تبیان، دستیار زندگی
امام خمینی قدّس سرّه می فرماید: «ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات عقلی برهانی، که خود به ما مقصد را می فهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. مصنف کتاب مقصد خود را بهتر می داند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

5 راه مهجوریت زدایی از قرآن


امام خمینی قدّس سرّه می فرماید: «ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات عقلی برهانی، که خود به ما مقصد را می فهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. مصنف کتاب مقصد خود را بهتر می داند...


تلاوت
1. ملزم بودن به تلاوت قرآن

حداقل پنجاه آیه از قرآن در روز خوانده شود. امام صادق علیه السلام فرمودند: «الْقُرْآنُ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى خَلْقِهِ فَقَدْ ینْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ ینْظُرَ فِی عَهْدِهِ وَ أَنْ یقْرَأَ مِنْهُ فِی کلِّ یوْمٍ خَمْسِینَ آیهٍ؛1 قرآن عهد خداوند به سوی بندگان است؛ همانا سزاوار است که هر مرد مسلمانی، هر روز به آن عهد نظر بیاندازد و از آن پنجاه آیه قرائت کند.»

البته قرائت همراه با تدبر، چنانچه امیر مۆمنان علیه السلام می فرماید: «لَا خَیرَ فِی عِبَادَه لَا فِقْهَ فِیهَا وَ لَا فِی قِرَائَه لَا تَدَبُّرَ فِیهَا؛2 در عبادتی که همراه فهم نباشد و برای قرائتی که در آن تدبر نباشد، خیری نیست.»

2. اخلاص در قرائت

امام صادق علیه السلام فرمودند: «قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلَاثَه: رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَه وَ اسْتَجَرَّ بِهِ الْمُلُوک وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَى النَّاسِ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَیعَ حُدُودَهُ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلَى دَاءِ قَلْبِهِ وَ أَسْهَرَ بِهِ لَیلَهُ وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ وَ قَامَ بِهِ فِی مَسَاجِدِهِ وَ تَجَافَى بِهِ عَنْ فِرَاشِهِ فَبِأُولَئِک یدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَلَاءَ وَ بِأُولَئِک یدِیلُ اللَّهُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ بِأُولَئِک ینَزِّلُ اللَّهُ الْغَیثَ مِنَ السَّمَاءِ وَ اللَّهِ لَهَۆُلَاءِ فِی قُرَّاءِ الْقُرْآنِ أَعَزُّ مِنَ الْکبْرِیتِ الْأَحْمَرِ؛3 قاریان قرآن سه گروهند: یکی آنان که قرائت قرآن را سرمایه معیشت خود نموده اند، و به واسطه آن از ملوک حقوق می گیرند، و بر مردم تقدم می جویند. گروه دیگر، آنان که حفظ حروف و صورت قرآن کنند، و تضییع حدود آن روا دارند و او را پشت سر اندازند، چنانچه سوار قدح خودئ را به پشت آویزد. خداوند زیاد نکند این قسم حمله قرآن را.

و طایفه دیگر آنان هستند که قرآن را قرائت نمایند و با دوای قرآن دردهای قلب خود را علاج کنند، پس به واسطه آن شب را بیدار و به عبادت بگذرانند، و روز را روزه بگیرند و به تشنگی گذرانند، و در مساجد حاضر شوند و اقامت کنند و از فراش خواب ناز برخیزند، پس خداوند عزیز جبار به واسطه اینها دفع بلیات فرماید و باران از آسمان فرو فرستد. به خدا قسم! این گروه از قاریان قرآن از کبریت احمر کمیاب ترند.»

از جمله اعتقاد به اینکه جز آنچه مفسران نوشته اند کسی حق استفاده از قرآن را ندارد. این حجاب ناشی از تفسیر غلطی است که تفکر و تدبر در آیات الهی را تفسیر به رأی می داند، در صورتی که استفاده های اخلاقی، ایمانی و عرفانی به هیچ وجه به تفسیر مربوط نیست تا اینکه تفسیر به رأی باشد

3. تهذیب نفس و طهارت جسم

طبیعت قرآن کریم پاک و مطهر است و به باطن آن جز با طهارت جسم و جان نمی توان دست یافت. خود قرآن کریم می فرماید: «لَا یمَسُّهُ اِلَّا الْمُطَهَّرُون»؛4 «به قرآن دست پیدا نمی کنند مگر مطهرون.»

مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله این آیه را صفت برای آیه قبل؛ یعنی «فِی کتَابٍ مَکنُونٍ» می گیرند، به معنای محفوظ و مصون از تغییر که همان لوح محفوظ است، همانگونه که خداوند می فرماید: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظ».5

«لَا یمَسُّهُ اِلَّا الْمُطَهَّرُون»؛ یعنی «لا یمس الکتاب المکنون الذی فیه القرآن الا المطهرون؛ کسی آگاهی ندارد از کتاب پنهانی که قرآن در آن است، مگر پاکان.»

«والمطهرون ـ اسم مفعول من التطهیر ـ هم الذین طهر الله تعالی نفوسهم من ارجاس المعاصی؛6 «مطهرون» ـ اسم مفعول از تطهیر است ـ آنان کسانی اند که خداوند قلبهایشان را از آلودگی معاصی پاک نموده است.»

در تفسیر «مجمع البیان» ذیل همین آیه می نویسد: «وعندنا اَنَّ الضمیر یعود الی القرآن فلا یجوزُ لغیر الطاهر مس کتابه القرآن؛7 نظر ما این است که ضمیر در «یمسُّهُ» به «قرآن» برمی گردد. بنابراین، برای غیر طاهر مس کردن نوشته قرآن جایز نیست.»

نزول4. شناخت هدف نزول قرآن کریم

امام خمینی قدّس سرّه می فرماید: «ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات عقلی برهانی، که خود به ما مقصد را می فهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. مصنف کتاب مقصد خود را بهتر می داند... می بینیم خود می فرماید: «ذَلِک الْکتَابَ لَا رَیبَ فِیهِ هُدَی لِلْمُتَّقِینَ»؛8

در یک سوره کوچک چندین بار می فرماید: «وَ لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکرٍ»؛9

می بینیم می فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ»؛10

و می فرماید: «کتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیک مُبارَک لِیدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیتَذَکرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛11...، صاحب این کتاب سکاکی و شیخ نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سیبویه و خلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودی و ابن خلّکان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث کند، این کتاب چو عصای موسی و ید بیضای آن سرور، یا دم عیسی که احیاء اموات می کرد، نیست که فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبی اکرم صلی الله علیه و آله آمده باشد؛ بلکه این صحیفه الهیه کتاب احیاء قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیه است.

این کتاب خدا است و به شئون الهیه جلّ و علا دعوت می کند... و مردم باید برای تعلم شئون الهی به آن رجوع کنند تا استفاده از آن حاصل شود «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآن مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَه لِلْمُۆْمِنِینَ وَ لَا یزِیدَ الظَالِمِینَ اِلَّا خَسَاراً»؛12 چه خسارتی بالاتر از اینکه سی ـ چهل سال کتاب الهی را قرائت کنیم و به تفاسیر رجوع کنیم و از مقاصد آن بازمانیم.

«رَبَّنَا ظَلَمْنَا اَنْفُسَنَا وَاِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِِین»؛13و 14

غرور
5. رفع موانع استفاده از قرآن کریم

منظور از موانع حجابهایی است که بین تلاوت کننده و خود قرآن کریم است که مواردی بیان می گردد:

الف) خودبینی:

این حجاب بزرگی است که به واسطه آن، انسان خود را مستغنی می بیند و نیازمند به استفاده نمی داند. و این از شاهکارهای شیطان است که همیشه کمالات موهومه را بر انسان جلوه می دهد و انسان را به آنچه دارد راضی و قانع می کند، مثلاً اهل تجوید را به همان علم جزیی قانع می کند و آن را در نظر آنها جلوه فراوان می دهد و دیگر علوم را از نظر آنها می اندازد. اهل ادبیات را به همان پوسته بی مغز راضی می کند و تمام شئون قرآن را در همان که پیش آنها است، نمایش می دهد و اهل تفاسیر را به طور معمول به وجود قرائات و آراء مختلفه ارباب لغت و وقت نزول و شأن نزول و مدنی و مکی بودن و تعداد آیات و حروف و امثال این امور سرگرم می سازد.

ب) حجاب آراء فاسد و مذاهب باطله:

که گاهی از سوء استعداد خود شخص است و اغلب از تبعیت و تقلید پیدا شود.

