در خانه را برداشت و به بازار شد تا خوراک بخرد. و مرد را دید با هم گلاویز شده اند و مشغول دعوا و جدال و خصومت هستند. به آنها گفت: جدال و دعوای شما برای چیست؟ گفتند: بخاطر مقداری پول! مرد پارسا پول خود را که اتفاقا به اندازه مقدار مورد نزاع بود به ایشان بخشید و بین آنها آشتی برقرار کرد. سپس به خانه شد و قصه را برای همسرش تعریف کرد.

در قرآن بیان شده بهترین معیار برای این که تشخیص دهید چه چیزی بد و چه چیزی خوب و خیر است که می توان آن را انفاق کرد این است که به خودتان مراجعه کنید و آن چه را برای خود نمی پسندید برای خدا و دیگران هم نپسندید و آن چه را خود می پسندید و خیر و خوب می دانید همان را برای خدا و دیگران بخواهید

همسر گفت: خوب کردی ، درست کردی ، صواب کردی ...! سپس در همه خانه گشت تا چیزی برای فروش پیدا کند. ریسمانی در خانه بود آنـرا به مــــــرد داد تا آن را بفروشد و غذایی تهیه کند. آن مرد ریسمان را به بازار برد اما هیچ کس آنرا نخرید. هنگام برگشت به خانه مردی را دید که مـــاهی می فروشد و کسی ماهی او را نمیخرد گفت: ای دوست! ماهی تو را کسی نمی خرد و ریسمـــان من را هم !‏ چطور می بینی که با یکدیگر معامله ای انجام دهیم؟ مرد ماهی فروش قبول کرد. ریسمان به مرد داد و ماهی را گرفت و بسمت خانه روان شد. چون شکم ماهی را شکافتند مروارید بزرگ و پر بهائی از آن بیرون آمد ! مروارید را به بازار بردند و آنرا به صدها هزار درهم فروختند! ... و از برکت آن مال زندگی توام با خداپرستی و فروتنی و نیکوکاری می گذراندند ...  روزی سائلی بر در خانه ی آنها آمد و گفت: مردی درمانده و فقیرم، همسر و فرزندانی نزار و پریشـان دارم با من مدارا و مهربانی کنید. زن به مردش نگریست و گفت : به خدا قسم همین حال را ما داشتیم تا خداوند به ما نعمت داد و آســـانی و آسایش بخشید. شکر آن است که این نعمت موجود را با این فقیر تقسیم کنیم . پس آن را دو بخش کردند و یکی را به فقیر دادند . فقیر مال را گرفت و کمی دور شد . ســـپس برگشت و گفت: من فقیر نیستم ! من فرستاده ی خدا هستم به سمت شما ! خداوند شما را آزمایش کـــــرد. در وفـور نعمت شکر کردید و در پریشانی صبر نمودید. پس در دنیا شما را بی نیاز کرد و در آخــــرت آن ببینید که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر کسی هم نگذشته باشد ... ! (کشف الاسرار – میبدی)

یکی دیگر از موارد معامله با خداوند، قرض الحسنه است. قرآن کریم می فرماید: کیست که خدا را قرض الحسنه دهد تا برای او دو چندانش کند و او را پاداشی نیکو باشد.» (حدید /11)

قرض الحسنه

در هر صورت معامله با خدا از اقسام نازل عبادت است. زیرا عبادت برای خودش مراتبی دارد چون در ایمان مراتب هست . اصل مراتب دلالت بر تفاوت هاست. در قرآن افراد متناسب با اعمال و نیات خودشان دارای رتبه هستند و بر همین اساس در درجات مختلفی از بهشت یا جهنم جای می گیرند که موید همین رتبه هست. حتی در تقسیم بندی نفوس انسانی شاهد هستیم که رعایت مرتبه شده است.

حضرت علی در حدیثی این درجات در عبادت را متذکر شده که با استناد به فرمایش ایشان مطرح میکنم:

«ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار،و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید،و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار» ؛ (نهج البلاغه،کلمات قصار،حکمت‏229 ) ؛ حداقل مرتبه برای عبادت آنست که برای بنده یک رفع تکلیفی شده باشد آنهم از بابت اینکه گناهی بخاطر ترک واجب مرتکب نشود.

ویژگی تجارت با خدا

انفاق در راه خدا به تعبیر قرآن از اموری است که تجارت با خدا شمرده می شود و فروشنده نه تنها از عذاب دوزخ رهایی می یابد بلکه این فرصت برای او فراهم می شود که ازچشم پوشی و مغفرت و رحمت خداوند بهره مند گردد و بهشت رضوان را در آخرت از آن خود کند.

خداوند در آیه 10تا 12سوره صف می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید آیا شما را به تجارتی رهنمون شوم تاشما را از عذاب دردناک رهایی بخشد؟ ایمان به من می آورید و در راه او به اموالتان مجاهدت می کنید… تا خداوند از گناهان شما درگذرد و شما را به بهشت هایی درآورد که از زیر درختان آن رودها روان است.

در آیه 29سوره فاطر از انفاق مال در راه خدا به عنوان تجارتی کسادناپذیر یاد می کند که هرگز زیانی در آن راه نمی یابد و بازار آن کساد نمی شود.

انفاق در راه خدا به تعبیر قرآن از اموری است که تجارت با خدا شمرده می شود و فروشنده نه تنها از عذاب دوزخ رهایی می یابد بلکه این فرصت برای او فراهم می شود که ازچشم پوشی و مغفرت و رحمت خداوند بهره مند گردد و بهشت رضوان را در آخرت از آن خود کند

انواع انفاق

انفاق گاه مادی است مانند ساختن راه ها، بیمارستان ها، مدارس، پل ها، مساجد، خوابگاه های دانشجویی و صدها کار که سود و بهره اش را همگان می برند؛ و گاه معنوی که شامل آموزش دانش و تربیت و تعلیم و مانند آن می شود. (تفسیر قرطبی ج 1 ص 126 و مجمع البیان طبرسی ج 1 ص 122 و تفسیر نمونه ج 1 ص 74)

اگر انسان با خداوند معامله و تجارت می کند باید رعایت خریدار را بکند و چیز بد به او نفروشد. از این روست که خداوند به مومنان سفارش می کند که از بهترین چیزهایی که خداوند روزیشان کرده است انفاق کنند و چیز بد به خداوند نفروشند. (بقره آیه 215)

در قرآن بیان شده بهترین معیار برای این که تشخیص دهید چه چیزی بد و چه چیزی خوب و خیر است که می توان آن را انفاق کرد این است که به خودتان مراجعه کنید و آن چه را برای خود نمی پسندید برای خدا و دیگران هم نپسندید و آن چه را خود می پسندید و خیر و خوب می دانید همان را برای خدا و دیگران بخواهید. بنابراین بهترین معیار، خود انسان است که اگر چیزی را محبوب دانست از همان محبوبش انفاق کند: تنفقوا مما تحبون (آل عمران آیه 92)

در انفاق نه باید از نظر حجمی کم گذاشت و نه از نظر کیفیت و مطلوبیت کوتاهی کرد، با این همه نباید از آن سوی افراط غلتید و به دام اسراف و هلاکت افتاد؛ بنابراین انسان نباید در انفاق آن اندازه زیاد روی کند که خود را در رنج و هلاکت اندازد. (بقره آیه 195) و یا تنگدستی اندازد آن گاه خود را سرزنش کند و یا دیگران وی را بر این رفتار و عمل نکوهش نمایند: ولا تجعل یدک معلوله الی عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسور (اسراء آیه 29)

فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع: سایت پرسمان

سایت معارف قرآن

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.