تبیان، دستیار زندگی
صهیونیسمZionism جنبش قوم یهودی برای به وجود آوردن جامعه و كشور خود مختار یهودی در فلسطین می باشد. نام این جنبش از كوه "صهیون" (آرامگاه داود نبی) گرفته شده كه در بیت المقدس قرار دارد و نام آن رفته رفته، در روزگار ب...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سالروز اشغال فلسطین

صهیونیسمZionism جنبش قوم یهودی برای به وجود آوردن جامعه و كشور خود مختار یهودی در فلسطین می باشد. نام این جنبش از كوه "صهیون" (آرامگاه داود نبی) گرفته شده كه در بیت المقدس قرار دارد و نام آن رفته رفته، در روزگار باستان، نماد سرزمین فلسطین شده است. یهودیان كه پس از ویرانی اورشلیم در سال 70 میلادی به دست رومیان، در سراسر جهان پراكنده شدند، با وجود پراكندگی، وحدت دینی و فرهنگی خود را نگاه داشتند و در ملت های دیگر حل نشدند. اما در طول تاریخ، به ویژه در كشورهای مسیحی، به عنوان یك اقلیت دینی و گاه نژادی شكنجه و آزار دیدند و به همین دلیل، در طول قرن های دراز همواره آرزو و وعده بازیافت " ارضی موعود" ، چنان كه موسی (ع) آنان را بدان رهبری كرده بود، در خیالشان زنده بود. صهیونیسم جدید صورت دنیوی و ملت پرستانه ای از یهودیت اصلی است . صهیونیسم جدید پس از پیدایش موج تازه یهودی ستیزی (آنتی سمیتیسم)Anti- semitsm در روسیه تزاری و لهستان و دیگر كشورهای اروپایی و زیر نفوذ موجه جنبش های ناسیونالیست اروپایی در اواخر قرن نوزدهم پدید آمد. هدف آن تشكیل كشور یهودی در سرزمین فلسطین بود. انقلاب فرانسه وضع یهودیان را در اروپای غربی بهبود بخشیده بود اما در اروپای شرقی تغییری حاصل نشده و بیشتر یهودیان اروپای شرقی در روسیه و یا در لهستان وضع دشواری داشتند. در سال 1897 با تشكیل "نخستین كنگره جهانی صهیونیست" در شهر بال (بازل) سوییس، صهیونیسم به صورت نهضت سیاسی سرتاسری در اروپا در آمد و تئودور هرتسل (1860 - 1904)Theodor Herzel سردبیر یكی از روزنامه های معتبر وین رهبری نهضت را در دست گرفت . هرتسل در جزوه ای كه در سال 1896 تحت عنوان "در یودن اشتات" (كشور یهودیان ) منتشر ساخته بود، خواستار تشكیل كشوری یهودی در فلسطین شد.

در آغاز در فلسطین كه كشوری عرب نشین تحت حاكمیت امپراتوری عثمانی (تركیه) بود، مهاجران صهیونیست، در زمین های خریداری شده سكونت گاه های كشاورزی ، ایجاد كردند. از همان ابتدا برای رهبران نهضت صهیونیسم واضح بود كه تصرف زمین برای تحقق رویاهایشان امری ضروری است.

دیری نگذشت كه اعراب پی بردند هدف واقعی مهاجران تشكیل كشوری یهودی است؛ لذا شروع به مقابله كردند.

در سال 1901 سازمان جهانی صهیونیست شركتی به نام "كرن كایمت" (صندوق ملی یهود) تشكیل داد تا برای سكنا گزینان یهودی زمین بخرد. بر اساس منشور این سازمان، صندوق می بایست در فلسطین، سوریه ودیگر مناطق عثمانی (تركیه) واقع در آسیا ، زمین خریداری كند و آن را به عنوان دارایی انتقال ناپذیر مردم یهود حفظ كند.

عقیده هرتسل این بود كه تصرف زمین و اخراج اعراب جنبه های تكمیلی نهضت صهیونیسم هستند. او عقیده داشت كه اخراج اعراب از فلسطین لازم و ضروری است .