مثلاً تفکر این که در ذات خداوند تفکر ممنوع است، قیاس می کند به اینکه باب معرفه الله و مشاهده جمال پروردگار به کلی مسدود است و آراء باطل دیگر که به مجرد شنیدن از برخی نادانان در دل رسوخ پیدا می کرده اند، که اگر هزاران آیه و روایت مخالف آن آورده شود، یا به ظاهرش اکتفاء می شود و یا در آن دقت نظر نمی شود. این آراء بین ما و کتاب شریف، حجاب گردیده است.

به واسطه حبّ دنیا قلب تمام همّ و غمش را برای آن می گذارد و هر چه این محبت بیش تر گردد، این حجاب ضخیم تر می شود، تا جایی که قلب را قفل و چشم بصیرت را کور می کند

ج) حجاب برخورد متحجّرانه با مفاهیم قرآنی:

از جمله اعتقاد به اینکه جز آنچه مفسران نوشته اند کسی حق استفاده از قرآن را ندارد. این حجاب ناشی از تفسیر غلطی است که تفکر و تدبر در آیات الهی را تفسیر به رأی می داند، در صورتی که استفاده های اخلاقی، ایمانی و عرفانی به هیچ وجه به تفسیر مربوط نیست تا اینکه تفسیر به رأی باشد و اینکه «دین الله لا یصاب العقول»15 و نیز «لیس شیءٌ اَبْعَدَ من عقول الرجال من تفسیر القرآن»؛16 شهادت نمی دهد بر اینکه مقصود «دین الله» احکام تعبدیه قرآن و دین باشد که عقل در آنها راه ندارد.

د) حجاب معاصی و کدورات حاصله از طغیان:

قرآن کریم در این مورد می فرماید: «لهُمْ قُلُوبٌ لَا یفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ اَعْینٍ لَا یبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یسْمَعُونَ بِهَا اُولَئِک کالْاَنْعَامِ بَلْ هُمْ اَضَلّ»؛17

و این در حالتی است که قلب در سلطه شیطان واقع شود و قوای روح که چشم و گوش و قلب اند در تسخیر او قرار گیرند.

هـ.) حجاب حبّ دنیا:

به واسطه حبّ دنیا قلب تمام همّ و غمش را برای آن می گذارد و هر چه این محبت بیش تر گردد، این حجاب ضخیم تر می شود، تا جایی که قلب را قفل و چشم بصیرت را کور می کند؛ قرآن شریف می فرماید: «اَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرآنَ اَمْ عَلَی قُلُوبٍ اَقْفَالَهَا»؛18

و) منطبق کردن آیا با خود:

هر مسلمانی باید خود را با قرآن تطبیق دهد و نواقص خود را رفع نماید، چنانچه در قرآن می خوانیم: «إِنَّمَا الْمُۆْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ»؛19 «این اوصاف سه گانه را بنگرد؛ آیا وقت ذکر و یاد خدا قلبش ترسناک می شود؟ وقتی آیه ای بر او تلاوت می شود نور ایمانش افزایش پیدا می کند؟ آیا اعتماد و توکلش فقط به خداوند است؟»

پی نوشت ها :

1) اصول کافی، شیخ کلینی، ج 2، ص 609 (باب فی قرائته، ح 1).

2) چهل حدیث، امام خمینی قدّس سرّه ، حدیث 29، فصل در فضیلت تلاوت قرآن، ص 497.

3) چهل حدیث، امام خمینی قدّس سرّه ، ص 501.

4) واقعه / 79.

5) تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 19، ص 142.

6) همان.

7) تفسیر مجمع البیان، طبرسی، ج 10 ـ 9، ص 287.

8) بقره / 2.

9) قمر / 17.

10) نحل / 44.

11) ص / 29.

12) اسراء / 82.

13) اعراف / 22.

14) آداب الصلاه، امام خمینی قدّس سرّه )، ص 94 و 95.

15) بحار الانوار، ج 2، باب البدع و الرأی والمقائیس، ص 303، ح 41.

16) همان، ج 92، باب 8 ،‌ ص 95، ح 48.

17) اعراف / 179.

18) محمد / 24.

19) انفال / 2.

بخش قرآن تبیان


منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره155.