تبیان، دستیار زندگی
كسانى كه به دنیا دید ابزارى مى‏نگرند ((ابصریها)) و از آن توشه لازم را بهره‏مند مى‏شوند دنیا نزد آنان ممدوح و مورد ستایش است و كسانى كه به دنیا چشم دوخته‏اند ((ابصرالیها)) و عملكردشان نادرست مى‏باشد دنیاى آنان مذموم و مورد نكوهش است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به دنیا چگونه نگاه کنیم؟


كسى كه (با چشم بصیرت) به دنیا نگریست، دنیا حقیقت را به وى مى‏نمایاند (و او را آگاهى بخشد) و آن كس كه در دنیا نگریست (چشم به دنیا دوخت) او را كور (دل) مى‏نماید. (نهج البلاغه، خطبه 83، صحفه 68)


بصیرت

در نهج البلاغه از «دنیا» بسیار مذمت شده و در بسیارى از خطبه‏ها و كلمات قصار آن، مردم به زهد و پارسائى و پشت كردن به لذت هاى مادى و ترك دنیاى فانى به همان شیوه‏اى دعوت شده‏اند كه عیسى بن مریم علیه‏السلام پیروانش را به رهبانیت و ترك دنیا ترغیب مى‏نمود و آنان را از اقبال و توجه به دنیا برحذر مى‏داشت و حال آنكه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرموده است: لا رهبانیه فى الاسلام یعنى در اسلام رهبانیت نیست و كسى حق ندارد به كلى ترك دنیا كند و گوشه عزلت انتخاب نماید و از اجتماع فاصله گیرد بنابراین نمى‏توان اینگونه سخنان را به على بن ابى طالب علیه‏السلام نسبت داد. (اثر التشیع فى الادب العربى، ص 60)

(اولا): پستى و بى ارزشى دنیا چیزى نیست كه بیان آن به یكى از شریعت هاى الهى نظیر (شریعت عیسى) اختصاص داشته باشد بلكه در تمام شرایع انبیاء الهى امتها را از گرایش و اقبال به دنیا و لذتهاى فانى و پشت كردن به آخرت و جهان ابدى برحذر داشته‏اند و بر این واقعیت كه  "حب الدنیا راس كار خطیئه " محبت و علاقه به دنیا سرچشمه و در راس تمام گناهان است - تاكید كرده‏اند.

و در دین مبین اسلام (كه كامل ترین ادیان الهى است) نیز بر بى اعتبارى "دنیا" و فناپذیرى و بى ارزشى آن تاكید فراوانى شده است.

و در بسیارى از آیات قرآن كریم و احادیث نبوى و روایات اهل بیت علیهم السلام و همچنین در نهج البلاغه با ذكر مثلهاى جالبى این مطلب بیان شده است از جمله:

1 - در قرآن كریم سوره حدید آیه 30 خداوند متعال مى‏فرماید:

اعلموا انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینكم و تكاثر فى الاموال و الاولاد كمثل غیث اعجب الكفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یكون حطاما و فى الاخره عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان و ما الحیاه الدنیا الا متاع الغرور :

«بدانید كه زندگى دنیا در حقیقت، بازى و سرگرمى و آرایش فروشى شما به یكدیگر و فزون جویى در اموال و فرزندان است (مثل آنها) چون مثل بارانى است كه كفار (كشاورزان) را رستنى آن (باران) به شگفتى اندازد سپس (آن كشت) خشك شود و آن را زرد بینى آنگاه خاشاك شود و در آخرت دنیا پرستان عذابى سخت است و (مومنان را) از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنیا جز كالاى فریبنده نیست.»

كسانى كه به دنیا دید ابزارى مى‏نگرند "ابصریها" و از آن توشه لازم را بهره‏مند مى‏شوند دنیا نزد آنان ممدوح و مورد ستایش است و كسانى كه به دنیا چشم دوخته‏اند "ابصرالیها" و عملكردشان نادرست مى‏باشد دنیاى آنان مذموم و مورد نكوهش است

از آنچه گذشت روشن شد كه امیر المومنین علیه‏السلام در نهج البلاغه مردم را از همان دنیاى مذمومى برحذر داشته كه در قرآن كریم (سوره حدید آیه 20) به لهو و لعب ... توصیف شده است.

و دعوت، به زهد و پارسائى از همان متاع دنیائى كرده كه قرآن كریم آنها را برشمرده و مردم را به پرهیز از آن و توجه به عالم آخرت و آنچه نزد خدا است ترغیب كرده است. آنجا كه مى‏فرماید:

زین للناس حب الشهوا،من النساء و البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضه و الخیل المسومه و الانعام و الحرث ذلك متاع الحیاه الدنیا والله عنده حسن المئاب : ( سوره آل عمران ،آیه 14)

«دوستى خواستنی هاى (گوناگون) از: زنان و پسران و ثروت هاى فراوان از زر و سیم و اسبهاى نشاندار و دام ها و كشتزارها براى مردم آراسته شده (لیكن) این جمله مایه تمتع (بهره مندى) زندگى دنیا است و (حال آنكه) فرجام نیكو نزد خدا است».

بنابراین نمى‏توان گفت: نهج البلاغه مردم را به گوشه‏گیرى و عزلت فراخوانده ،بلكه خطبه‏ها و كلمات قصار آن حضرت كه در این زمینه آمده كلا هماهنگ با روح اسلام و قرآن كریم و احادیث نبوى است.

