تبیان، دستیار زندگی
از هشت آیة 171 تا 178 سورة اعراف از صفحة 173، خداوند پس از اشاره به عهد و پیمانی‌كه از ما انسان‌ها گرفته، در چهارآیة پایانی این‌صفحه، از عالمان فریب دنیا خورده، نمونه‌ای ارائه‌کرده‌است تا هشداری برای پیروانش باشد....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ایمانِ عِلمی نجات‌بخش نیست!

ایمانِ عِلمی نجات‌بخش نیست!

می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.

به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:

اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یک نواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، تلاوت آیاتی از قرآن مجید است،‌در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.

در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.

در این مقاله آیات صفحه 173، مورد بررسی قرار می گیرد...

هشت آیة 171 تا 178 سورة اعراف از صفحة 173، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.

شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.

جهت دریافت  فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.

از هشت آیة 171 تا 178 سورة اعراف از صفحة 173، خداوند پس از اشاره به عهد و پیمانی ‌كه از ما انسان‌ها گرفته، در چهار آیة پایانی این ‌صفحه، از عالمان فریب دنیا خورده، نمونه‌ای ارائه ‌کرده ‌است تا هشداری برای پیروانش باشد.

این‌ آیات روی سخن را به پیامبر (ص) کرده و می‌فرمایند:

«وَ اتلُ عَلَیهِم نَبَأ الَّذی‌آتَیناهُ‌آیاتِنا فَانسَلَخَ مِنها فَأتبَعَهُ الشَّیطان فَكانَ مِنَ الغاوین، وَ لَو شِئنا لَرَفَعنا بِها، وَ لكِنَّهُ أخلَدَ إلَی الأرض، وَ اتَّبَعَ هَواه، فَمَثَلُهُ‌كَمَثَلِ الكَلب، إن تَحمِل عَلَیه یَلهَث، أو تَترُكهُ یَلهَث، ذلِكَ مَثَلُ القَومِ الَّذینَ‌كَذَّبوا بِآیاتِنا فَاقصُصِ القَصَص، لَعَلَّهُم یَتَفَکَّرون»؛
ایمانِ عِلمی نجات‌بخش نیست!

«برای ‌آن ها بخوان سرگذشت ‌آن ‌کس را که ما آیات و موجبات تقرّب به خود را به او دادیم، ولی او بر اثر وسوسه های نفس، از پوشش‌ آن ‌آیات درآمد و به همین‌ جهت، شیطان به‌سراغش شتافت و بر وی دست یافت و سرانجام، از گمراهان شد. و اگر می‌خواستیم، مقام او را با این ‌آیات و علوم آسمانی ‌که داشت، از طریق عمل به دانسته‌هایش بالا می‌بردیم، ولی او به‌ جای حرکت به ‌سوی عالم بالا، برای همیشه، به زمین چسبید و فریفتة لذّات ناپایدار زندگی پست مادّی ‌گردید و بر اثر پیروی از هوای نفس خود، رو به سقوط همیشگی رفت.

مَثَل او مانند مَثَل سگ ها راست‌ که اگر به او حمله‌ کنی، دهانش باز و زبانش بیرون است و اگر او را به حال خود واگذاری، باز چنین می‌کند. این ‌قصّه و امثال ‌آن‌را برای مردم بازگوکن، شاید بیندیشند» و عبرت بگیرند.

برحسَب استفاده از روایات و گفتار مفسّران، سرگذشت مذکور در این‌ آیات شریفه، مربوط به مردی است به ‌نام بَلعَمِ باعورا كه در عصر حضرت موسی زندگی می‌كرده و از علمای مشهور بنی‌اسرائیل بوده و از نظر داشتن مقامات روحانی و معنوی عِلاوه براین‌که خود یک مبلّغ نیرومند و مۆثّر در راه ترویج دین خدا و کمک ‌کار پیامبر بزرگ خدا، موسی(ع) بوده‌است، از حیث صفای باطن و کرامت روحی هم مردی قِدّیس و مستجاب‌الدّعوه در بین مردم به شمار می‌آمده‌است!

ولی عجبا‌ که با این‌ همه علم و صفای نفس و قداست روح، نتوانست خود را از دام و کمند شیطان در امان نگه دارد و سرانجام، بر اثر فریفتگی در مقابل جلوه‌گری‌های دنیا و جذبه‌های مال و مقام، به زانو درآمد؛ تسلیم هوای نفس و متمایل به دستگاه طاغوتی فرعون عصر خودگردید وآخِرُالامر، از مسیر حق خارج و از خدا روگردان شد؛ تمام مقامات معنوی را از دست داد تا آن‌جا که در صف مخالفین حضرت موسی(ع)، پیامبر عظیم‌الشّأن خدا قرارگرفت!!

بزرگان فرموده‌اند: ایمان دوگونه است: ایمان عِلمی و ایمان عَملی.

به ‌دست ‌آوردن ایمان علمی برای انسان ‌آسان است. انسان می‌تواند با اندک ‌مطالعه‌ای در نظام حیرت‌انگیز آفرینش، به وجود آفریننده و اداره‌کننده‌ای علیم و حکیم پی ببرد. این ایمان علمی است ‌که همه انسان‌ها، کم و بیش ازآن بهره‌مندند.

ایمانِ عِلمی نجات‌بخش نیست!

