تبیان، دستیار زندگی
جستجو برای یافتن گل سرسبد برنامه‌های تلویزیون در دهه 60 كار سختی نیست، چون زمان كوتاهی لازم است تا به برنامه‌های كودك برسیم كه در صدر این جایگاه قرار دارند؛ برنامه‌هایی كه مخاطب كودك و صدالبته بزرگسال آن دهه را به گونه‌ای جذب دو شبكه موجود كردند كه میانسا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سلام کودکی های من!

در باره انیمیشن‌های دهه 60


جستجو برای یافتن گل سرسبد برنامه‌های تلویزیون در دهه 60 كار سختی نیست، چون زمان كوتاهی لازم است تا به برنامه‌های كودك برسیم كه در صدر این جایگاه قرار دارند؛ برنامه‌هایی كه مخاطب كودك و صدالبته بزرگسال آن دهه را به گونه‌ای جذب دو شبكه موجود كردند كه میانسالان و بزرگسالان امروز نمی‌توانند پس از یادآوری آنها، این جمله كلیدی را به زبان نیاورند: یادش بخیر!


انیمیشن‌های دهه 60

در میان برنامه‌های كودك و نوجوان هرچند سهمی عمده به تولیدات داخلی اعم از برنامه‌های عروسكی، انیمیشن،مجموعه‌های داستانی و... اختصاص داشت، اما سریال‌های انیمیشن خارجی حضوری پررنگ و تاثیرگذارتری داشتند.

انیمیشن‌هایی مثل سندباد ، پینوكیو و گالیور هم بودند كه با تعدیل، بازپخش شدند و امروز همچنان تماشای آنها جذابیت دارد. چنین وجهی بیش از این‌كه به تكنیك انیمیشن‌های آن دوره برگردد ـ كه نسبت به تكنیك انیمیشن‌های جدید بیشتر به یك شوخی شبیه است ـ به قصه‌های جذاب، دراماتیك و فانتزی هوشمندانه آنها بازمی‌گشت كه متكی بر منابع اقتباسی محكم بود .

همان‌طور كه «گالیور» امروز همچنان در معرض اقتباس‌های متعدد سینمایی و... قرار دارد و قصه این آدم عادی یا درواقع غول سرزمین لی‌لی پوت در كنار دشمن همیشگی به نام كاپیتان لیچ برای مخاطب جذابیت دارد.

از پیشینه «سندباد» نیز همین بس كه قصه سفر ماجراجویانه این دریانورد ـ تاجر كه در مجموعه داستان‌های هزار و یك شب جای دارد تا امروز به شیوه‌های مختلف بازخوانی و بازنمایی تصویری شده است.

در این انیمیشن، سندباد با همراهی پیرمردی به نام علاءالدین، جوانی به نام علی‌بابا و یك مرغ مینا به نام شیلا، مسیری از واقعیت و تخیل را به گونه‌ای دراماتیك طی می‌كرد.

انیمیشن‌های دهه 60

بتدریج كه این انیمیشن‌های حرفه‌ای و پرمخاطب، پیوند تماشاگران را با رسانه محكم كردند، پخش كارتون‌های سریالی جدید ـ اكثرا ژاپنی ـ با دوبله‌های خاطره‌انگیز، این عرصه را پربارتر كردند.

ویژگی مهم بخش اعظم این انیمیشن‌ها، برجسته شدن عنصر خانواده در آنها و تاكید بر روابط و مناسبات میان اعضای خانواده در شرایط و موقعیت‌های مختلف با فرهنگ و جغرافیای متفاوت بود. مهاجران، بچه‌های كوه آلپ، خانواده دكتر ارنست و بلفی و لی‌لی‌بیت برخی از این سریال‌ها بودند كه در آنها خانواده و گروه‌هایی كه دسته‌جمعی زندگی می‌كردند، محوریت داشتند.

«مهاجران» با تكیه بر خانواده‌ای 6 نفره كه از زادگاه خود به استرالیا مهاجرت می‌كردند، مشكلات جدا شدن از سرزمین مادری و ریشه دواندن در یك خاك جدید را بر بستر قصه‌ای ساده و روان روایت می‌كرد.

