تبیان، دستیار زندگی
کلاه قرمزی به اندازه کافی محبوب هست که مخاطبان را راهی سینما کند، کافی است تماشاگری که روزگاری جزو علاقه مندان او محسوب می شده، نگاهی به چشمان این عروسک پارچه ای بیندازد؛ چشم هایی که یکی از آنها آبی است و دیگری سبز. لنگه به لنگه بودن ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در «کلاه قرمزی و بچه ننه» چه می گذرد؟!
نمایی از فیلم سینمایی کلاه قرمزی


کلاه قرمزی به اندازه کافی محبوب هست که مخاطبان را راهی سینما کند، کافی است تماشاگری که روزگاری جزو علاقه مندان او محسوب می شده، نگاهی به چشمان این عروسک پارچه ای بیندازد؛ چشم هایی که یکی از آنها آبی است و دیگری سبز. لنگه به لنگه بودن آنها به اضافه کاراکتر عروسک کلاه قرمزی جزو جدانشدنی و لاینفک او محسوب می شود.

بلوز راه راه آبی و جوراب هایی که همیشه سوراخ است، ظاهر او به حساب می آید اما او ویژگی های دیگری هم دارد، تو دماغی حرف می زند، صدایش گنگ است و نامفهوم، جملات را می خورد، مدام تکان می خورد و بی تابی می کند، دهانش همیشه بوی پیاز می دهد و کلی کارهای اشتباه انجام می دهد.

کلاه قرمزی با این ویژگی ها می تواند عروسک محبوب بچه ها باشد. او با خصوصیاتی که دارد برای 17 سال شیرین ترین خاطرات جوانان را رقم زده است.

نه تنها بسیاری از جوانان جزو عشاق او محسوب می شوند، بلکه قابلیت این را دارد تا با همین خصوصیت بزرگسالان را هم همراه خودش کند. او هر بار با کاراکترهای جدیدی قدم به سینما گذاشته؛ یکب ار با پسرخاله آمد، یک بار با سروناز، این بار هم با بچه ننه قدم به سینما گذاشته است.

بچه ای سرراهی

کلاه قرمزی در فیلم جدید یا بهتر بگوییم، داستان جدیدش خیلی اتفاقی با بچه ننه آشنا می شود. بچه ننه را انگار باد برایش آورده است، در شرایطی که کلاه قرمزی روی یک تپه نشسته و با خدای خودش درد دل می کند، قِل می خورد و از تپه پایین می افتد. در همین لحظه هم با بچه ننه آشنا می شود.

در حقیقت بچه ننه را در یک کالسکه می بیند که خوابیده و هیچ کس هم مراقب او نیست. به دنبال  مادرش می گردد اما مادرش را پیدا نمی کند. تلاش ها برای یافتن مادر بچه ننه بی نتیجه است. به همین دلیل هم کلاه قرمزی و آقای مجری و پسرخاله تصمیم می گیرند او را به پلیس بسپارند اما اتفاقات طور دیگری رقم می خورد و در نهایت هم تصمیم می گیرد تا از او نگهداری کند.

پسر عمه زا؛ مرد عمل

اما نگهداری برای کلاه قرمزی بی دردسر هم نیست، او مجبور می شود در پاسگاه پلیس بچه ننه را بشوید و پوشکش را عوض کند، هیچ کسی برای کمک کردن در این کار به کلاه قرمزی کمک نمی کند جز پسرعمه زا که به خاطر آتش سوزی در یک خانه در بازداشتگاه زندانی شده است.

پسرعمه زا با یک اشتباه بزرگ، حین آشپزی خانه کلاه قرمزی و همسایه های دیگر را آتش زده. به همین دلیل هم کلاه قرمزی و پسرخاله و آقای مجری زاغه نشین شده اند و جایی برای زندگی ندارند. حالا تمام همسایه ها از او شاکی اند و به همین دلیل زندانی شده. او تا حالا سه بار تجربه فرار از زندان را هم داشته و جالب اینکه این کار را به واسطه یک قاشق غذاخوری انجام می داده و تونلی که با قاشق و کندن زمین ساخته شده است.