كشور بریتانیا علاقه خود را به این امر نشان داد و در سال 1839 "لرد پالمرستون" وزیر خارجه وقت انگلستان، یك كنسولگری در بیت المقدس (اورشلیم) باز كرده و به اعضای كنسولگری دستور داد بود تا از یهودیان حمایت كنند. كنسول انگلستان دستورهای پالمرستون را برای كمك به یهودیان به مرحله اجرا درآورد.

وقتی كه در سال 1840 موج خشونت های ضد یهودی در دمشق بالا گرفت، انگلستان حمایت از یهودیان را در فلسطین تشدید كرد. پس از مرگ هرتسل در سال 1904 "خائیم وایزمن"ChaimWeismann (1874 – 1925) رهبری این حركت را به عهده گرفت. وایزمن كه شیمی دان بود در طول جنگ جهانی اول برای دولت انگلستان تحقیقات نظامی می كرد و"  لرد بالفور"Balfour وزیرخارجه وقت انگلیس ، وی را در نیروی دریایی سلطنتی انگلستان به استخدام درآورده بود.

وایزمن نیز مانند هرتسل عقیده داشت كه حمایت از صهیونیسم به نفع بریتانیا تمام می شود. زمانی كه انگلستان در جریان جنگ جهانی اول بخشی از سرزمین های متعلق به امپراتوری عثمانی را به چنگ آورد، وایزمن نیز به تلاش هایش افزوده در سال 1917 لرد بالفور را متقاعد ساخت كه لایحه ای اصولی برای دفاع از صهیونیسم به كابینه ارائه دهد. به درخواست بالفور، وایزمن و "لرد روچیلد" كه سرپرستی فدراسیون صهیونیست را در انگلستان به عهده داشت، پیش نویس لایحه را تهیه كردند. بالفور كابینه را متقاعد كرد كه این لایحه را تصویب كند. سپس همان لایحه را طی نامه ای برای روچیلد فرستاد. در این نامه آمده بود: «انگلستان نسبت به استقرار وطن ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد.»

علاوه بر این مسائل ، جنگ جهانی اهمیت نفت را نشان داده بود و انگلیس قصد داشت كه در غرب یك لوله نفتی از حوزه های نفتی عربی حیفا بكشد.

"سرمارك سایكس" ، كارشناس انگلیسی امور فلسطین، صهیونیسم را ابزار توسعه نفوذ انگلستان در خاورمیانه می دانست . در سال 1916 سایكس موفق شد، قرار داد سری سایكس - پیكو را در مورد تقسیم امپراتوری عثمانی پس از پایان جنگ، منعقد كند. این قرار داد به انگلستان حق می داد كه بندری در حیفا بسازد و خواستار تسلط مشترك انگلستان و فرانسه بر فلسطین بود، دولت انگلیس از رقابت فرانسه واهمه داشت و تصور می كرد كه حضور یهودیان تحت الحمایه انگلستان در فلسطین به لندن كمك خواهد كرد تا تسلط بیشتری بر آن سرزمین داشته باشد. دولت هم چنین فكر می كرد كه اسكان یهودیان در فلسطین، پایگاه محكمی برای انگلستان خواهد بود كه بتواند توازن را در برابر تسلط فرانسه بر سوریه و لبنان حفظ كند.

در آن روزها ، فلسطین كشوری بود با حدود 58000 نفر عرب و 30 تا 60 هزار یهودی كه همه آن ها صهیونیست نبودند.

در 22 ژوئیه 1922 جامعه ملل، بنا به درخواست انگلستان به آن كشور در اداره ی فلسطین حكم قیمومیت داد. این حكم حاوی بیانات اعلامیه " بالفور"  بود و دقیقا به همان ترتیب توسط هیات وزیران انگلستان در سال 1917 تصویب شد.

در انگلستان اعتراضاتی علیه صدور این بر پا شد ، مبنی بر این كه شناسایی اعلامیه بالفور، حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین را از بین خواهد برد.

