تبیان، دستیار زندگی
نبوغ نوابغ ، مربوط به نیروى تفكر و اندیشه بـشـرى اسـت ، ولى ویـژگـى پـیـامـبـران در نـیـرویـى دیـگـر بـه نـام وحـى و اتصال به مبداء هستى است . از این رو، مقایسه این دو گروه با یكدیگر نادرست است .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ویژگى هاى پیامبران الهی

حضرت محمد


پـیامبران الهى ، ویژگى ها و برترى هایى بر دیگر انسان ها دارند كه در این جا به برخى از آن ها اشاره مى شود.


وحى

همه انسان ها از ادراك حسى و عقلى برخوردارند و آگاهى خود را درباره حقایق جهان هستى ، از این دو راه بـه دسـت مـى آورنـد، امـّا پـیامبران افزون بر برخوردارى از این دو نیروى ادراكى ، به نـیرویى دیگر به نام وحى نیز مجهزند كه هیچ گونه خطا و اشتباهى در آن راه ندارد. علم آنان از مبداء هستىِ محیط بر تمام كاینات افاضه مى گردد، به گونه اى كه پیامبر درس نخوانده ، بـا نـزول وحـى ، از والاتـریـن مـعـارف و قـوانـیـن بـراى رشـد و تكامل و اداره جامعه بشرى آگاه مى شود. تفاوت پیامبران با نوابغ در همین جا است . نوابغ ، از نـیـروى ادراكى حسى و عقلى بسیارى برخوردارند و مى توانند مجهولاتى از جهان هستى را كشف كـنـند و ناشناخته هایى را بازشناسند. پس ، نبوغ نوابغ ، مربوط به نیروى تفكر و اندیشه بـشـرى اسـت ، ولى ویـژگـى پـیـامـبـران در نـیـرویـى دیـگـر بـه نـام وحـى و اتصال به مبداء هستى است . از این رو، مقایسه این دو گروه با یكدیگر نادرست است .

عصمت

از دیـگـر ویـژگـى هـاى پـیـامـبران ، عصمت است . این ویژگى ، شایستگى اعتماد را به تمام و كـمـال بـدانـان مى بخشد؛ زیرا عصمت به معناى دورى از هرگونه گناه عمدى و سهوى و اشتباه اسـت . البـتـه ، آنـان انـسـان هـایـى مـخـتـار و در انـتـخاب كار خوب یا بد، آزادند، ولى در همان حـال بـه هـیـچ گـناهى آلوده نیستند. پیامبران كسانى هستند كه به اوج بندگى رسیده و خداوند آنـان را بـرگـزیـده و از آغـاز آفـریـنـش انـسان ، كه شیطان در پى گمراه كردن فرزندان آدم برآمد، از گمراهى او به دور بوده اند:

((قالَ فَبِعِزَّتِكَ لاَُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعینََ اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الُْمخْلَصینَ))  (ص (38)، آیات 82 ـ 83)

شیطان گفت : قسم به عزت تو، بى گمان همه بندگانت را گمراه مى كنم جز بندگان مخلَصِ تو.

مـحـال اسـت پیامبرى از سوى خدا برگزیده شود و در پیامش چیزى یافت شود كه بوى شرك و خـرافـه دهـد و یـا بـه كـمـك سـتـمـگـرى بـشـتـابـد و بـى عـدالتـى را تـاءیـیـد كـند. توحید و عـدل از اصـول دعـوت هـمـه پـیـامـبـران اسـت

آنـان چـنانند كه حتى ابلیس ، خود مى داند كه نمى تواند آنان را بفریبد. عصمت پیامبران ، به بینش و درجه یقین و ایمانشان مربوط است ؛ زیرا كسى كه گناه مى كند، زشتى آن را به خوبى درنـمـى یـابـد و یـا مـغـلوب هـواهـاى نـفـسانى مى شود. اگر درجه ایمان و بینش كسى به حدّى برسد كه خود را هنگام گناه كردن چون كسى ببیند كه مى خواهد خود را از كوه پرتاب كند و یا زهر كشنده اى را بنوشد، هرگز به سوى گناه نمى رود و چنین حالى را عصمت از گناه مى نامیم . پـس ، عـصـمـت آنـان ، نـاشـى از كـمـال ایـمـان و شـدّت تـقـواسـت كـه عوامل گناه را در وجود آنان از میان مى برد.

رهبرى بى مانند

از ویـژگـى هـاى دیـگـر پـیـامبران ، رهبرى بى مانند و تاریخ ‌ساز آنان است . پیامبران براى بـرپـایـى قـسط و عدالت و هدایت انسان ها به توحید و خداپرستى و مبارزه با طاغوت به پا مـى خـیـزنـد و با بیدار كردن نیروهاى خفته و شكوفا نمودن استعدادها و گسیختن غلّ و زنجیر از دست و پاى مردم ستمدیده ، چنان دگرگونى و تحوّل در جامعه پدید مى آورند كه آثار كوشش هـاى آنـان ، بـراى هـمـیـشـه بـر جـاى مـى مـاند؛ چنان كه بیشتر قهرمانان حماسه هاى قرآنى را پـیـامبران تشكیل مى دهند و قرآن با بازگو كردن حماسه رهبرى و دعوت پیامبران به توحید و مبارزه با ظلم ، آنان را به عنوان نمونه هایى آرمانى ، به مردم معرفى مى كند و در سوره انعام ، پس از نام بردن از هیجده پیامبر، مى فرماید:

((اُولئِكَ الَّذینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدیهُمُ اقْتَدِهْ)) (انعام (6)، آیه 90)

آنان كسانى اند كه خداوند هدایتشان كرده ، پس به هدایت آنان اقتدا كن .

و بـاید گفت كه سامان بخشیدن و به حركت درآوردن نیروهاى خفته در نهان انسان درجهت رضاى خدا و صلاح بشریّت ، تنها از عهده پیامبران الهى برمى آید.

حضرت محمد

خلوص و قاطعیت

از دیدگاه اسلام ارزش هر كارى ، در گرو خلوص آن كار براى خداست و هر كارى ، حتى عبادت ، اگر تنها براى به دست آوردن مال دنیا یا شهرت و برترى در جامعه و یا هر انگیزه غیر الهى دیگر انجام گیرد، بى ارزش محسوب مى شود و انجام دهنده آن ، منزلتى نزد خداوند نمى یابد. پیامبران از آن جا كه از سوى خدا برانگیخته مى شوند و رسالت الهى بر دوش دارند، در كار خود انگیزه و هدفى جز تحصیل رضاى خداوند ندارند. از این رو، چنان استقامت و پایمردى اى از خـود نـشان مى دهند كه در تاریخ بى نظیر است و این جز از گذر خلوص نیّت و پشتوانه الهى صـورت نـمى پذیرد. در تاریخ ، پیامبرى نبوده كه مردم را هدایت كند و مشكلات آنان را از میان بـردارد مـگـر این كه گفته است : من از شما اجر و مزدى نمى خواهم و این سخنى است كه قرآن از پیامبران نقل كرده است :

((وَ ما اَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْرٍ اِنْ اَجْرِىَ اِلاّ عَلى رَبِّ الْعالَمینَ)) (شعرا (26)، آیه 109)

من در برابر كارم مزدى از شما نمى خواهم . مزد من جز بر پروردگار جهانیان نیست .

قـاطـعـیـت و استوارى پیامبران ، معلول همین خلوص نیّت و الهى بودن هدف است .همین خلوص نیّت است كه به موسى و برادرش هارون توانى مى دهد كه بتوانند با یك عصاى چوبین به دربار طاغوت قدرتمندى چون فرعون وارد شوند و او را به توحید دعوت كنند.

مبارزه با ظلم

از آن جـا كـه پـیـامـبـران بـا هـدف اصـلاح جـامـعـه و گـسـسـتـن غـل و زنـجـیـر از دسـت و پـاى مـردم مبعوث شده اند، با هرگونه شرك ، خرافه و ظلم مبارزه مى كنند. قرآن كریم در وصف پیامبر اسلام (ص )مى فرماید:

((یـَاءْمـُرُهـُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ اِصْرَهُمْ وَالاَْغْلالَ الَّتى كانَتْ عَلَیْهِمْ)) (اعراف (7)، آیه 157 )

[پـیـامـبـرى كـه ] آنـان را بـه نـیكى امر مى كند و از زشتى بازمى دارد و پاكیزه ها را بر آنان حلال و پلیدى ها را بر آنان حرام مى كند و قید و زنجیرشان را برمى دارد.

نبوغ نوابغ ، مربوط به نیروى تفكر و اندیشه بـشـرى اسـت ، ولى ویـژگـى پـیـامـبـران در نـیـرویـى دیـگـر بـه نـام وحـى و اتصال به مبداء هستى است . از این رو، مقایسه این دو گروه با یكدیگر نادرست است

مـحـال اسـت پیامبرى از سوى خدا برگزیده شود و در پیامش چیزى یافت شود كه بوى شرك و خـرافـه دهـد و یـا بـه كـمـك سـتـمـگـرى بـشـتـابـد و بـى عـدالتـى را تـاءیـیـد كـند. توحید و عـدل از اصـول دعـوت هـمـه پـیـامـبـران اسـت و اگر كسى مدعى پیامبرى شود و در پیامش ‍ چیزى ناسازگار با توحید و عدل یافت شود، بى گمان او در ادعایش دروغگوست .

جنبه بشرى

پیامبران الهى با همه ویژگى هایى كه برشمردیم از جنس بشرند و مانند دیگران مى خورند، مـى آشـامـنـد و... آنـان چـون دیـگـران مـكـلّفـنـد و تـكـالیـفـى كـه بـه مـردم ابـلاغ مـى كـنـنـد، شـامـل خـود آنـان نـیز هست و حتى گاهى تكالیف آنان سخت تر است ؛ مانند شب زنده دارى كه بر پیامبر اسلام واجب بود. پیامبران هرگز خود را از تكالیف استثنا نمى كنند. آنان مانند دیگران و بـیـش از آنان از خدا مى ترسند، بیشتر خدا را عبادت مى كنند، نماز مى خوانند، روزه مى گیرند، جهاد مى كنند، زكات مى دهند و براى زندگى خود و دیگران مى كوشند و این همه از آن روست كه پیامبران نیز مانند دیگران بشرند:

((وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یَاءْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدینَ)) (انبیاء (21)، آیه 8)

ما پیامبران را چونان قرار ندادیم كه غذا نخورند و آنان داراى عمر جاودانه نبودند.

نتیجه ..

پیامبران دارای ویژگیهایی هستند که تـفـاوت آنها با دیگر مردم ، تنها در ویژگی  وحى است و آن نیز پیامبران را از بشر بودن خارج نمى سازد؛ بلكه آنان را نمونه انسان كامل و الگوى دیگران مى سازد:((قُلْ اِنَّما اءَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحى اِلَىَّ)) (كهف (18)، آیه 110) بگو: جز این نیست كه من بشرى چون شمایم كه بر من وحى مى شود.

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع:

1 - یکصد درس از زندگانی امام علی علیه السلام ـ پژوهشکده تحقیقات اسلامی

2 - سایت: مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.