تبیان، دستیار زندگی
ما مكلف هستیم كه اسلام را حفظ كنیم. این تكلیف از واجبات مهم است؛ حتى از نماز و روزه واجبتر است. همین تكلیف است كه ایجاب مى‏كند خونها در انجام آن ریخته شود. از خون امام حسین (ع) كه بالاتر نبود، براى اسلام ریخته شد. و این روى همان ارزشى است كه اسلام دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حکومت از اهم واجبات

کارآمدی حکومت اسلامی

محمد بنُ یحیى، عن احمد بن محمد، عن ابنِ محبوبٍ، عن علىّ بنِ ابى حمزةَ، قال سمعت أبا الْحسن موسى بنَ جعفر، علیهما السلام، یقول: إذا ماتَ الْمُۆْمِنُ، بَكَتْ عَلَیْهِ الْملَائِكَةُ وَ بِقاعُ الْارْضِ الّتی كانَ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَیْها، و أبْوابُ السّماءِ الّتی كانَ یصْعَدُ فیها بِأعْمالِهِ؛ وَ ثُلِمَ فى الْاسلامِ ثُلْمَةً لا یَسُدّها شَیْ‏ءٌ، لأَنّ الْمُۆْمِنینَ الْفُقَهاءَ حُصُونُ الْاسْلامِ كَحِصْنِ سُورِ الْمَدِینَةِ لَها(1)

مى‏گوید از امام موسى بن جعفر الصادق (ع) شنیدم كه مى‏فرمود: هرگاه مۆمن (یا فقیه مۆمن) بمیرد، فرشتگان بر او مى‏گریند و قطعات زمینى كه بر ن به پرستش خدا برمى‏خاسته و درهاى سمان كه با اعمالش بدان فرامى‏رفته است. و در (دژ) اسلام شكافى پدیدار خواهد شد كه هیچ چیز ن را ترمیم نمى‏كند، زیرا فقهاى مۆمن دژهاى اسلامند، و براى اسلام نقش حصار مدینه را براى مدینه دارند.

مفهوم روایت

اینكه مى‏فرماید: مۆمنان فقیه دژهاى اسلامند در حقیقت فقها را موظف و مأمور مى‏كند كه نگهبان باشند، و از عقاید و احكام و نظامات اسلام نگهبانى كنند. بدیهى است این فرمایش امام به هیچ وجه جنبه تشریفات ندارد. مثل تعارفاتى نیست كه به هم مى‏كنیم. من به شما شریعتمدار مى‏گویم، و شما به من شریعتمدار مى‏گویید! یا مثل اینكه پشت پاكت به هم مى‏نویسیم: حضرت مستطاب حجت الاسلام. اگر فقیه كنج منزل بنشیند و در هیچ امرى از امور دخالت نكند، نه قوانین اسلام را حفظ كند، نه احكام اسلام را نشر دهد، نه دخالت در امور اجتماعى مسلمانان كند، و نه اهتمام به امور مسلمین داشته باشد، به او حصن الاسلام گفته مى‏شود؟ او حافظ اسلام است؟ اگر رئیس حكومتى به صاحب منصب یا سردارى بگوید: برو فلان ناحیه را حفظ كن و حافظ ن ناحیه باش. وظیفه نگهبانى او اجازه مى‏دهد كه برود خانه بخوابد تا دشمن بیاید ن ناحیه را از بین ببرد؟ یا به هر نحوى كه مى‏تواند باید در حفظ ن ناحیه جدیت كند؟ اگر بگویید كه ما بعضى احكام اسلام را حفظ مى‏كنیم، من از شما سۆال مى‏كنم: یا حدود را جارى و قانون جزاى اسلام را اجرا مى‏كنید؟ نه. شكافى در اینجا ایجاد گردید. و در هنگامى كه شما وظیفه نگهبانى داشتید، قسمتى از دیوار خراب شد. مرزهاى مسلمین و تمامیت ارضى وطن اسلامى را حفظ مى‏كنید؟ نه، كار ما دعاگویى است! قسمت دیگر دیوار هم فرو ریخت. شما از ثروتمندان حقوق فقرا را مى‏گیرید و به نان مى‏رسانید؟