با اتكا به اعلامیه بالفور، صندوق ملی یهود میزان خرید املاك را افزایش داد. در سال 1920، سازمان جهانی صهیونیست، صندوق بنیاد فلسطین را تاسیس كرد تا بودجه اسكان یهودیان در سرزمین های خریداری شده را تأمین كند.

سكنا گزینان صهیونیست، نیرویی به نام "هاگانا" (نیروی دفاع از خود) تشكیل دادند تا مأمور حفاظت از زمین هایشان باشد. اعراب فلسطین خود را اتباع امپراتوری انگلستان می دانستند و از این كه تابع حركت تحت الحمایه این امپراتوری (نهضت صهیونیستی) بشوند ، واهمه داشتند. اعراب فلسطین، اعلامیه بالفور را یك تخلف فاحش در اصل تعیین سرنوشت كه توسط متفقین اعلام شده بود  می دانستند. در اوایل دهه ی 1930 زمانی كه احساسات ضد یهود در آلمان رشد می كرد دولت انگلستان سطح مهاجرت یهودیان را افزایش داد و در نتیجه تعداد یهودیان در فلسطین بین سال های 1931 تا 1935 دو برابر شد. این اقدام باعث شد كه جمعیت یهودیان در فلسطین بین 30 تا 40 درصد افزایش یابد. با توجه به این افزایش جمعیت، انگلستان اجازه داد كه املاك جدید و زیادتری خریداری شود.

آژانس یهود در فلسطین تحت قیمومیت انگلیس، به كشوری در درون كشور دیگر تبدیل شد وعلاوه بر مالكیت اراضی متعدد در مقیاس وسیع، بودجه كشاورزی را نیز تامین كرد و دارای تاسیسات جاری و صنعتی شد.

واهمه اعراب نسبت به این احتمال كه آژانس یهود در پی ایجاد یك دولت  است، در سال 1936 منجر به شورش علیه انگلستان شد.

اعراب امیدوار بودند تا از طریق نهضتی كه بیشتر به روستائیان متكی بود، بر انگلستان فشار وارد آوردند تا مسأله مهاجرت یهودیان و خریداری اراضی را متوقف كند. از طرف دیگر در شهرهای عرب، كمیته هایی برای سازماندهی اعتصاب صنفی تشكیل شد و اعتراض هایی به اعمال انگلیس و اجازه خرید املاك جدید صورت گرفت و اقداماتی نیز برای عدم پرداخت مالیات ها به عمل آمد.

گروه های عرب به مناطق مسكونی صهیونیست ها حمله بردند كه در نتیجه ، تعدادی از غیر نظامیان كشته شدند. "هاگانا" كه در آن زمان وابسته به آژانس یهود بود. در تلافی به روستاهای عرب حمله كرد كه منجر به مرگ تعدادی از غیر نظامیان و تخریب خانه های اعراب شد.

در سال 1937، گروه نظامی جدیدی به نام (سازمان نظامی ملی) تشكیل شد كه هدف آن استفاده از نیروی علنی بیشتر علیه اعراب بود. به عنوان نمونه، این سازمان در بازارهای عرب بمب گذاری می كرد.

زمانی كه انگلستان خواستار ارائه راه حلی در مورد وضعیت فلسطین از سازمان ملل شد، پنج كشور عرب از مجمع عمومی سازمان ملل خواستند تا مساله فلسطین رادرچار چوب خاتمه قیمومیت بر فلسطین و اعلام استقلال آن در نظر گیرد. آن ها نگران بودند كه در خواست نامحدود انگلستان برای ارائه راه حل در مورد حاكمیت آینده فلسطین، مجمع عمومی را ترغیب كند كه مسأله پناهندگان یهودی در اروپا را به وضعیت فلسطین ارتباط دهد.

