تبیان، دستیار زندگی
زمان در کاهش ارزش پول فی نفسه دخیل نیست، اقداماتی که در مدت زمان انجام می شود مهم است. اگر در زمان دراختیار داشته به تولید و حمایت از تولید بپردازیم، ارزش پول ملی افزایش خواهد یافت چرا که ارزش پول در گرو تولید است.......
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد شهاب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زمان ارزش پول را کاهش می دهد؟!


زمان در کاهش ارزش پول فی نفسه دخیل نیست، اقداماتی که در مدت زمان انجام می شود مهم است. اگر در زمان دراختیار داشته به تولید و حمایت از تولید بپردازیم، ارزش پول ملی افزایش خواهد یافت چرا که ارزش پول در گرو  تولید است.......

دلار-ارز-ریال

هر چه تولید یک کشور مطلوبیت داشته باشد تقاضا برای کالاهای آن کشور افزایش و لذا تقاضای جهانی برای واحد پولی آن کشور افزایش خواهد یافت که نتیجتا افزاش ارزش پول آن کشور را در بردارد.

وقتی از کاهش ارزش پول سخن به میان می آوریم باید آن را در دو حوزه داخلی و خارجی تفکیک و در هر حوزه متناسب با خود آن صحبت به میان ارویم. در حوزه داخلی کاهش ارزش پول یعنی تورم یعنی با هزار تومان امروز نمی توان کالای دیروز را خرید، در حوزه خارجی کاهش ارزش پول یعنی دیگر یک دلار هزار تومان نیست و بیش از هزار تومان شده است، علت کاهش ارزش پول در حوزه خارجی کاهش تقاضای کالای کشور از ناحیه کشورهای دیگر می باشد که این امر می تواند ناشی از تورم داخلی ( کاهش ارزش پول در حوزه داخلی ) و یا دلایل دیگر از جمله کاهش کیفیت کالا و غیره باشد.

در کشور ایران درست است که نفت کالای مورد تقاضای جهانی بود و دلارهای وارد شده از صادرات نفت ارزش پول داخلی در بعد خارجی را افزایش میداد ولی این افزایش از آنجا که صوری و ناشی از طرف عرضه کارامد نبود، خودش خودش را رسوا کرده و تنها در کوتاه مدت قد علم می کرد. تورم داخلی به علت طرف عرضه ناکارامد سبب می شد برای کنترل تورم، دلارهای دریافتی به کالا تبدیل شود، این اقدام کوتاه مدت بوده و در بلند مدت با تولید کشی تورم ناکارامدی را از ناحیه تورم دیگر ناشی از کمبود تولید تشدید کرد که از این ناحیه ارزش پول ملی در بعد داخلی به علت تورم کاهش یافت و از سویی با انتقال دلار به کشورهای صاحب دلار، ارزش پول ملی در بعد خارجی نیز کاهش یافت.

البته می توان طور دیگر نیز از بین رفتن افزایش صوری ارزش پول ملی را تببین کرد، با افزایش دلار های دریافتی به علت افزایش  نقدینگی ناشی از تبدیل دلار به ریال، تورم داخلی شکل گرفت و این تورم عاملی برای کاهش صادرات قیمت گذار و متکی شدن به صادرات قیمت پذیر جهانی شد  که به  همین علت روز به روز اقتصاد ایران را تک محصولی تر کرده و از سویی تورم را نیز به دو علت، یک  عدم ارتقاء بنیه ی تولیدی و دیگر افزایش نقدینگی ناشی از تبدیل دلار به ریال افزایش میداد. نکته ی دیگر که خیلی مهم است این است که کاهش و یا افزایش ارزش پول ملی در بعد خارجی از نگاه خارجیان نیست یعنی آنها اصلا به پول ایران فکر نکرده و شاید اصلا واحد پول ایران را نشناسند، آنچه در بعد خارجی از ارزش پول بیان شد در نگاه تولیدکنندگان داخلی است، یعنی اگر در داخل ریال نسبت به دلار تقویت شود، تولید کنندگان برای واردات مایحتاج خود چه در حوزه نهاده و غیره نیاز به نقدینگی کمتر دارند.