در این قصه با برجسته شدن شخصیت دو دختر كوچك خانواده به نام‌های كیت و لوسیمی كه خصوصیاتی متضاد داشتند، این سفر و خو كردن به سرزمین جدید از زاویه دید این دو قهرمان به تصویر كشیده شد كه حاكمیت حال و هوا و شیطنت‌های كودكانه جذابیت خاصی به كلیت كار بخشید.

در این قصه با برجسته شدن شخصیت دو دختر كوچك خانواده به نام‌های كیت و لوسیمی كه خصوصیاتی متضاد داشتند، این سفر و خو كردن به سرزمین جدید از زاویه دید این دو قهرمان به تصویر كشیده شد كه حاكمیت حال و هوا و شیطنت‌های كودكانه جذابیت خاصی به كلیت كار بخشید.

در «بچه‌های كوه آلپ» هرچند خانواده محوریت داشت، اما مرگ مادر فضای كلی حاكم بر مجموعه را غمناك كرده بود و در این میان، حضور پدر در كنار دختر و پسر كوچكش تصویری متفاوت را از خانواده ثبت كرد.

«خانواده دكتر ارنست» با محوریت یك خانواده پنج نفره كه از یك حادثه دریایی جان سالم به در بردند و در یك جزیره ناشناس مجبور به ادامه زندگی می‌شدند، از جذابیت مواجهه با شرایط غیرقابل پیش‌بینی یك سرزمین ناشناخته بهره برد.

«بلفی و لی‌لی‌بیت» هرچند ریشه افسانه‌ای داشت و زندگی گروه‌های مختلف آدم كوتوله‌ها را به تصویر می‌كشید، اما جذابیت شخصیت‌پردازی آدم‌های این مجموعه و همچنین پهلو زدن به مناسبات و روابط آدم‌های عادی، قصه زندگی آنها را برای مخاطب جالب كرد.

در گروهی دیگر از سریال‌های انیمیشن دهه 60 هرچند خانواده محوریت داشت،اما بستر پرداختن به آن، گروه‌های مختلف حیوانات بود كه به شكل فانتزی جایگزین روابط اجتماعی انسان‌ها شده بود. از این جنس مجموعه‌ها می‌توان به پسر شجاع و دهكده حیوانات اشاره كرد.

قهرمان «پسر شجاع» یك بچه سگ آبی به نام پسر شجاع بود كه همراه با خانم كوچولو، مشكل‌گشای حیوانات روستا بودند.پدر پسر شجاع هم كاراكتر بامزه‌ای بود كه در كنار بسیاری از شخصیت‌های دیگر این مجموعه بخصوص با تكیه بر دوبله‌های جذاب در ذهن مخاطبان ماندگار شدند.

انیمیشن‌های دهه 60

در «دهكده حیوانات» هم قهرمان قصه یك بچه‌خرس به نام میشا بود كه با پدر و مادرش زندگی می‌كرد. این خانواده همواره در تقابل با خانواده آقای ببر و روباه بود كه هر بار مشكلاتی را برای اهالی دهكده ایجاد می‌كردند و میشا با كمك پدر و مادرش مشكل را حل می‌كرد و به نوعی جایگاه و اهمیت خانواده و همكاری اعضا باهم برجسته می‌شد.

گروهی پرتعداد از سریال‌های انیمیشن هم بودند كه مولفه مشترك آنها فرزندان دورافتاده از خانواده و بخصوص بدون مادر بودند.

دختری به نام نل،‌ حنا دختری در مزرعه، بینوایان، رامكال، هاچ زنبور عسل و بنر برخی از این مجموعه‌ها با محوریت فرزندان دورافتاده از مادر و خانواده بودند كه قصد داشتند روحیه و عزم قهرمانان این كارتون‌ها یعنی كودكان را به دور از شعارزدگی برجسته كنند.

انیمیشن‌های دهه 60

«بینوایان» هرچند اقتباسی از شاهكار ویكتور هوگو درباره زندگی ژان وال ژان و تقابل دائمی او با بازرس ژاول است، اما در این انیمیشن قصه فرعی، كزت به گونه‌ای برجسته شده بود كه در ذهن می‌ماند.