در 14 مه 1948 انگلستان از اقتدار خود در فلسطین چشم پوشید و هم زمان با خروج كمیسر عالی انگلیس از فلسطین، یهودیان این كشور به فرماندهی "دیوید بن گورین" رسما موجودیت حكومت خود را به ناماسراییل اعلام كردند. چند ساعت پس از این اقدام، امریكا و شوروی به ترتیب این رژیم را به رسمیت شناختند، و آژانس یهود صدور با اعلام تأسیس كشور اسراییل از قطعنامه 181 سازمان ملل به عنوان سند شناسایی حق مردم یهود در استقرار كشور مستقل خود، از سوی  این سازمان نام برد. این اعلامیه مرز مشخصی را برای اسراییل در نظر نگرفته بود، اما آژانس یهود در پیامی به ترومن رییس جمهور وقت امریكا در ترغیب وی به شناسایی رسمی اسراییل اظهار داشت كه اعلام ایجاد كشور اسراییل در چارچوب مرزهایی قراردارد كه از سوی مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه 29 نوامبر 1947 تایید شده است .

علاوه بر قطعنامه 181، آژانس یهود درادعای خود نسبت به فلسطین به حق تعیین سرنوشت و مالكیت باستانی این سرزمین اشاره و یهودیان جدید را جانشین عبریان باستانی قلمداد می كرد.

به دنبال این مساله غروب همان روز، چهار كشور عربی ِ مصر، سوریه، اردن، و لبنان به دولت نوظهور اسراییل اعلان جنگ دادند و این اولین جنگ خونین اعراب و اسراییل بود.

در اعلامیه تشكیل اسراییل، فلسطینی ها كه مالك 97درصد از اراضی این كشور بودند با قید عبارت "جوامع موجود غیر یهود" نادیده گرفته شدند. این اعلامیه باعث سرازیر شدن غیر قانونی یهودیان سراسر جهان به فلسطین شد و این امر مورد حمایت "ویلسون" رییس جمهور وقت امریكا قرار گرفت.

از سوی دیگر نفرت شدید افكار عمومی جهان از مسایل خونین فلسطین رژیم تازه متولد شده صهیونیست ها را در انزوا قرار داد، و این رژیم را به سوی امریكا كه از اواخر دهه 1940 جایگزین استعمار پیر بریتانیا شده بود نزدیك كرد.

صهیونیست های مقیم امریكا نیز فعالیت های خود را تشدید و بر ضرورت تشكیل دولت یهود تاكید كردند. با افزایش آزار و اذیت فلسطینیان  ، خشم مردم جهان علیه صهیونیست ها بیشتر شد و در این رابطه اغلب ، اعتراض های خود رابه سازمان ملل منعكس كردند. پیش از این یعنی در 29 نوامبر 1947 امریكا و شوروی طی یكی از نادرترین توافقات خود طرح تجزیه خاك فلسطین را به دو بخش یهودی و عربی پیاده كرده و از سازمان ملل خواستند كه این طرح  را به تصویب برساند؛ بدین معنی كه قیمومیت انگلیس در مورد فلسطین تا اول اوت 1948 به پایان رسیده و این كشور به دو بخش یهودی و عربی تقسیم و بیت المقدس نیز منطقه     بین المللی اعلام شود.

تصویب طرح تجزیه خاك فلسطین در همان تاریخ خشم و نفرت جهان اسلام را بیش از پیش برانگیخت و تظاهرات خونینی علیه امریكا و شوروی ، به ویژه علیه صهیونیست ها در بیت المقدس ، یافا، حیفا و چند شهر دیگر فلسطین و كشورهای اسلامی دیگر برپا شد.

در 8 دسامبر 1947 ، جامعه عرب طی نشستی ، ضمن اعتراض به اقدام خائنانه سازمان ملل، تصمیماتی برای رویارویی با صهیونیست ها اتخاذ كرد. در سال 1948 جنگنده های مصری ابتدا تل آویو پایتخت اسراییل را بمباران كردند و نیروهای زرهی لبنان از شمال، سوریه و اردن از شرق و مصر از غرب به سوی فلسطین به راه افتادند.