اینكه فرموده‏اند فقها حصون اسلامند یعنى مكلفند اسلام را حفظ كنند، و زمینه‏اى را فراهم آورند كه بتوانند حافظ اسلام باشند. و این از اهم واجبات است. و از واجبات مطلق مى‏باشد نه مشروط

چون وظیفه اسلامى شما این است كه بگیرید و به دیگران بدهید. نه! اینها مربوط به ما نیست. ان شاء اللَّه دیگران مى‏یند انجام مى‏دهند! دیوار دیگر هم خراب شد. شما ماندید مثل شاه سلطان حسین و اصفهان (2)! این چه حصنى است كه هر گوشه‏اى را به قاى حصن الاسلام عرضه بداریم عذرخواهى مى‏كند! یا معنى حصن همین است؟

اینكه فرموده‏اند فقها حصون اسلامند یعنى مكلفند اسلام را حفظ كنند، و زمینه‏اى را فراهم ورند كه بتوانند حافظ اسلام باشند. و این از اهم واجبات است. و از واجبات مطلق مى‏باشد نه مشروط(3). و از جاهایى است كه فقهاى اسلام باید دنبالش بروند، حوزه‏هاى دینى باید به فكر باشند و خود را مجهز به تشكیلات و لوازم و قدرتى كنند كه بتوانند اسلام را به تمام معنا نگهبانى كنند، همان گونه كه خود رسول اكرم (ص) و ائمه (ع) حافظ اسلام بودند و عقاید و احكام و نظامات اسلام را به تمام معنا حفظ مى‏كردند.

ما تمام جهات را كنار گذاشته‏ایم، و مقدارى از احكام را گرفته، خلفاً عن سلف‏(4)، مباحثه مى‏كنیم. بسیارى از احكام اسلام جزء علوم غریبه‏(5) شده است! اصلًا اسلام غریب است. از آن فقط اسمى مانده است. تمام جزاییات اسلام كه بهترین قانون جزایى است كه براى بشر آمده، الان بكلى فراموش شده، و لم یبق الّا اسمه‏6)

. تمام یات شریفه كه براى جزاییات و حدود مده است لم یبق إلّا قراءته ما قرائت مى‏كنیم: الزّانیةُ و الزّانى فَاجْلِدُوا كُلّ واحِدٍ مِنْهُما مِاةَ جَلْدَةٍ(7)

ما مكلف هستیم كه اسلام را حفظ كنیم. این تكلیف از واجبات مهم است؛ حتى از نماز و روزه واجبتر است. همین تكلیف است كه ایجاب مى‏كند خونها در انجام آن ریخته شود. از خون امام حسین (ع) كه بالاتر نبود، براى اسلام ریخته شد. و این روى همان ارزشى است كه اسلام دارد

اما تكلیف نداریم. فقط باید قرائت كنیم تا قرائت ما خوب شود و از مخرج ادا كنیم! اما اینكه واقعیتهاى اجتماعى چگونه است، و جامعه اسلامى در چه حالى است، و فحشا و فساد چگونه رواج پیدا كرده، و حكومتها مۆید و پشتیبان زناكاران هستند، به ما مربوط نیست! ما فقط بفهمیم كه براى زن و مرد زناكار این مقدار حد تعیین شده است، ولى جریان حد و اجراى قانون مبارزه با زنا به عهده چه كسى مى‏باشد، به ما ربطى ندارد!