به همین دلیل نمی‌توان این انیمیشن را بدون تصویر دختری كه میان برف مجبور است سطل آب را از جنگل به خانه تناردیه‌های بدجنس بیاورد، تصور كرد.

درواقع بی‌پناهی كزت كه مادرش قبل از مرگ او را به ژان وال ژان سپرده بود، به خط قصه فرعی تبدیل شد و زندگی قهرمان را تحت تاثیر قرار داد.

«رامكال» هم داستان پسری به نام استرلینگ بود كه مادرش را بر اثر بیماری از دست ‌داد و در این بحران و تنهایی یك راكون به نام رامكال به دوست و همدم تنهایی‌هایش تبدیل ‌شد. در این كارتون تلفیق رئالیته با جذابیت رابطه یك انسان و حیوان باعث شد فضا تا حد زیادی تعدیل شود و فضا و جغرافیا نیز از پس تصاویر انیمیشنی واجد جذابیت شوند.

«هاچ زنبور عسل» گل سرسبد انیمیشن‌های در فراق مادر بود كه محوریت آن جستجوی هاچ برای پیدا كردن مادرش بود كه این تم در قالب طنز و جدی مورد توجه بسیاری قرار گرفت.

«بنر» هم سنجاب كوچولویی بود كه بدون مادر و در آغوش یك گربه بزرگ شده بود و آشنا نبودن او به عادات و رفتارهای زندگی سنجاب‌ها ورود او را به جمع سنجاب‌های جنگلی با مشكلاتی مواجه كرد، اما او یكه و تنها با صبر و حوصله توانست شرایط را به نفع خود تغییر دهد و وارد این جمع شود.

انیمیشن‌های دهه 60

در میان مجموعه‌هایی كه در دهه 60 سفره برنامه‌های كودك را در دو شبكه رنگین كردند، سریال‌های دیگری هم بودند كه با كمی اغماض، اغلب در همین قالب گروه‌بندی می‌شدند و كاركردشان در همین خصوص بود.

در این میان نمی‌توان از یك مجموعه انیمیشن خاص در میان سریال‌های دهه 60 یادی نكرد؛ یعنی «تام و جری». انیمیشنی با تكیه بر دو قهرمان كلاسیك و قصه‌هایی كه پایانش محتوم بود، اما آنچنان هوشمندی در شخصیت ‌پردازی این دو كاراكتر و داستان هر قسمت از مجموعه به كار رفته بود كه نه‌تنها از جذابیت آن در طول این سال‌ها كاسته نشد، بلكه باید لقب (انیمیشنی برای تمام فصول) را به آن داد.

انیمیشن‌های دهه 60

پینوكیو و فرشته مهربون

«پینوكیو» قصه هوشمندانه كارلو كولودی، همان‌طور كه منبع الهام مجموعه‌های انیمیشن متعدد از زندگی این عروسك چوبی شد، در والت دیزنی نیز محور یك انیمیشن جذاب گردید و هنوز هم تم این داستان اصیل به شیوه‌های مختلف مورد اقتباس قرار می‌گیرد.

در این انیمیشن، پینوكیو با همراهی جوجه اردكی به نام جینا، مرتب گول گربه نره و روباه مكار را می‌خورد و درنهایت پدر ژپتو را در شكم نهنگ پیدا ‌كرد و آرزویش برای تبدیل شدن به یك بچه واقعی برآورده ‌شد.

رابطه دروغ گفتن با طول بینی پینوكیو یكی از جذابیت‌های این كارتون بود كه یك وجه درونی را با كمك فانتزی به یك نشانه بیرونی مرتبط می‌كرد و در طول كار به شكلی هوشمندانه در آن استفاده شد.

از دیگر وجوه جذاب این انیمیشن، كلیشه‌زدایی از چهره فرشته مهربون بود كه به جای یك فرشته سفیدپوش و زیبا ـ مثل نسخه والت‌دیزنی ـ به یك زن مو آبی تبدیل شده بود.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:جام جم / سحر عصر آزاد(با اندکی تلخیص)