در روزهای نخست ، نیروهای اردن موفق به اشغال بخش عمده ای از بیت المقدس شدند شورای امنیت كه ادامه جنگ را به ضرر صهیونیست ها می دید در 2 ژوئن سال 1948 در حالی كه 19 روز از جنگ می گذشت خواستار آتش بس شد. صهیونیست ها بعد از این آتش بس با حمایت امریكا و چكسلواكی شروع به تجهیز قوای نظامی خود كردند، و در سپتامبر همان سال یعنی سه ماه بعد، آتش بس را نقض كردند و در داخل فلسطین، هاگانا - نیروی تهاجمی و تدافعی یهود- منطقهعكا،  جایی كه هزاران عرب از حیفا و نقاط دیگر به آن جا پناهنده شده بودند را به گلوله بست و به دنبال آن تیپ هفتم هاگانا شهرناصره را با درگیری به تصرف خود در آورد و حملات خود را در خارج به سوی مواضع مصر آغاز كرد.

اعراب در جنگ دوم به علت فقدان فرماندهی واحد و عدم هماهنگی های لازم نتوانستند به طور مطلوب پایداری كنند و در نتیجه جنگ اعراب و اسراییل در شرایطی كه 6 هزار كلیومتر مربع از اراضی به اشغال صهیونیست ها در آمده بود با میانجیگری سازمان ملل به پایان رسید.

در بهار سال 1949، اسراییل موافقتنامه های جداگانه متاركه جنگ را نه قرار دادهای صلح- با مصر، لبنان، ماوراء اردن و سوریه منعقد كرد. اما این موافقت نامه ها پایدار نماند وحمله های اسراییل هر چند وقت یك بار به قسمتی از این كشورها همچنان ادامه داشت . در همان سال دولت اشغالگر حدود 400 شهر و روستای عرب نشین فلسطین را تخریب و به جای آن جنگل مصنوعی ایجاد كرد.

به این ترتیب در این جنگ نزدیك به یك میلیون فلسطینی آواره و به كشورهای عربی منطقه پناهنده شدند ، هزاران نفر از سربازان طرفین كشته و زخمی شدند و صهیونیست ها توانستند بر 78درصد كل خاك فلسطین مسلط شوند. از سوی دیگر مهاجرت یهودیان به فلسطین اشغالی افزایش یافت و در سال 1951 به اوج خود رسید.

بر اثر جنگ ،  ترور و كشتار فلسطینی ها و فرار آنان از سرزمین آبا و اجدادی مساله آوارگان فلسطین به وجود آمد و این مساله هم چنان زمینه جنگ های بعدی یعنی 1956 ، 1967 و 1973 اعراب و اسراییل را فراهم آورد.

آوارگان فلسطینی با به وجود آوردن «سازمان آزادی بخش فلسطین »

(PLO)OrganizationPalestine Liberation

و چندین سازمان چریكی و دسته های مخفی و شبه نظامی از 1967 ، جنگی سخت و          بی امان را با اسراییل، چه در داخل خاك آن و چه در سرزمین های اشغالی و در سراسر جهان آغاز كردند و علیه صهیونیسم در جبهه های سیاسی و نظامی به نبرد پرداختند. از این رو، صهیونیسم كه در میان هواداران غربی یهودیان ، جنبشی برای یافتن میهنی برای یهود شمرده می شود، از نظر اعراب و ملت های مسلمان و بخش عمده جهان (سایر ملل) مترادف با تجاوزگری ، امپریالیسم و غصب سرزمینی متعلق به ملتی دیگر است ؛ اسراییل (رژیم اشغالگر قدس شریف) متحد نیرومندی برای غرب و امپریالیسم آن در منطقه خاورمیانه به شمار می آید.

گروه های تندرو و متعصب یهودیان صهیونیست، خواهان به وجود آوردن یك كشور یهودی از راه  قهر و سلطه نظامی هستند كه به اصطلاح "از نیل تا فرات" ادامه داشته باشد. از سوی دیگر در سال های اخیر در جریان مذاكرات به ا صطلاح صلح در عین حال كه فلسطینیان به ظاهر موفقیت هایی در زمینه خودمختاری كسب كرده اند ، از سوی دیگر تلاش غرب به ویژه امریكا به گونه ای است كه ملت فلسطین را به سوی سازشی ذلت بار و هم زیستی با دشمن سوق داده و می دهد.