(و ثانیا) از آنجا كه همیشه حب دنیا بزرگترین مانع راه سعادت انسانها بوده است و شیفتگى نسبت به زرق و برق آن سرچشمه انواع گناهان مى‏باشد، لذا در بسیارى از خطبه‏ها، نامه‏ها و كلمات قصار نهج البلاغه از آن نكوهش شده است، ولى در عین حال هنگامى كه آن حضرت شنید شخصى دنیا را مذمت و نكوهش مى‏كند او را توبیخ نمود و فرمود:

نهج البلاغه

" اى نكوهنده دنیا كه خود به نیرنگ آن فریفته شده‏اى، و با باطل هاى آن دلباخته‏اى تو خود فریفته دنیائى و آن را نكوهش مى‏كنى؟، تو بر دنیا دعوى گناه دارى؟ با دنیا باید بر تو دعوى كند كه گناهكارى؟ از كجا و چه وقت دنیا تو را سرگردان نمود؟ پاكى فریبت داد؟ آیا با پوسیدگى گورهاى پدرانت یا با آرامگاه هاى زیر خاك مادرانت؟

چه بسیار بیماران و دردمندانى كه تو با دست و پنجه ات از آنان پرستارى كردى و آنان را یارى نمودى؟ و مى‏خواستى بهبود یابند و از پزشكان بر ایشان دارو مى‏طلبیدى بامدادان كه دارویت آنان را بهبودى نداد، و گریه ات براى آنان سودى نداشت، و ترست فایده‏اى نبخشید، و آنچه خواهانش بودى به تو نرسید، و تو با تمام نیرو و قدرت خود نتوانستى مرگ را از آنان دور كنى دنیا براى تو حال آنان را مثال زد (سرمشقت قرار داد) و با گورهایشان گور خودت را به رخت كشید (تا بدانى با تو نیز همان خواهد كرد كه با او نمود .

همانا دنیا سراى راستى است براى كسى كه به راستى با آن درآید، و خانه عافیت و سلامتى است براى كسى كه به خوبى آن را بفهمد، و خانه بى نیازى و توانگرى است براى كسى كه از آن توشه برگیرد، و خانه پند است براى كسى كه پند پذیرد، دنیا سجده گاه دوستان خدا و محل نماز فرشتگان الهى است، فرودگاه وحى خدا و جایگاه تجارت دوستان او است، در آن كسب رحمت نموده و بهشت را سود برند.

پس چه كسى آن را نكوهش مى‏كند؟ و حال آنكه خود او است كه اعلام جدائى كرده و مفارقتش را فریاد زده (و گفته كه ماندگار نیست) و از نابودى و مرگ خود و اهلش خبر داده، یا بلاهاى خود بلاى دوزخ را مجسم كرده، و با شادمانى خود شادمانى بهشت را نشان داده، شامگاهان به سلامت گذرد، و بامدادان با سوگ و مصیبت باز آید تا مشتاق سازد و بیم دهد و تهدید كند و بترساند و هشدار دهد.

دعوت، به زهد و پارسائى از همان متاع دنیائى كرده كه قرآن كریم آنها را برشمرده و مردم را به پرهیز از آن و توجه به عالم آخرت و آنچه نزد خدا است ترغیب كرده است. آنجا كه مى‏فرماید: زین للناس حب الشهوا،من النساء و البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضه و الخیل المسومه و الانعام و الحرث ذلك متاع الحیاه الدنیا والله عنده حسن المئاب

پس اشخاصى فرداى پشیمانى - روز قیامت - آن را نكوهش كنند، و دیگران (نیكوكاران) در روز رستاخیز آن را بستانید، زیرا دنیا (حقایق را) به آنها یادآور شد و آنها متذكر شدند (و از آن پند گرفتند) و رویدادها را برایشان حكایت كرد، و تصدیقش نمودند، و آنها را پند و اندرز داد، پندها را پذیرفتند."( نهج البلاغه، حكمت 131، ص 523)

نتیجه:

از دیدگاه نهج البلاغه دنیا بر گردونه است:

(الف) دنیاى ممدوح قابل ستایش.

(ب) دنیاى مذموم (مورد نكوهش) دنیاگرائى و محبت كوركورانه و عشق به (متاع الحیاه الدنیا) و سعى و تلاش براى به دست آوردن آن از هر راهى كه شد - حلال باشد یا حرام و غفلت از جهان ابدى، دنیاى مذموم و مورد نكوهش است، گرچه زیبا و شیرین و سرسبز و خرم است "حلوه خضراء" (نهج البلاغه، خطبه 45، صفحه 71)اما سعى و كوشش براى به دست آوردن مال حلال جهت حفظ آبرو و گشایش بر اهل و عیال، و صله ارحام و رسیدگى به مستمندان، و ترویج حق و دفع باطل و امثال آن، دنیاى ممدوح است، بلكه در حقیقت اینگونه تلاشها تلاش براى آخرت است نه دنیا.

امیر مومنان علیه‏السلام در یكى از خطبه‏هاى نهج البلاغه مى‏فرماید:

و من ابصربها بصرته و من ابصر الیها اعمته ؛ یعنى كسى كه (با چشم بصیرت) به دنیا نگریست، دنیا حقیقت را به وى مى‏نمایاند (و او را آگاهى بخشد) و آن كس كه در دنیا نگریست (چشم به دنیا دوخت) او را كور (دل) مى‏نماید. (نهج البلاغه، خطبه 83، صحفه 68)

بنابراین كسانى كه به دنیا دید ابزارى مى‏نگرند "ابصریها" و از آن توشه لازم را بهره‏مند مى‏شوند دنیا نزد آنان ممدوح و مورد ستایش است و كسانى كه به دنیا چشم دوخته‏اند "ابصرالیها"و عملكردشان نادرست مى‏باشد دنیاى آنان مذموم و مورد نكوهش است.

از آنچه گذشت به خوبى روشن شد كه این شبهه نیز ناتمام است و نهج البلاغه هیچ گاه دعوت به رهبانیت نكرده است.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع :

سایت پرسمان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.