این که ریال در نگاه خارجیان دیده نمیشود به دلیل عدم تولید کالاهای دانش بر و با کیفیت است، هیچ کشوری از خام فروشی، پولش در نگاه خارجیان با ارزش نمی شود

تقویت دلار در بعد خارجی بسیار متفاوت عمل می کند، علت تقویت دلار در بعد خارجی خرید کالاهای امریکایی توسط  کشورهای خارجی می باشد و آنها برای خرید کالاهای آمریکایی به آنها دلار می دهد لذا تقاضای جهانی دلار افزایش و ارزش دلار در بعد خارجی افزایش مییابد.

دلار-ارز-ریال

این افزایش ارزش دلار امتیاز بزرگی به آمریکا می دهد، امتیازی که سبب میشود پول بدون پشتوانه ی تولیدی خود را برای واردات از کشورهای دیگر چاپ و به آنها بدهد و به بیان ساده تر واردات مجانی انجام دهد. البته یک خطر بزرگ در این راستا این است که اگر روزی کشورهای دنیا پی به کاهش توان تولید آمریکا ببرند دلار از ارزش خود خواهد افتاد و آنها دلار ها را به آمریکا منتقل و سرمایه رو به زوال را نگهداری نمیکنند که این امر می تواند دلار های بدون پشتوانه را در آمریکا سرازیر و تورم شدید ی برای آمریکا به وجود آورد.

این که ریال در نگاه خارجیان دیده نمیشود به دلیل عدم تولید کالاهای دانش بر و با کیفیت است، هیچ کشوری از خام فروشی، پولش در نگاه خارجیان با ارزش نمی شود و تنها سودی که در کوتاه مدت برای کشورهای خام فروش دارد این است که نیاز به نقدینگی برای کوتاه مدت در آن کشورها برای واردات کاهش می یابد.

دستکاری نرخ ارزی که امروز در اقتصاد ایران انجام میشود هیچ اتفاقی را در جهان ایجاد نمی کند چرا که کسی به ارزش پول ایران کاری ندارد، لذا این دستکاری ها فقط برای در حوزه داخلی و در نگاه داخلی منجر به اتفاقاتی می شود و حال اگر اقتصاد ایران طرف عرضه ی قوی می داشت، می توانست با ایجاد تقاضای جهانی ریال نقش شوک آوری از طریق تغییر ارزش پول خود در مقیاس جهانی داشته باشد.

هر چه تولید یک کشور مطلوبیت داشته باشد تقاضا برای کالاهای آن کشور افزایش و لذا تقاضای جهانی برای واحد پولی آن کشور افزایش خواهد یافت که نتیجتا افزاش ارزش پول آن کشور را در بردارد

بنابر این نفس زمان، ارزش زدایی یا ارزش زایی در پول ملی چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی ایجاد نمی کند، اقدامات و سیاست های دولت هاست که اگر به سمت تقویت طرف عرضه باشد با کاهش تورم و کیفیت کالا هم ارزش داخلی و هم ارزش خارجی برای پول خود ایجاد می کنند. نکته ی پایانی که به نظر می رسد گفتنش سود دارد این است که تورم در کشورهای غربی ( قبل از بحران بدهی یونان مد نظر است) تورم نبوده و افزایش قمیت های ثابت شده می باشد، یعنی اگر کالایی در آمریکا ده برابر ایران قیمت داشته باشد دو سال بعد هم همان قیمت ( با کمی تفاوت ) را دارد؛ لذا شهرواندان آمریکایی کاهش ارزش پول در حوزه ی داخلی احساس نمی کنند و از سویی از آنجا علت گران بودن کالا استفاده از نیروی متخصص و دانش و خلاقیت انسانی است به همان میزان که قمیت ها بالاست دستمزدها نیز بالا می باشد، به هر حال کشورهای توسعه یافته که نهاده اصلی آنها در تولید دانش است گرانی دارند ولی تورم به معنای افزایش گرانی نداشته و لذا نباید این گونه فکر کرد که شهرواندان آمریکایی ( قبل از بحران مد نظر نگارنده است) ارزش پول خود را در حوزه داخلی رو به زوال میبینند.

محمد شهاب

بخش اقتصاد تبیان