یک اشتباه کوچولو

شباهت کلاه قرمزی با پسرعمه زا دلیلی می شود تا رئیس پلیس پاسگاه او را اشتباه بگیرد و کلاه قرمزی به زندان برود. زندانی شدن کلاه قرمزی و آزادی پسرعمه زا خودش سرمنشا ماجراهایی می شود. در نهایت این مشکل هم حل می شود و هر کس سر جای خودش قرار می گیرد اما بچه ننه کلاه قرمزی را به عنوان مادرش پذیرفته و حالا این کلاه قرمزی است که لباس هایش را تغییر می دهد و دامن می پوشد و نقش یک مادر را برای نوزاد ایفا می کند و از پسرخاله می خواهد تا سبیلی سفید رنگ بگذارد و پدر خانواده شود.

یکی از بامزه ترین قسمت های فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه هم همین صحنه هاست که پر است از اداهای ساختگی کلاه قرمزی و پسرخاله و دعواها و مشاجره هایی که با هم دارند.

طبل بزرگ زیر پای چپ

کلاه قرمزی تصمیم می گیرد تا به خواستگاری برود و ازدواج کند تا یک مادر برای بچه ننه پیدا کرده باشد. او به همراه پسرعمه زا خواستگاری می رود اما مورد تمسخر قرار می گیرد، هر کس از او یک چیزی می خواهد، یکی پیگیر کارش می شود و یکی دیگر هم از او می پرسد سربازی رفته یا نه؟!

عروسک قصه ما تصمیم می گیرد به سربازی برود. به همین دلیل هم با پسرعمه زا وارد میدان سربازی می شود. اما این فامیل های دور، خرابکاری هایی در آشپزخانه و خوابگاه و حتی میدان تیر انجام می دهند که آنها را از سربازی اخراج می کنند.

دادگاه خانوادگی

پسرعمه و کلاه قرمزی به دلایل بسیار باید دادگاهی شوند، یکی از این دلایل هم اتهام بچه دزدی از سوی مادر اصلی بچه ننه است. در دادگاه کلاه قرمزی تبرئه می شود و پسرخاله هم با معرفتی که نشان می دهد و سخنرانی که می کند، رضایت همسایگان را برای پسرعمه زا می گیرد اما مادر بچه ننه پیدا شده و از کلاه قرمزی شاکی است اما روند داستان طوری پیش می رود که مادر به اشتباه خودش پی می برد و اعتراض و شکایتش را دادگاه قبول نمی کند. گل قرمزی وارد داستان شده تا کلاه قرمزی را عاشق کند.

مخالف روند همیشگی

گرچه کلاه قرمزی مثل سریال های تلویزیونی اش خنده دار نیست و تنها در صحنه های کوتاهی مخاطب دلش را می گیرد و ریسه می رود اما بدون شک یکی از آن فیلم هایی است که می تواند با استقبال مخاطب روبرو شود. کسانی که مدت های زیادی طرفدار این عروسک بوده اند، به سینما می روند تا این فیلم را ببینند و با رضایت هم از سالن بیرون خواهند آمد.

البته جای عروسک های دیگری مثل ببعی، فامیل دور، جیگر، گیگیلی، خواهرزاده زا و ... خیلی های دیگر در این فیلم خالی است اما این را هم باید در نظر گرفت که ایرج طهماسب به عنوان کارگردان به همراه حمید جبلی به عنوان نویسندگان این فیلم سینمایی ترجیح داده اند عروسک های دیگر را در این داستان بازی ندهند و محوریت داستان را روی قصه کلاه قرمزی بگذارند.


باشگاه كاربران تبیان - ارسالی از: میثم ومپایر

مطالب مرتبط: