تبیان، دستیار زندگی
در غار دوشه لرستان، نقوش حیوانی و انسانی بسیاری بر دل صخره به رنگ سیاه و گاها قرمز نقش بسته اند که خبر از قدمت نقاشی در ایران باستان می دهند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحلیل تصاویر منقوش در غار دوشه


در غار دوشه لرستان، نقوش حیوانی و انسانی بسیاری بر دل صخره به رنگ سیاه و گاها قرمز نقش بسته اند که خبر از قدمت نقاشی در ایران باستان می دهند.

تحلیل تصاویر منقوش در غار دوشه

در بالای کوه سرسرخن، دشتی نسبتا هموار و پوشیده از جنگل است که در آن نقاشی هایی بر شمال تنگه ی " چالگه شله" وجود دارد . این نقوش عبارتند از : نقش یک اسب بدون زین و برگ در حال تاخت و نقش انسانی که ایستاده و به سوی اسب دست دراز کرده است. نقش یک نفر شکارچی که به سوی گوزنی با تیر و کمان هدف گیری کرده و نقش اسبی در حال فرار، نقش سگ و شکار.1 در جنوب تنگه ی چالگه شله نیز نقوشی بر سینه ی کوه باقی مانده است که با همان موضوعات انسانی و حیوان و نقش یک پرنده شبیه کلاغ در کنار درخت و نقش یک روباه دیده می شود.

رومن گریشمن، پژوهشگر و باستان شناس برجسته ، درباره ی تاریخ این سنگ نگاره ها چنین اظهار می کند:

" من تصور می کنم که نقاشی های مزبور به وسیله ی ساکنین لرستان در دورانی که بشر به حالت جوینده خوراک می زیسته است ترسیم شده باشد، یعنی دورانی که چندین هزار سال پیش از آن که دره ها خشک شوند و انسان بتواند از کوهسار پایین آمده و بیرون از کوهستان زندگی نماید، تحقیق در مورد تاریخ لرستان کار بس مهمی است. این ناحیه در دوران آشوریان نقش مهمی در تاریخ لرستان داشته و شاهان آشوری در قرون نهم و هشتم و هفتم پیش از میلاد آنجا را در نقش برجسته های خود ازصحنه های نبرد تصویر کرده اند و شناخت این مکان به عنوان منابع تاریخی مربوط به دوران آشوریان واجد اهمیت است."2

در منطقه ی دیگر از لرستان ، در جنوب دهکده و تنگه ی " کرشورآّ" واقع در منتهی الیه جنوبی بخش چنگی، کوهی است مرسوم به " دوشه" که امتداد غربی آن به دهکده ی " سرخ دم" کوهدشت و دنباله ی شرقی آن به رومشکان و جاده ی سراسری آثار پل تاریخی " کلهر" منتهی می شود. در غرب تنگه ی دوشه بر بالای قله ی کوه ، غاری است که راه اصلی آن بسته شده ولی به مرور زمان سقف آن به کف غار فرو ریخته و راه فعلی غار نیز از آن است، و باید دومتری از دیوار پایین رفت. در ته غار ارتفاع سقف تا کف آن نزدیک به پنج متر است. داخل آن به شکل دایره منظمی است که انحنای قسمتی از دیواره های آن به علت پیش آمدن دیوار کوه بهم خورده است. بر دیواره های مسطح این غار ، روی هم یکصد و ده نقش مختلف با رنگ سیاه نقاشی شده است.

ترسیم نمودن حیوانات به صورت نیمرخ روشی است که در دوره های مختلف نگارگری ایران حفظ شده و حتی تا حال نیز این روش ترسیم حیوانات متداول مانده است. آن چه مسلم است و از این نقوش استنباط می شود ، این است که سابقه ی دیوارنگاری و نگارگری در ایران حداقل به دور ه ی نئولیتیک ، حجر جدید، یعنی در حدود 4500 سال پیش از میلاد می رسد.

شرح این نقوش به صورت زیر است:

نقش سواری که تیردان و کمانی به روی دوش چپ انداخته و دهنه ی اسب را در دست دارد ، اندازه ی آن 9*8 سانتی متر است. نقش دو نفر پیاده با تیر و کمان بر دوش به فاصله ی 4سانتی متر از هم، اندازه هر یک 2*7 و فاصله ی آنها با نقش اول 24 سانتی متر.

نقش 9 نفر با کمانی در دست ، نقش یک بز کوهی ، یک سگ شکاری در حال حمله به سه گوزن، یک نفر در حال تیر انداری با کمان، کتیبه ای به خط آرامی ، نقش سواری که تیردان و کمان به دوش و نیزه ای در دست چپ دارد  و به سوی دو نفر حمله کرده است، نقش دو نفر پیاده در حال تیراندازی با کمان به دو گوزن، نقش یک شکار ایستاده، نقش یک نفر پیاده در حال تیراندازی، نقش دو حیوان شبیه سگ، نقش یک سگ، نقش چهار شکار ایستاده ، سوارها در حال تاخت و حمله به پیاده ها ، نقش خرگوش و سواران و پیادها...

تحلیل تصاویر منقوش در غار دوشه

به طور کلی این نقوش روشن تر از نقوش میرملاس و چالگه شله همیان در کوهدشت می باشند . احتمالا قدمت آنها را ندارند ، در حالی که نقوش میرملاس و همیان با رنگهای سیاه و قرمز و یک نقش نقش نیز با زرد نقاشی شده است.

در این نگاره ها نقوش حیوانات به صورت نیمرخ است، فقط برخی از صورت های انسانی از روبرو و تمام رخ نقاشی شده اند. ترسیم نمودن حیوانات به صورت نیمرخ روشی است که در دوره های مختلف نگارگری ایران حفظ شده و حتی تا حال نیز این روش ترسیم حیوانات متداول مانده است. آن چه مسلم است و از این نقوش استنباط می شود ، این است که سابقه ی دیوارنگاری و نگارگری در ایران حداقل به دور ه ی نئولیتیک ، حجر جدید، یعنی در حدود 4500 سال پیش از میلاد می رسد.

پروفسور " مک بورنی" ، استاد باستان شناسی دانشگاه کمبریج انگلستان، پس از مشاهده نقاشی ها از نزدیک و گمانه زنی در محل، این نقوش را شبیه به نقوش مکشوفه در شرق اسپانیا و مربوط به دوره ی ماقبل تاریخ می داند که به صورت استیلیزه با تصاویری از انسان و اسب و گوزن و سگ وجود دارد که اندازه ی صورت ها بین 10 تا 30 سانتی متر است که نقوش حیوانات به صورت نیمرخ است و فقط بعضی از صورت های انسانی از روبه رو تمام رخ نقش شده است.

سبک نقوش اکثرا ذهنی و هیکل های انسانی به صورت خطوط مختلف نقش شده  و یک خط مستقیم نشان دهنده ی اعضای بدن مانندسر دست و پا می باشد. اما صورت انسان ها گاه به صورت طبیعی و حقیقی نقاشی شده است.

سبک نقوش اکثرا ذهنی و هیکل های انسانی به صورت خطوط مختلف نقش شده  و یک خط مستقیم نشان دهنده ی اعضای بدن مانندسر دست و پا می باشد. اما صورت انسان ها گاه به صورت طبیعی و حقیقی نقاشی شده است.

به عقیده ی مک بورنی، نقش اسب سواران می باید قدیم تر از هزاره ی دوم پیش از میلاد باشد، چون هنر اسب سواری اول بار به وسیله ی ایرانیان معرفی شده بود، به همین نحو می بایست تاریخ کلیه ی نقوش و صورت صحنه هایی که مربوط به اسب سواری است و به شکل استیلیزه نقش شده اند به هزاره ی دوم پیش از میلاد مربوط دانست، زیرا با دقت بیشتر در نقوش می توان روی هم رفته نقوش صحنه های فامیلی را مربوط به آثار دوره ی اول فلز در ناحیه مدیترانه مرکزی و غربی دانست و هیچ نکته ی مشخصی که حاکی از شباهت این آثار به دوره ی " مزولیتیک" و حتی ارتباط ناچیز آن به " پالئولیتیک" باشد در حال حاضر دیده نشده است.

وی طی حفاری در میرملاس آثار و نقوش این منطقه را با قدمتی کم تر از دوره ی اول نئولیتیک می داند. اغلب نقوش میرملاس قدیمی تر از دوره ی نئولیتیک ( حداکثر 6 تا 7 هزار سال) نمی باشد و سایر نقاط مذکور گرچه هنوز تاریخ گذاری دقیق نشده است و از نظر سبک نیز طبقه بندی به عمل نیامده احتمالا ممکن است مربوط به دوره ای جلوتر باشد. با توجه به انواع نقوش در هومیان ، نقش مزبور باید جدیدتر باشند و صریحا معلوم است که قدمت برخی صورت ها در هر منطقه از عصر برنز بیشتر نمی باشد.3

پی نوشت:

1- آثار باستانی و تاریخی لرستان، ج1، ص342.

2- دیوارنگاری در ایران، ص14

3- نقاشی های پیش از تاریخ در غارهای لرستان، ص 13

 سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منابع:

دیوارنگاری در ایران/ سید عبدالمجید شریف زاده/ موسسه صندوق تعاون

آثار باستانی و تاریخی لرستان/ حمید ایزدپناه/ انتشارات آگاه

نقاشی های پیش از تاریخ در غارهای لرستان/ مقاله حمید ایزدپناه/ مجله ی باستان شناسی و هنر ایران/ ج3