خدا و رسول (ص) محبوب ترند یا ... ؟
می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.
به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:
اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یک نواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.
یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، تلاوت آیاتی از قرآن مجید است،در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.
در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.
در این مقاله آیات صفحه 190، مورد بررسی قرار می گیرد...
شش آیة21 تا 26 سورة توبه از صفحة 190، توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.
شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.
جهت دریافت فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.
از میان آیات ششگانه 21 تا 26 سورة توبه از صفحة 190، خداوند، بعد از ذكر سه نعمت بزرگی كه در برابر ایمان، هجرت و جِهاد قرار داده و نیز نهی از تندادن به ولایت و سرپرستی كفّار، در آیة چهارم این صفحه، ما مسلمانان را به اینحقیقت توجّه میدهد كه هیچكدام از چیزهایی كه مورد علاقه و مَحبّت ما هستند، نباید محبوبتر از خدا بوده و در مقام عمل، خواستة آن ها بر خواستة خدا مقدّم گردد.
آیة 24، روی سخن را به پیامبر (ص) كرده و میفرماید: به مسلمانان «بگو: اگر پدران، فرزندان، برادران، همسران و بستگان شما و هم چنین، اموال و سرمایههایی را كه جمعآوری كردهاید و نیز كسب و كاری كه از كسادی آن بیم دارید و خانههای مرفّهی كه مورد علاقة شما هستند، اگر این ها در نظرتان، محبوبتر از خدا و پیامبر او و جهاد در راهش میباشند، در انتظار مجازات وكیفر شدیدی از ناحیة خدا باشید.
چرا كه شما در این صورت، فاسق، و از مرز بندگی خارج شدهاید و خداوند، فاسقان را به سعادت مطلوب نمیرسانَد» و چیزی نصیبشان نمیسازد.
در این آیه، خطوط اصلیِ جداكننده ی ایمان راستین از ایمان آلوده به شرك و نفاق ترسیم شده و حدّ فاصل میان مۆمنان واقعی و افراد ضعیفالایمان مشخّص گردیده است.
آیة 24، با صراحت میفرماید: اگر خویشاوندان و مال و منال، در نظر انسان، پرارزشتر و گران بهاتر از خدا و پیامبر (ص) و اطاعت فرمان او باشند تا آنجا كه حاضر نباشد آن ها را فدای دینكند، معلوم میشود هنوز ایمان واقعی و كامل تحقّق نیافتهاست. آن روزی حقیقت و روح ایمان، با تمام ارزشهایش، در انسان تجلّی میكند كه او در مورد چنینفداكاری و گذشتی، تردید نداشتهباشد.
یعنی، اگر ما مسلمانان، دارای ایمان محكم و آمادگی برای فداكاری نباشیم و منافع مادّی خویش را بر رضای خدا مقدّم شمرده و بهخاطر دلبستگیهای زیاد به زن و فرزند، مال و ثروت، و تجمّلات زندگی از فداكاری مضایقهكنیم، آیندةمان تاریك خواهد بود؛ نه تنها آینده، بلكه امروزمان هم در خطر است و همه ی میراثهای گذشته و افتخاراتمان از میان خواهد رفت و منابع حیاتیمان به دست دیگران خواهد افتاد و زندگی، دیگر، برایمان مفهومی نخواهد داشت.
این آیه را بهعنوان یك شعار، باید به تمام فرزندان و جوانانمان تعلیم دهیم تا روح فداكاری، سلحشوری و ایمان در آنان زنده شده و بتوانند میراثهای خود را پاسداری كنند.
البتّه، مفهوم این آیه،بریدن پیوندهای دوستی و مَحبّت با خویشاوندان و ترك عواطف انسانی و نادیده گرفتن سرمایههای اقتصادی نیست، بلكه منظور ایناست كه بر سر دو راهیها، نباید عشق به زن و فرزند، مال و مقام، و خانه و خانواده، مانع از اجرای حكم خدا گشته و انسان را از هدف مقدّسش باز دارد. لذا اگر انسان بر سر دو راهی نباشد، رعایت هر دو بر او لازم است.
بهعنوان نمونه، حضرت ابراهیم (ع)، دوستدار فرزندش، اسماعیل (ع) بود، فرزندی بسیار شایسته و كامل. ولی چون خدا فرموده كه در راه من ذبحشكن، او هم آمادة ذبح شد.
یا نقل شده كه در جنگ بدر، عقیل، برادر امیرالمۆمنین(ع) كه مشرك بود و برای جنگ با مسلمانان آمده بود، اسیر شد. او هیچ باورش نمیشد كه برادرش، علی(ع) حاضر به كشتن او باشد. چون عقیل، برادر بزرگتر بود و میدانست علی، دریای محبّت است.
ولی با كمال تعجّب دیدكه علی(ع) حاضر به كشتن او شدهاست. متَعجّبانه پرسید: علی، بهراستی، ممكن است تو مرا بكشی؟!
علی(ع) فرمود: بله، اگر رسول خدا دستور بدهد، میكشم. او همگفت: فهمیدم كه دین تو حق است؛ شهادتین گفت و مسلمان شد.
یا در روز عاشورا، امام حسین (ع) مگر فرزند جوان هجده سالهاش را دوست نداشت؟
امّا در عین حال، او را مقابل تیر و نیزه و شمشیر فرستاد، درحالی كه نقل شده كه: با صدای بلندگریه میكرد. چون محبوبش بود، ولی او را در راه محبوب اعلا فدا كرد.
مسلمانان صدراسلام، با این نوع فداكاری ها بودكه اسلام را پیش برند. در غیر این صورت اسلام پا نمیگرفت.
در این هنگام، چون خداوند، صدق و راستی ما را در فداكاری و از خودگذشتگی دید، دشمن ما را خوار، و پیروزی را نصیب ما گردانید تا اینكه اسلام مستقرگردید.
به جان خودم سوگند، اگر رفتار ما در یاری اسلام، مانند سهلانگاری و رفتار سست شما بود، نه عمودی از اسلام پا میگرفت و نه شاخهای از درخت ایمان سبز میگشت.
مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: علی هندی، ویراستار: سید علی مرتضوی
تنظیم: داودی