مى‏پرسم یا رسول اكرم (ص) این طور بودند؟ قرآن را مى‏خواندند و كنار مى‏گذاشتند و به حدود و اجراى قانون كارى نداشتند؟ خلفاى بعد از رسول اكرم (ص) بنایشان بر این بود كه مسائل را دست مردم بدهند و بگویند با شما كارى نداریم؟ یا به عكس، حدود معین كرده بودند و شلاق مى‏زدند و رجم مى‏كردند، حبس ابد مى‏كردند، نفى بلد مى‏كردند؟ به فصل حدود و دیات اسلام رجوع كنید، مى‏بینید همه اینها از اسلام است، و اسلام براى این امور آمده است. اسلام آمده تا به جامعه نظم بدهد، امامت اعتبارى و حكومت براى تنظیم امور جامعه است.

ما مكلف هستیم كه اسلام را حفظ كنیم. این تكلیف از واجبات مهم است؛ حتى از نماز و روزه واجبتر است. همین تكلیف است كه ایجاب مى‏كند خونها در انجام آن ریخته شود. از خون امام حسین (ع) كه بالاتر نبود، براى اسلام ریخته شد. و این روى همان ارزشى است كه اسلام دارد. ما باید این معنا را بفهمیم، و به دیگران هم تعلیم بدهیم. شما در صورتى خلفاى اسلام هستید كه اسلام را به مردم بیاموزید. و نگویید بگذار تا امام زمان (ع) بیاید. شما نماز را هیچ وقت مى‏گذارید تا وقتى امام زمان (ع) آمد بخوانید؟ حفظ اسلام واجبتر از نماز است. منطق حاكم خمین را نداشته باشید كه مى‏گفت: باید معاصى را رواج داد تا امام زمان (ع) بیاید! اگر معصیت رواج پیدا نكند، حضرت ظهور نمى‏كند! اینجا ننشینید فقط مباحثه كنید؛ بلكه در سایر احكام اسلام مطالعه كنید؛ حقایق را نشر دهید؛ جزوه بنویسید و منتشر كنید، البته مۆثر خواهد بود. من تجربه كرده‏ام كه تأثیر دارد.

پی نوشت :

1 - اصول كافى، ج 1، ص 47، كتاب فضل العلم، باب فقه العلماء. حدیث 3.

2- مقصود حسین اول، فرزند سلیمان اول (- 1135 هجرى قمرى) خرین پادشاه سلسله صفویه است كه شاهى نالایق و بیكفایت بود. وى در 1105 به سلطنت رسید. در زمان او محمود افغان به اصفهان لشكر كشید. سلطان حسین به امید نكه وى از اصفهان صرف نظر كند فرج باد و جلفا را به او تسلیم كرد. اما محمود به اصفهان بیدفاع حمله ورد و ن را تصرف كرد و سلطان بى‏تدبیر را به قتل رساند.

3 - اگر وجوب یك واجب نیست به چیزى مشروط نباشد، واجب مطلق خواهد بود نسبت بدان چیز؛ مانند: وجوب نماز نسبت به وضوء. و هر گاه وجوب واجب نسبت به چیزى مشروط باشد. واجب مشروط خواهد بود نسبت به همان چیز؛ مانند: وجوب نسبت به استطاعت.

4 - پشت به پشت، سینه به سینه.

5 - علومى كه از نیروهاى فوق طبیعى مكتوم یا اسرارآمیز مى‏كنند مانند علوم سحر، جادو، جفر، تسخیر ارواح و تسخیر جن.

6 - اشاره است به سخن نبى اكرم (ص) و امیرالمومنین (علیه السلام) كه: سیأتى على امتى زمان لا یبقى من القرن الارسمه و لامن الاسلام الا اسمه... (روزگارى براى امت من خواهد مد كه از قرن جز نشانه‏اى و از اسلام جز نامى باقى نماند.) بحارلانوار، ج 2، ص 109. كتاب العلم، باب 15، حدیث 14. و نهج البلاغه، حكمت 361.

7 - هر یك از زن و مرد زناكار را صد تازیانه بزنید. (نور 2

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع :

امام خمینی ، ولایت فقیه ، ص 54 – 58

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.