تبیان، دستیار زندگی
کاریکلماتور،کاریکاتوری ست که با کلمات شکل می‌گیرد؛ این فرم نسبتا تازه‌ای در طنز است که مورد استقبال طنزنویسان و مخاطبانشان قرار گرفته است. به خصوص که روزگار ما، روزگار سرعت است و می‌نیمالیزم، بر تمامی قالب‌های هنری سایه انداخته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آدم بی دل و دماغ کسری قطعه دارد

25 کاریکلماتور از حسین ناژفر


کاریکلماتور،کاریکاتوری ست که با کلمات شکل می‌گیرد؛ این فرم نسبتا تازه‌ای در طنز است که مورد استقبال طنزنویسان و مخاطبانشان قرار گرفته است. به خصوص که روزگار ما، روزگار سرعت است و می‌نیمالیزم، بر تمامی قالب‌های هنری سایه انداخته است.

آدم بی دل و دماغ کسری قطعه دارد

1 - تقویم ثانیه‌ها روز شمار ندارد.

2 - پلاک آدم‌ها گذر موقت است.

3 - دکتر عضو انجمن بدنویسان شد.

4 - باران پرگار به دست بر آب برکه می‌بارد.

5 - آدم سرگشته نگاهی به پشت سر دارد.

6 - معلم شیمی عصبانی شد برخورد فیزیکی کرد.

7 - افتاده‌ترین ماهی هم ادعای خاکی بودن ندارد.

8- بهار به ریاست جمهوری «دوگل» رای می‌دهد.

9 - نفت سر سفره‌ی اعراب بوی رقص عربی می‌دهد.

10 - فرصت طلب جانماز را قبل از خشک سالی آب کشید.

11 - سرطان سین اول سفره‌ی هفت سین ترافیک است.

12 - اقتصاد بیمار دست‌ها را به جیب یکدیگر محرم می‌کند.

13 - عجب هنرمندی است آن که نان شب‌اش را به نرخ روز می‌خورد.

14 - کارگر تاسیساتی باغ وحش تنها نگران شیرها است.

15 - آرزوهای به گور نبرده‌ام در صف کفن و دفن هستند.

16 - کانون گرم خانواده زندگی یخ را از هم پاشید.

17- روزهای بارانی چترها رو به آسمان می‌بارند.

افتاده‌ترین ماهی هم ادعای خاکی بودن ندارد.

18- فقر شپش‎ بی‎‌خانمان را سر و سامان داد.

19 - زالو با خون آدم دیابتیِ شیرین کام شد.

20 - خواب قالی با جاروبرقی از سرش پرید.

21 - دنیافروش شد تا بدهکار آخرت نباشد.

22 - در آموزشگاه بدبده آموختم: «بد بده.»

23 – سفره‌ی مینی مال اکران گرانی بود.

24 - آدم بی‌دل و دماغ کسری قطعه دارد.

25 - خاک اره اشک درخت است.

بخش ادبیات تبیان


منبع: لوح