قرآن و حکومت اسلامی
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّه وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْامْرِ مِنْكُم ....
در روایت است كه آیه اول انْ تُۆَدُّوا الْأَماناتِ إلى اهْلِها مربوط به ائمه (ع) است. و آیه حكم به عدل و إذا حكمتم بین الناس مربوط به امرا مىباشد. و این آیه (أطیعوا اللَّه) خطاب به جامعه مسلمین است 1). به آنان امر مىفرماید كه از خدا، در احكام الهى، و از رسول اكرم (ص) و أولو الأمر، یعنى ائمه پیروى و اطاعت كنند. از تعالیمشان پیروى، و از احكام حكومتى آنان اطاعت نمایند.
عرض كردم كه اطاعت از اوامر خداى تعالى غیر از اطاعت از رسول اكرم (ص) مىباشد. كلیه عبادیات و غیر عبادیات (احكام شرع الهى) اوامر خداوند است. رسول اكرم (ص) در باب نماز هیچ امرى ندارد. و اگر مردم را به نماز وامىدارد، تأیید و اجراى حكم خداست. ما هم كه نماز مىخوانیم، اطاعت امر خدا را مىكنیم.
و اطاعت از رسول اكرم (ص) غیر از طاعة اللَّه مىباشد. اوامر رسول اكرم (ص) آن است كه از خود آن حضرت صادر مىشود، و امر حكومتى مىباشد. مثلًا از سپاه اسامه پیروى كنید؛ سرحدات را چطور نگهدارید؛ مالیاتها را از كجا جمع كنید؛ با مردم چگونه معاشرت نمایید ... اینها اوامر رسول اكرم است. خداوند ما را الزام كرده كه از حضرت رسول (ص) اطاعت كنیم؛ چنانكه مأموریم از أولو الامر- كه به حسب ضرورت مذهب ما مراد ائمه (ع) مىباشند- اطاعت و پیروى نماییم. اطاعت از أولو الأمر كه در اوامر حكومتى مىباشد، نیز غیر اطاعت خداست. البته از باب اینكه خداى تعالى فرمان داده كه از رسول و أولو الأمر پیروى كنیم، اطاعت از آنان در حقیقت اطاعت خدا هم مىباشد.
در دنبال آیه مىفرماید: ... فَإنْ تَنازَعْتُم فی شَیْءٍ فَرُدّوهُ إلىَ اللَّهِ و الرَّسُولِ إنْ كُنْتُمْ تُۆْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَومِ الآخِرِ ذلِكَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تأْویلًا. (... اگر در امرى با هم نزاع داشتید، به خدا و پیامبر (ص) رجوع كنید ...)
و اطاعت از رسول اكرم (ص) غیر از طاعة اللَّه مىباشد. اوامر رسول اكرم (ص) آن است كه از خود آن حضرت صادر مىشود، و امر حكومتى مىباشد
منازعهاى كه بین مردم واقع مىشود، بر دو نوع است: یك نوع، اینكه بین دو دسته یا دو نفر سر موضوعى اختلاف مىشود. مثلًا یكى ادعا دارد كه طلبكار است؛ و دیگرى انكار مىكند. و موضوعْ اثبات شرعى یا عرفى لازم دارد. در این مورد باید به قضات رجوع شود. و قاضى باید موضوع را بررسى كرده دادرسى نماید. اینها دعاوى حقوقى است.
نوع دیگر، اینكه اختلافى در بین نیست، بلكه مسأله ظلم و جنایت است. مثلًا قلدرى مال كسى را به زور گرفته است؛ یا مال مردم را خورده است؛ دزد به خانه كسى رفته و مالش را برده است. در چنین مواردى؛ مرجع و مسئول قاضى نیست؛ بلكه مدعى العموم (دادستان) است. در این موارد، كه موارد جزایى- و نه حقوقى- است، و گاهى جزایى و حقوقى توأم است، ابتدا مدعى العموم، كه حافظ احكام و قوانین است و مدافع جامعه به شمار مىآید، شروع به كار مىكند، و كیفر خواست صادر مىنماید؛ سپس، قاضى رسیدگى كرده حكم صادر مىكند. این احكام، چه حقوقى و چه جزایى، به وسیله دسته دیگرى از حكام، كه مجریان باشند، اجرا مىشود.