امّا باید دانست‌ که این ‌ایمان علمی، منشأ اثر واقع نمی‌شود. یعنی، غریزه ها را نمی‌تواند تعدیل‌کند. انسانی ‌که تنها، دارای علم است، وقتی به پول و مقام و جاه برسد، دچار لغزش می‌شود.

چون شهوات نفسانی، در وجودش حاکم است و علم او، به ‌تنهایی، نمی‌تواند مانع از هجوم شهوات شود.

این ‌علم وجود دارد، ولی در عین‌حال، غریزه ها بر او حاکم هستند و لذا غریزه ها در وجود انسان توفان بر پا می‌کنند و هر علمی به‌عنوان ایمان، نمی‌تواند مانع از هجوم توفان غرائز شود.

بعد از مدّتی ‌که به‌دنبال غرائز رفت، کم‌کم، خودِ این ‌غرائز، ایمان اوّلی وی را تضعیف می‌کنند و تدریجاً ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود تا آن‌ که به ‌کلّی، چراغ ایمانش خاموش می‌شود؛

ثُمَّ‌كانَ عاقبَهَ الَّذینَ أساۆُا السّوأی، أن‌كَذَّبوا بِآیات الله وَكانوا بِها یَستَهزۆن؛

انسان‌هایی‌ كه می‌فهمند و عالم هستند، امّا بدعملند، این‌ بدعملی‌ها، کار آن ها را به جایی می‌رساند که در اصل قیامت و حساب، به شکّ و تردید می‌افتند و سرانجام، منکر می‌شوند و آن ‌را به ‌استهزا می‌گیرند.

این ‌آیات نشان می‌دهند که بلعم باعورا ایمان داشته، ولی این ‌ایمان، نتوانسته جلوی غرائز او را بگیرد. این ‌ایمان، ایمان علمی است‌ که‌ کم و بیش، همه ما این ‌ایمان را داریم، امّا همان‌طور که می‌بینیم، نمی‌تواند آن ‌چنان‌ که باید، ما را حفظ ‌کند.

امّا ایمان عملی، ایمانی است ‌که بر اثر تکرار عمل در روح و جان انسان پیدا می‌شود. یعنی، بر طبق همان ‌دستوراتی که از طریق ایمان علمی به‌دست‌آورده ‌است، عمل می‌کند. و لو در حقّانیّتش تردید هم دارد، به همان عمل‌کند.

ما اگر ایمان ضعیفی داشته ‌باشیم‌ که به حدّ یقین نرسیده ‌باشد، ولی همین ‌قدر که می‌دانیم خدایی داریم عالم و حکیم، و پیغمبر و قرآنی فرستاده و دستوراتی واجب و حرام دارد، همین ‌مقدار کافی است برای عمل بر طبق این‌ایمان علمی.

البتّه، روشن است‌ که در ابتدای‌کار، انجام این‌ واجبات و ترک‌کردن این ‌محرّمات، بر ما دشوار است؛ عقب زدن ربا و رشوه و پا نهادن بر روی بسیاری از شهوات، دشوار است، ولی به همین ‌احکامی ‌که به‌ نظر ما دشوار است، با تکلّف هم ‌که باشد، باید عمل کنیم ‌که معنای تکلیف، همین است‌ که ‌کُلفَت و مشقّت دارد.

همین را عمل ‌کنیم و بدانیم ‌که خداوند این ‌چنین قرار داده ‌که هر چه بیشتر عمل ‌کنیم، روح ما لطیف‌تر می‌شود و پرده‌ها کنار می‌روند؛ مطلب را می‌فهمیم و روشن می‌شویم و این روشنی، منظور نظر خدا و رسول (ص) است و این‌ ایمان، همان ‌ایمان عملی است.

نمونة بارز ایمان عملی، یوسف صدّیق(ع) است. او به جایی رسید که هر چند، لغزشگاه بزرگی برایش پیش‌آمد، امّا غریزه نتوانست در مقابلش قد عَلَم ‌کند. مسیر یوسف (ع) عبادت و عبودیّت بود. و چون عبادت بود، بااخلاص بود.

و همین ‌عبودیّت بااخلاص، او را به ‌آن درجه از ایمان و یقین رساند که:

إنَّهُ مِن عِبادِنَا المُخلَصین؛ او از بندگان خالص‌شدة ما بود. حال، مسیر ما هم همین است. اگرچه، بسیار دشوار است، ولی شدنی و طی‌کردنی است.

آری؛ ما ایمان داریم، امّا ایمان علمی. این‌ایمان، باید با عمل رشدکند. اگر عملی شد، دنبالش ایمانی بالاتر و یقین و روشندلی خواهدآمد؛

إن تَتَّقُوا الله، یَجعَل لَکُم فُرقانا؛ اگر شما محرّماتی را که‌ گفتیم، ترک‌ کرده و واجباتی را که ‌گفتیم، انجام دهید، گرچه، با تکلّف نیز همراه باشد، مطمئن باشید که نتیجه‌اش فرقان خواهد بود.

در روح و جان شما، نیرویی به وجود می‌آید که جداکنندة بین حقّ و باطل می‌شود و اصلاً به‌طور روشن، می‌فهمید که چه باید بکنید و چه نباید بکنید؛

یَجعَل لَکُم نوراً تَمشونَ بِه؛ نور و مشعلی سر راهتان قرار می‌دهد که در پرتو آن ‌نور راه می‌روید و به مشکلی بر نمی‌خورید.


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: علی هندی، ویراستار: سید علی مرتضوی

تنظیم: یگانه داودی