تبیان، دستیار زندگی
اشتباه آن است كه سخن آن حضرت را به همه زنان تعمیم می‏دهند، در حالی كه مقصود آن حضرت زن های كم خرد و تبهكار و تهی مغزی است كه دل به زخارف فریبنده دنیا بسته و چشم از حقایق برتر فروبسته‏اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با زنان مشورت کنیم یا نکنیم ؟


برخی از توصیفات موجود در كلام امیرالمۆمنان(علیه السلام) مقید و مربوط به گروه خاصی است و كلیت ندارد؛و نسبت به زمان خود امیرمۆمنان(علیه السلام) و چه نسبت به دیگر زمانها. عدم شمول و كلیت آن به معنای این نیست كه حضرت از دست یك زن عصبانی بوده و همه زنان را تحقیر نموده‏اند. بلكه اساسا نوعی تیپ‏شناسی (Typology) در بین جامعه زنان است كه مشابه آن در مردها نیز وجود دارد، یعنی در هر زمان و هر جامعه‏ای ممكن است چنان زنانی وجود داشته باشند، ازاین‏رو سخن آن حضرت مربوط به زمانی معین نیست، بلكه مربوط به همه زمانها است ولی در هر زمان گروه خاصی از زنها را شامل و از دیگر زن ها منصرف است.


نهج البلاغه

چرا در بیانات امام علی (علیه السلام) آمده است كه از مشورت با زنان بپرهیزید ؟

در بند پایانی نامه شماره 31 نهج البلاغه امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام) چنین می‏خوانیم :

«از مشاوره با زنان (هوسباز) بپرهیز كه نظریه آنها ناقص و تصمیمشان ناپایدار است و از طریق حجاب مشاهد زنان را بپوشان! زیرا حجاب و پوشش، آنها را سالم‏تر و پاك‏تر نگاه خواهد داشت، خارج شدن و بیرون رفتن آنها بدتر ازاین نیست كه افراد غیر مطمئن را در بین آنان راه دهی. اگر بتوانی كه غیر از تو دیگری را نشناسند این كار رابكن».

«به زن بیش از حد خود تحمیل مكن! زیرا زن ،هم‏چون شاخه گلی است.نه قهرمان خشن، احترامش را به حدی نگه‏دار كه او را به فكر نیندازد كه برای دیگری شفاعت كند. بر حذر باش از اینكه در غیر جایی كه باید غیرت به خرج داد اظهار غیرت كنی، (كه نشانه سوء ظن تو نسبت به او باشد) زیرا اظهار بی‏ اعتمادی و سوءظن، زنان را به ناپاكی و بی‏گناهان را به آلودگی سوق می‏دهد».(نهج البلاغه ترجمه محمد رضا آشتیانی و محمد جعفر امامی)

اینكه آن حضرت می‏فرمایند: ...ایاك و مشاورة النساء... كاملاً روشن و بدیهی است كه مرادشان همه زنها نیست. اشتباه  آن است كه سخن آن حضرت را به همه زنان تعمیم می‏دهند، در حالی كه مقصود آن حضرت زن های كم خرد و تبهكار و تهی مغزی است كه دل به زخارف فریبنده دنیا بسته و چشم از حقایق برتر فروبسته‏اند.

ممكن است این سۆال پدید آید كه این قید از كجا آمده، در حالی كه ظاهر سخن آن حضرت مطلق است و در آن قید و شرطی دیده نمی‏شود؟

حل مشكل در یك مسأله «روش شناختی و متدلوژیك (Methodologic) نهفته است كه عالمان دینی از دیرباز به توضیح آن پرداخته‏اند. بررسی جامع این مسأله در علم «اصول الفقه» به عمل آمده و تبیین آن از حوصله این نوشتار خارج است. لیكن به طور مختصر می‏توان گفت كه قیود در نصوص دینی اقسام مختلفی دارد:

پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «پیرامون دخترانتان با زنها مشورت كنید». از محتوای این سخن به دست می‏آید كه در هر مورد زنان از آگاهی، بینش یا تخصص بهره‏مند باشند می‏توان با آنان رایزنی كرد و از نظراتشان بهره‏مند شد

1- قیود عقلی و لبی 2- قیود لفظی

قیود لفظی نیز به دو دسته تقسیم می‏شوند: 1- قید متصل 2- قید منفصل.

بنابراین اگر قید لفظی متصلی در این كلام دیده نمی‏شود، از نظر لبی مقید است. از این رو شامل زن های ضمیرآگاه، رازدار و شایسته نمی‏شود. افزون بر آن ادله لفظی منفصلی نیز در تقیید این سخن وجود دارد، چنانكه پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «پیرامون دخترانتان با زنها مشورت كنید». از محتوای این سخن به دست می‏آید كه در هر مورد زنان از آگاهی، بینش یا تخصص بهره‏مند باشند می‏توان با آنان رایزنی كرد و از نظراتشان بهره‏مند شد.

در رابطه با این فراز كه «اگر بتوانی كاری كنی كه جز تو را نشناسند، چنین كن» باید گفت: یكی از اصول مسلم اسلام حاكمیت عفاف و تقوی در جامعه اسلامی است.

زن
یكی از بهترین و سالم ترین راه ها برای پاسداشت عفت و سلامت معنوی جامعه، خودداری از آمیزش و اختلاط لجام گسیخته و بدون كنترل زن و مرد است، زیرا فقدان نظم و قانونمندی در این رابطه موجب گسترش عوامل تحریك كننده و انگیزاننده به سوی شهوات و تمنیات نفسانی است. ازاین‏رو اهتمام بلیغ در نظام بخشیدن و سامانمند ساختن روابط زن و مرد و برقراری نوعی «پرهیز كن!» درحد معقول و منطقی، ریشه بسیاری از ناهنجاری‏ها و مفاسد را می‏خشكاند.

به عبارت دیگر این سخن حضرت علی(علیه السلام) تكیه بر اصل تقدم پیشگیری بر درمان است. از طرف دیگر ایشان قرائن كلامی مطلب فوق، نشانگر آن است كه مقصود از این سخن عدم ارتباط زن با افراد نامطمئن است كه چه بسا خیالات نادرستی در برخورد با زنان در سر می‏ پرورانند. به عبارت دیگر سفارش حضرت آن است كه این گوهر گرانبها را در صدف بپوشان و ازآسیب‏رسانی مردان هوسباز و كامجو مصون بدار.

شایان ذكر است كه این توصیه برخلاف پندار عوامانه مانع حضور فعال و نقش اجتماعی زن نیست، بلكه بر عكس مستلزم فعالیت های علمی و عملی بسیار وسیع و گسترده زنان در همه امور است به عبارت دیگر این سخن متضمن ایجاد بستر سالم و مناسبی برای ایفای رسالت اجتماعی زنان است. زیرا لازمه اینكه زن مسلمان نخواهد در معرض رویارویی با نامحرمان قرار گیرد این است كه در اكثر نیازهای اجتماعی به خودكفایی برسد.

روایات فوق نیز در واقع هشدار به مردها نسبت به خطر زن بارگی ودنیاپرستی است. یعنی زن بارگی، دنیا پرستی و فرو غلطیدن در گرداب شهوت، ظاهری نوشین و باطنی نیش‏آلود دارد. پس خطر اصلی از كف نهادن كنترل نفس در رویارویی با زنان و مطامع دنیاوی است

برای مثال:برای تأمین نیازهای پزشكی باید به قدر كافی پزشك متخصص زن تربیت كرد و برای تربیت آنان باید دانشگاه مخصوص و استاد زن داشت.این مسأله موجب می‏شود زنان در اكثر امور پا به پای مردها رشد وبالندگی یابند و سیمای زن عفیف، دانشمند، فعال و پویای مسلمان را در عرصه‏های مختلف به نمایش گذارند، وبه جهانیان بفهمانند كه دین و دین‏داری مانع رشد و موجب خانه‏نشینی نیست؛ بلكه حضور زن در جامعه را شكل و محتوایی سالم می‏بخشد؛ نه مانند جامعه غربی كه دستاویزی برای كامجویی مردهای شهوت‏پرست و ابزاری برای تجارت سوداگران و تبلیغ كالاهای سرمایه‏داران می‏شود.

در حكمت 58 نهج البلاغه آمده است: المرأة عقرب حلوةُ اللَسعة ؛ زن عقربی شیرین نیش است. شبیه اینگونه تعابیر در نصوص دینی نسبت به امور دیگر مانند «دنیا» نیز وجود دارد. اینگونه بیان نوعی صنعت ادبی به نام «مجاز در اسناد» است، یعنی حكم چیزی را به چیز دیگر اسناد دادن. مثلاً :در علائم راهنمایی و رانندگی گاه به علامت «پیچ خطرناك» برخورد می‏كنیم، در حالی كه پیچ به خودی خود هیچگونه خطری ندارد؛ آنچه خطرناك است عبور از آن با سرعت غیر مجاز است.

روایات فوق نیز در واقع هشدار به مردها نسبت به خطر زن بارگی ودنیاپرستی است. یعنی زن بارگی، دنیا پرستی و فرو غلطیدن در گرداب شهوت، ظاهری نوشین و باطنی نیش‏آلود دارد. پس خطر اصلی از كف نهادن كنترل نفس در رویارویی با زنان و مطامع دنیاوی است.

درباره حكمت 230 نهج البلاغه؛ دیدگاه ما این است كه این روایت جعلی و فاقد اعتبار است، زیرا مفاد ظاهری آن با اصول اسلامی و چشم انداز قرآن نسبت به زن منافات داشته و با آموزه‏های مسیحی سازگار است. بنابراین می‏توان گفت كه این روایت از جمله اسرائیلیات است و اگر از نظر سند هم مخدوش نباشد، از نظر متنی و محتوایی ناموثق و ازاموری است كه بر اساس روایت امام صادق(علیه السلام) باید به دیوار زده شود.

خطبه 152 نیز مانند خطبه 79 كلیت ندارد و اختصاص به زنهایی دارد كه دارای ویژگیهای نامطلوب هستند و از غیرآنان انصراف دارد.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع :

سایت پرسمان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.