نقش اساسی دوست در پیشرفت انسان
انسان به فطرت خود در سراسر زندگی خویش میل به رفاقت و دوستی دارد و این ویژگی پاسخ به نیاز طبیعی در انسان است که او را از تنهایی و بیپناهی خویش میرهاند، و در پرتو دوستیها، شخصیت او به نقطه کمال یا سقوط میرسد. رفقا و دوستان نه تنها با هم انس میگیرند و با مصاحبت و همنشینی موجبات شادمانی و نشاط یکدیگر را فراهم میسازند بلکه هر دوستی، به مقیاس درجه رفاقتاش در امور مادی و معنوی رفیق خود نفوذ میکند و هریک دانسته یا ندانسته روی عقاید، اخلاق، رفتار و گفتار دیگری اثر میگذارد و بر همین اساس از جمله عوامل کمک به پرورش و شکوفایی استعدادها و قابلیتهای انسان، یا در جهت مخالف آن یعنی عامل سرکوب توانمندیهای او میباشد. تأثیر رفاقت و معاشرت در روح و روان انسان، رفتار و رشد توانمندیهای آدمی تأثیری انکارناپذیر چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید:
«مَثَلُ الجلیس الصالح مثل الدَّارِیّ إنْ لم یُحْذِك من عِطْره عَلِقَك من ریحه، و مَثَلُ الجلیس السَّوْء كمثل الكِیر إن لم یُحْرقْك من شِرار.»[1]
به بیان امام علی (علیه السلام) که میفرماید:
«صحبة الاخیار تكسب الخیر كالریح اذا مرت بالطیب حملت طیبا صحبة الاشرار تكسب الشر كالریح اذا مرت بالنتن حملت نتنا.»[2]
دوستی با صالحان و عاقلان مانند قرار گرفتن در معرض نسیم بهاری است که زنده کننده و به بار نشاننده است و دوستی با نادانان و جاهلان مثل قرار گرفتن در معرض سوز پاییزی است که خشککننده و نابودکننده است.[3] عامل گرایش به فساد و سستی و هدر رفتن قابلیتهای انسانی است.
مهمترین و حساسترین مقطعی که برای دوستیابی و تأثیر مثبت یا منفی آن در انسان به وقوع میپیوندد در دوران نوجوانی و جوانی است. در این دوران احساس میشود که روابط جوان با والدین کمرنگتر شده و حتی احتمال اینکه او به نفع دوستان در مقابل والدین قرار گیرد وجود دارد. والدین باید با در نظر گرفتن خصوصیات شخصیتی جوان، با درایت و ظرافت مانع برخوردها شده و سعی نمایند میزان صمیمیت و همدلی خود را با فرزند خویش افزایش دهند
امام علی (علیه السلام) در این باره میفرماید:
«تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِی أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِی آخِرِهِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِی الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِی الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورِقُ.»[4]
به دلیل اهمیت محیط رفاقت و معاشرت در تربیت است که امام علی (علیه السلام) در سفارشی نورانی به حارث همدانی چنین میفرماید:
«وَ احْذَرْ صَحَابَةَ مَنْ یَفِیلُ رَأْیُهُ وَ یُنْكَرُ عَمَلُهُ فَإِنَّ الصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِهِ ... وَ إِیَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَق.»[5]
مهمترین و حساسترین مقطعی که برای دوستیابی و تأثیر مثبت یا منفی آن در انسان به وقوع میپیوندد در دوران نوجوانی و جوانی است. در این دوران احساس میشود که روابط جوان با والدین کمرنگتر شده و حتی احتمال اینکه او به نفع دوستان در مقابل والدین قرار گیرد وجود دارد. والدین باید با در نظر گرفتن خصوصیات شخصیتی جوان، با درایت و ظرافت مانع برخوردها شده و سعی نمایند میزان صمیمیت و همدلی خود را با فرزند خویش افزایش دهند. در این دوران طبق فرموده امام که فرمود: «حَلِیفِ الْهُمُومِ وَ قَرِینِ الْأَحْزَانِ»[6].
احساساتی چون غم و اندوه گاه وجود نوجوانان را فرا میگیرد. بیشتر آنان در این مواقع ترجیح میدهند که با دوستان خود باشند و آنان را هم صحبتی خوب برای خود میدانند که یکی از علل گرایش به همسالان را میتوان همانندی احساسات دانست.
آنچه جوانان در زمینه رفاقت و دوستی بدان نیازمندند، راهنمایی صحیح والدین در انتخاب رفیق و همچنین اندازهگیری حدود رفاقت است. زیرا خطر دوست بد در جوانان بیشتر از بزرگسالان است، به دلیل اینکه بزرگسالان بیشتر با راهنمایی عقل و به دور از احساس و حساب شده رفیق انتخاب میکنند، در حالی که جوانان بر اساس احساسات تند عاطفی و بدون بررسیهای عقلانی دوست انتخاب مینمایند و در این مورد زودپسند میباشند.
پی نوشت ها :
[1]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار (للشعیری)، چاپ اول، نجف، مطبعة حیدریة، بىتا، ص 183؛ ترجمه: حکایت همنشین صالح مثل عطار است که اگر از عطر خود تو را بهره مند نسازد، بوی خوش آن در تو آویزد، و حکایت همنشین بد مثل آهنگر است که اگر شرار آتش تو را نسوزاند، بوی بد آن در تو آویزد.
[2]. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، ج 7، ص 196؛ ترجمه: همنشینی با نیکان نیکی فراهم آورد همان طور که هرگاه باد بر بویی خوش گذر کند، آن بوی خوش را به همراه آورد، وهمنشینی با بدان، بوی بد آورد، همانطور که هرگاه باد بر بوی ناخوش گذرکند، آن بوی ناخوش را همراه سازد.
[3]. دلشاد تهرانی، مصطفی، ماه مهر پرور، تهران، انتشارات دریا، 1379 ش، ص 202.
[4]. سید رضی، نهج البلاغه، قصار/ 123؛ ترجمه: در آغاز سرما خود را از آن بپایید و در پایانش بدان روى نمایید كه سرما با تنها آن مىكند كه با درختان. آغازش مىسوزاند و پایانش برگ مىرویاند.
[5]. سید رضی، نهج البلاغه، نامه /69؛ ترجمه: از همنشینى آن كه رایش سست وكارش ناپسند بود بپرهیز، كه هر كس را از آن كه دوست اوست شناسند ... از همنشینى با فاسقان بپرهیز كه شر به شر پیوندد.
[6]. سید رضی، نهج البلاغه،نامه/ 31؛ ترجمه: هم سوگند اندوههاى ـ جان آزار ـ و غمها را همنشین است.
فاطمه زین الدینی
بخش نهج البلاغه تبیان