اجلاس ولایتعهدی!
آنچه تحت عنوان ولایتعهدی طرحریزی شده بود لازم مینمود تا در اجلاسی ویژه به طور رسمی مطرح شود و ضمن آگاه شدن عموم طبقات از این اقدام سیاسی، مراسم بیعت انجام گیرد. فضل بن سهل كه مردی سیاستمدار و با نفوذ در دستگاه مأمون بود، از سوی خلیفه مأموریت یافت تا جشن خاصی را بدین منظور تدارك بیند.
روزی خاص برای این مهم اعلام گردید و از رجال سیاسی، شخصیتهای علمی، فرماندهان نظامی، شاعران و... دعوت شد تا در آن محفل حضور یابند.
در ارشاد مفید آمده است:
ابوالفرج اصفهانی درباره اجلاس یاد شده مینویسد: «فضل در مرحله نخست برای خواص و شخصیتها، جلسهای ویژه تشكیل داد و مراسم رسمی بیعت را به هفتهای دیگر موكول ساخت.»
روز موعود فرا رسید. مجلسی باشكوه ترتیب یافت كه در آن، جایگاه ویژهای برای مأمون و حضرت رضا(ع) تعیین شده بود. دعوت شدگان با لباسهای سبز رنگ و پرچمهای در دست با نظم و ترتیبی خاص به تالار تشریفات وارد شدند.
ریاست این اجلاس برعهده یكی از وزیران مأمون به نام «ثابت بن یحیی بن یسار رازی» معروف به «ابوعباد» بود. او كه مردی خشن و جسور بود، پس از ادای احترام به خلیفه و بیان اوصافی چند از امام(ع) انگیزه همایش را تشریح كرد و از مردم خواست تا با رعایت مراتب با امام(ع) به عنوان ولایتعهدی بیعت نمایند.
در مراسم بیعت ترتیبی داده شده بود تا حاضران علاوه بر بیعت با مقام ولایتعهدی، با شخص خلیفه، به عنوان خلافت و با وزیر به عنوان وزارت نیز بیعت كنند!
ریان بن شبیب نقل كرده است: «در اجتماع آن روز، قصد خلیفه آن بود تا مردم با شخص وی به عنوان امیرالمۆمنین و با حضرت رضا(ع) به عنوان جانشین پس از او و با فضل بن سهل به عنوان وزیر بیعت كنند... برای این منظور سه كرسی ترتیب داده بودند. مردم نیز موظف بودند تا ضمن بیعت با هر یك، مسئولیت هر یك را مورد تأیید قرار دهند.»
به هر حال، بیعت براساس سنت پیامبر(ص) صورت گرفت و همگان با حضرتش بیعت كردند. آنگاه خطبا و شعرا در وصف خلیفه و در تجلیل از امام(ع) و به شكرانه پذیرش ولایتعهدی، سخنان و اشعار خود را ایراد كرده و بدین ترتیب میرفت تا مجلس بیعت پایان یابد. ناگاه امام(ع) اشارتی فرمود كه توجه همه را به سوی خود جلب كرد. امام(ع) عزم سخن داشت.
سخنان امام(ع) در اجلاس
حضرت در این خطابه كوتاه، پس از حمد و ستایش پروردگار و اهدای تحیت به پیامبر(ص) و خاندان پاك او ضمن معرفی خویش فرمودند:
«مأمون موضوع مهم زمامداری مسلمانان را (بعد از خودش) به من انتقال داد. پس هركس پیمانی را كه خداوند خواسته است محكم باشد، بگسلد و رشتهای را كه خدا دوست داشته استوار بماند پاره كند و حرام خدا را حلال سازد و احترام آن را رعایت نكند و یا به لحاظ مخالفت با ولایتعهدی، امام(ع) را مورد سرزنش قرار دهد و با این عمل خود اسلام را هتك كند، من صبر و شكیبایی اختیار میكنم و البته روش گذشتگان ما در برابر افراد نادان و فرومایه به همین گونه بوده است. آنان در برابر حوادث و اوضاع ناگوار صبر كردند و من نمیدانم سرانجام با من و شما چگونه رفتار میشود. حكم و فرمان مخصوص اوست، به حق حكم میكند و او بهترین جدا كننده حق از باطل است.»
در برخی از روایات دیگر چنین یاد شده است كه در پایان جلسه، مأمون از امام(ع) خواست تا سخنانی ایراد كند و امام(ع) پذیرفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
با توجه به انتساب ما به پیامبر(ص)، حقی بر شما داریم و شما نیز بر ما حقی دارید. پس هرگاه شما حق ما را رعایت كردید ما نیز حقوق شما را ادا خواهیم نمود.
شاید همگان منتظر بودند امام(ع) در سخنان خود، نامی از مأمون به عنوان خلیفه و زمامدار مسلمانان به میان آورد و از نعمت غیرمترقبه تفویض ولایتعهدی یاد كند، ولی آن حضرت كوچكترین اشارهای به این دو موضوع نداشت و جایگاه الهی خود را به حاضران تذكر داد.
منبع: آستان قدس رضوی
بخش حریم رضوی