قرآن مىفرماید: فَإنْ تنازعتم در هر امرى از امور بین شما نزاع واقع شد، مرجع در احكامْ خدا، و در اجرا رسول است. رسول اكرم (ص) باید احكام را از خدا بگیرد و اجرا نماید. اگر موضوع اختلافى بود، حضرت رسول به عنوان قاضى دخالت مىكند و قضاوت (دادرسى) مىنماید. و اگر منازعات دیگرى، از قبیل زورگویى و حقكشى بود، نیز مرجع رسول اكرم (ص) است. او چون رئیس دولت اسلام است، ملزم مىباشد دادخواهى كند؛ مأمور بفرستد و حق را بگیرد و رد نماید
. باید دانست در هر امرى كه مرجع رسول اكرم باشد، ائمه (ع) هم مىباشند. و اطاعت از ائمه (ع) نیز اطاعت از رسول اكرم (ص) مىباشد.خلاصه، آیه اول: إذا حَكَمْتُم بَیْنَ النّاس و دوم: أطیعوا اللَّه و أطیعوا الرسول و آیه فَإنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ اعم از حكومت و قضاوت مىباشد؛ و اختصاص به باب قضاوت ندارد.
حكومتهاى جور، چه قضات و چه مجریان و چه اصناف دیگر، آنها طاغوت اند، چون در برابر حكم خدا سركشى و طغیان كرده، قوانینى به دلخواه وضع كرده، به اجراى آن و قضاوت بر طبق آن پرداختهاند. خداوند امر فرموده كه به آنها كافر شوید؛ یعنى در برابر آنها و اوامر و احكامشان عصیان بورزید
صرف نظر از اینكه بعضى از آیات ظهور در حكومت به مفهوم اجرایى دارد.
در آیه بعد مىفرماید: أَ لَمْ تَرَ إلىَ الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إلَیْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ یُریدونَ أَنْ یَتَحاكَموا إلىَ الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِروا أَنْ یَكْفُرُوا بِهِ ...
آیا ندیدى كسانى را كه مىپندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل شده ایمان آوردهاند، مىخواهند نزد طاغوت (قدرتهاى ناروا) دادخواهى كنند؛ در حالى كه مسلم است كه دستور دارند به آن (یعنى طاغوت) كافر شوند.
اگر نگوییم منظور از طاغوت حكومتهاى جور و قدرتهاى نارواى حكومتى به طور كلى است، كه در مقابل حكومت الهى طغیان كرده و سلطنت و حكومت برپا داشتهاند، باید قائل شویم كه اعم از قضات و حكام است. چون رجوع براى دادرسى و احقاق حقوق و كیفر متعدى غالباً با مراجعه به مقامات قضایى انجام مىگیرد؛ و باز حكم قضایى را مجریان- كه معمولًا آنها را حكومتكننده مىشناسند- اجرا مىكنند.
حكومتهاى جور، چه قضات و چه مجریان و چه اصناف دیگر، آنها طاغوت اند، چون در برابر حكم خدا سركشى و طغیان كرده، قوانینى به دلخواه وضع كرده، به اجراى آن و قضاوت بر طبق آن پرداختهاند. خداوند امر فرموده كه به آنها كافر شوید؛ یعنى در برابر آنها و اوامر و احكامشان عصیان بورزید. بدیهى است كسانى كه مىخواهند به طاغوت كافر شوند، یعنى در برابر قدرتهاى حاكمه ناروا سر به نافرمانى بردارند، وظایف سنگینى خواهند داشت كه بایستى به قدر توانایى و امكان در انجام آن بكوشند.بررسی این آیات را بر اساس روایات را ، در مقاله بعدی ارائه خواهیم داد .
پی نوشت :
1 - اصول كافى، ج 1، ص 267، كتاب الحجه، باب أن الامام علیه السلام یعرف الامام الذى یكون من بعده... حدیث 1. تفسیر برهان، ج 1، ص 379 - 376، ذیل آیات 4 و 1.
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منبع:
امام خمینی ، ولایت فقیه ، ص 75 – 77